شنبه, ۱۰ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۵۸
او بعد از شهادت برادرش علي رضا حالي ديگر پيدا كرد وگفت من بايداسلحه برادرم را روی زمين نگذارم كه دشمن خيال كند اوكه رفت ديگركسي به جايش نيست .

زندگينامه شهيد سعيد ابراهيمي از زبان پدر

 

        از دوران كودكي او خاطرات زيادي به ياد ندارم اگرقبل از شهادتش بود حتي روزهاي زندگيش رابرايتان مي شمردم . سعيد مسئله گو براي شش خواهرش وفرزندانش وهمسرش بود و هر وقت اورامي ديديم مشغول صحبت باآنها بود . سعي مي كرد جزئي ترين اعمال خانواده را زير نظر داشته باشد . او عالم بي عمل نبود به آنچه كه مي گفت خودبيش از هر كس ديگر مقيد و پاي بند بود . بارها تحصيل را به دليل تامين خانواده رها كرد . حتي يك بار گلايه وشكايت نكرد . با آنكه در خانواده بيشتر از همه زحمت مي كشيد . كمترين امكانات را به خود اختصاص مي داد .

      درشرايطي كه همكلاسان وي با لباسهاي رنگارنگ وپرزرق وبرق در محل حاضرمي شدنداوسادگي راپيشه كرده بودوهرگز وقتش را بيش از اندازه با پرداخت به امور بي ارزش از اين قبيل هدر نمي داد . در عوض گاه ساعتها به دنبال كتابي،كتابخانه ها را پشت سر مي گذاشت . من پدر ، وقتي به منزل مي آمدم هر جا كه بود به احترام من بلند مي شد .از همان دوران كودكي در بسياري از كارها معلم من بود . چيزي در وجود او بودكه احساس مي كردم با ديگران فرق مي كند .

 ساده و با صفا بود .

       متانت،صبروملايمت جزو،ويژگيهاي اخلاقي اوبه شمارمي آمد . در مقطعي اززمان كه جوانان درگردابهاي شوم از پيش طراحي شده فرومي غلطيدندچنان بي تفاوت نسبت به ظواهر پست دنيوي پيش مي رفت كه باوركردني نبود . او بعد از شهادت برادرش علي رضا حالي ديگر پيدا كرد وگفت من بايداسلحه برادرم را روی زمين نگذارم كه دشمن خيال كند اوكه رفت ديگركسي به جايش نيست . او با لشگرامام حسين اصفهان دراواخرآذرماه سال65به جبهه اعزام شدند و سه ماه درجبهه بودندوبعداز سه ماه در عمليات كربلاي 5به درجه رفيع شهادت نايل گرديد.

 

دعاي خير رهرو راهش

والسلام

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده