سه‌شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۳۳
من چه آرم غیر اشک و آه خود بر آستان تو ؟

پروردگارا . . .

بر مگیر از پهن دشت خاطرم، چتر عنایت را...

کردگارا...

گفتگو با تو، عطرآگین کند موج نفس ها را

 آنچه خرم می کند گلزار دل را، گفتگو با توست

نیمه شب ها دوست میدارم، به درگاهت نیایش را

 ندبه ی من میدواند بر رخم باران اشک شرم یا اشک ندامت 

تا بدین باران، شکوفاتر کند باغ ستایش را...

 * بی نیازا...

شرمگین مردی تهی دستم،

من چه آرم غیر اشک و آه خود بر آستان تو؟

 سر به محراب تو می ساید، شرمگین مردی گنه آلود

ای خدا بشنو نوای بنده ای آلوده دامن را

 * غم گسارا...

سینه ام از غم گرانبار است

مهربانا...

خلوتم از گریه لبریز است

 ای خدا تنها تو می بینی به جانم اشک پنهان را...

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده