گفت و گو با علی احمد وفایی و محمد مهدی حیدری خانواده شهید علی سینا وفایی
چهارشنبه, ۰۴ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۴۱
شهید علی سینا وفایی: « بهشت من در آنجاست و من روز اولی که به حرم رفتم با حضرت زینب (س) عهد بستم که تا در این جا شهید نشوم من بی بی زینب را رها نخواهم کرد.»

علی احمد وفایی:

شما چند برادر هستید؟ هشت برادر بودیم و الان پنج برادر هستیم.

برادرانتان شهید شدند؟ بله امسال شهید شدند.

کجا شهید شدند؟ در «هما» سوریه

شما دو نفر در یک یگان هستید؟ بله ما رزمنده ی یک یگان هستیم.

سن شما؟ محمدمهدی حیدری: 23 سال، علی احمد وفایی: 18 سال

محمدمهدی حیدری:

شما چه مدتی در این منطقه هستید؟

 آقای علی احمد وفایی و برادرشان زودتر از من به سوریه اعزام شدند و همه جا با هم اعزام می شدند و در کنار هم بودند.

اسم گردان و تیپ ؟

 گردان 60 و تیپ حضرت ابوالفضل العباس. یک تیپی مانند یگان ویژه که هر زمانی خطر در هر منطقه ای بیشتر باشد این تیپ را سریع به آنجا اعزام می کنند.

در حال حاضر ما چه تعداد رزمنده در سوریه داریم؟

 خیلی زیاد است. آمار دقیق نداریم. خیلی تعدادشان زیاد است که هردفعه هشتصد و هزار نفر اعزام می شوند.

شما متولد کجا هستید؟ افغانستان.

شما چند سال است که ساکن ایران هستید؟ الان 22 سال است که ایران هستیم. من یک سالم بود که به ایران آمدیم و خانواده ام در تهران (پاکدشت) ساکن هستند.

شغل پدرتان چیست؟ خیاط بازنشسته.

شما آخرین باری که از منطقه آمدید چه زمانی بوده است؟  تقریبا برج دو که من آمدم و پسرخاله ام برج یک شهید شد و در برج دو که من شنیدم پسرخالم شهید شده به ایران آمدم. چون گفتند تا خانواده اش به ایران بیایند یک ماه طول می کشد. من هم سعی کردم خودم را سریع به مراسم تشییع برسانم. مراسم تشییع پیکر این شهید هم دو هفته پیش بود.

علی احمد وفایی:

راجع به خصوصیت شهید برایمان بگویید؟ چرا به سوریه رفتند؟ هدفشان چه بود؟ و از خاطراتتان برایمان بگویید؟ فرمانده مان گفته بود که خیلی این ماموریت خطرناک است و راه خطر دارد. برادرم هم به همین خاطر اجازه نداد من با او بروم. گریه می کرد و به من می گفت که به حرم نروم.

برادرتان چند سالشان بود که شهید شد؟23 سال

شما با هم به ماموریت رفتید و برادرتان شهید شد و شما برگشتید؟ بله

برادرتان چقدر عشق به حضرت زینب (س) داشتند و چه عقیده و باوری راجع به اسلام و شیعه داشتند؟ ایمان و باورشان محکم بود و بسیار معتقد بودند.

از درگیری و جنگ در سوریه برایمان بگویید؟ بعضی از درگیری ها شهری بود و بعضی در کوه و دشت بود ولی بیشتر درگیری ها در شهر بود.

شما در چه شهری بیشتر درگیر بودند؟ بیشتر در شهر هما و حلب.

اینکه خون شهدای مدافع حرم در حال به ثمر نشستن است و تروریست ها در سوریه پاکسازی می شوند، تیپ فاطمیون باید خیلی خوشحال باشند؟ بله به امید خدا دیگر چیزی به موفقیت نمانده.

یعنی شما کار را تمام شده می دانید؟ بله

محمدمهدی حیدری:

در مورد علی سینا باید بگویم که ایشان عقیده خاصی به حرم داشت. بعضی اوقات فامیل و خانواده به او می گفتند که نرو و برای چه به آنجا می روی؟ او ناراحت می شد و می گفت: « بهشت من در آنجاست و من روز اولی که به حرم رفتم با حضرت زینب (س) عهد بستم که تا در این جا شهید نشوم من بی بی زینب را رها نخواهم کرد.» واقعا هم همین طور بود مثلا زمانی که عملیات شکست می خورد ، به بچه ها خیلی روحیه می داد. و زمانی که بچه ها می خواستند عقب نشینی کنند خیلی با آنها جدی برخورد می کرد و می گفت ما اینجا آمدیم که بجنگیم و از حرم دفاع کنیم و نباید عقب نشینی داشته باشیم. خیلی به بچه ها روحیه می داد و سرانجام او به آرزویش رسید.

- وقتی ما با رزمندگان ایرانی مدافعان حرم و جانبازان مدافعان حرم مصاحبه می کنیم خیلی از تیپ فاطمیون تعریف می کنند و می گویند ما هیچ وقت فاطمیون را ندیدم که عقب نشینی کنند. فرماندهان ایرانی که در سوریه هستند خیلی تعریف و تمجید می کنند که بچه های فاطمیون هیچوقت پشت ما را خالی نکردند و همیشه پیشتاز بودند.

عقب نشینی معنا ندارد. به قول علی سینا وفایی ما وقتی به آنجا می رویم برای جنگ می رویم نه برای عقب نشینی و ما باید به جلو برویم و منطقه را تصرف کنیم. و منطقه را از داعشی ها بگیریم.

- به بچه های افغانستانی چگونه توضیح می دهید که ماجرای سوریه و دفاع از حرم چیست؟ سوال هایشان را جواب می دهید؟ هر کسی نظر و عقیده ی خودش را دارد ولی عقیده و نظر ما این است که تا زنده ایم باید از ائمه دفاع کنیم و در اصل ائمه از ما دفاع می کند و معتقدیم ما نباید در این راه کم بگذاریم حتی به قیمت جانمان.

- شما درس خوانده اید؟ برادر شهید: نه تا کلاس هشتم

- شما متولد چه شهری در افغانستان هستید؟ متولد کابل


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده