سالروز شهادت/وصیت نامه
بار خدایا برای رضای تو و خشنودی تو قدم به این راه مقدس نهادم برای نجات خود و دیگر برادران و خواهرانی که در بند رژیم بعث اسیر هستند. منظور اهل عراق که ندای کمک سر می دهند که آیا کسی هست که ما را یاری کند ...
گزیده از وصیت نامه شهیدمرتضي چگيني

به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران:

شهیدمرتضي چگيني بيستم فروردين 1338در شهرستان تهران به دنيا آمدتا پايان دوره راهنما يي درس خواند. كارمندصنا يع دفاع پارچين بود. سال 1365 ازدواج كرد و صاحب يك پسر و يك دختر شد. از سوی ارتش در جبهه حضور یافت. بيست و چهارم دي 1365 ، در زبيدات عراق بر اثر اصابت تر كش به سر، شهید شد. مزار وي در بهشت زهراي زادگاهش واقع است.

بار خدایا برای رضای تو و خشنودی تو قدم به این راه مقدس نهادم برای نجات خود و دیگر برادران و خواهرانی که در بند رژیم بعث  اسیر هستند. منظور اهل عراق که ندای کمک سر می دهند که آیا کسی هست که ما را یاری کند .
به جبهه آمدم تا به خدای خود ثابت کنم که دوستت دارم و حاضرم که در راهت قطعه قطعه شوم تا حرفم ثابت شود بار پروردگارا من از خود هیچ ندارم هر چه که دارم از تو دارم. هستی من از توست.

گزیده از وصیت نامه شهیدمرتضي چگيني

 آمدم که این امتحان را هم پیش خدای خود بدهم و بگویم هر چه مولایم امر کند امر، امر اوست، بدن و سر و جان مال اوست پس چه بهتر که در راه خودش و برای خودش صرف شود.

 این بدن من امانتی بود از طرف خدا و حال می خواهم که امانتی را که داده به او پس بدهم و بگویم که مولای من اگر این چند روز دنیا که این امانت پیش من بود.

 من نتوانستم خوب محافظت کنم مرا ببخش ، مرا بخش از اینکه نافرمانی کردم من بنده ضعیف و ذلیل و حقیر و مسکین و شرمنده توام .

گزیده از وصیت نامه شهیدمرتضي چگيني

 اگر در دنیا غافل بودم از تو غفلت کردم به یاد تو نبودم مرا ببخش که بخشش تو بزرگ است آمدم به جبهه تا به ندای امام عزیزم لبیک بگویم که بگویم امام جانم فدای یک لحظه تو باد.
 ای امام ای مولای من ای سرور من ای شیوای من، تو بودی که مرا از ظلمت به نور آوردی تو بودی که مرا هدایت کردی.
 ای رادمرد تاریخ، ای مرد خدا، ای مرد عمل ،ای امام تو بر گردن ما حق داری مرا ببخش اگر اطاعت نکردم و نافرمانی کردم مرا به بزرگواری خودت ببخش ای امام تو بودی که به اسلام جان دیگری دادی.
گزیده از وصیت نامه شهیدمرتضي چگيني

 به نماز و روزه ما و تمام عبادتها جان و روح دیگر دادی روح حقیقی و واقعی را آوردی و به حق که از برای نماز قیام کردی و به حق از برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردی خدا را شاهد می گیرم که تو نایب به حق امام زمانی و شکی در این راه ندارد.

 بسوزد زبانی و لال شود دهانی که چشم دیدن تو را ندارد آنها قلبهایشان محجوب است تنها روحشان است .
 
خدمت خانواده عزیزم پدر و مادر و همسرم و فرزندانم و برادرانم و خواهرم عرض می کنم که مرا ببخشند اگر نافرمانی از آنها کردم اگر بی احترامی کردم شما به گردن من حق دارید مرا ببخشید.

از خانواده عزیزم می خواهم اگر خواستند که بر مزار من گریه کنند برای اهل بیت امامان حسین ( ع ) گریه کنید بر علی اصغر بر علی اکبر قاسم بر ابوالفضل بر زینب رقیه خانم و سکینه خانم بگریند.
گزیده از وصیت نامه شهیدمرتضي چگيني


 اگر بعد از شهادت من مردم شما را احترام می کنند مردم دور شما جمع می شوند به شما تبریک و تسلیت می گویند مردم شما را دلداری می دهند مردم بچه شما را می گیرند در بغل می بوسند ولی دلها بسوزد.

برای خانم زینب که چه کرد بعد از شهادت امام حسین ( ع ) خانه های آنها را آتش زدند بچه هایش را کتک زدند زینب را سیلی زدند آنها را آواره کردند در به در کردند مردم به آنها بی احترامی کردند.

گزیده از وصیت نامه شهیدمرتضي چگيني

دلها بسوزد بر کربلای حسین ( ع ) از همسرم مریم خانم می خواهم بعد از شهادت من اگر خواستی شوهر بکنی کار خوبی کردی خدا هم خشنود می شود ولی بچه هایم را خوب تربیت کن تربیت حسینی و زینبی به آنها بیاموز.
 آنها را با قرآن خدا، اسلام ،نماز، آشنا کن وقتی بزرگ شدند و گفتند که پدر ما کو ،بگو به آنها که پدرتان از برای قرآن دین اسلام و خدا شهید شد.

راه او را شما ادامه بدهید در خاتمه دعا به جان امام عزیزم فراموش نشود. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار والسلام
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده