کتاب "آخرین ماموریت رضا" حاوی خاطرات شهید "رضا مهدی رضایی" به قلم سید مریم حسینی چاپ دوم خود را در سال ۱۳۹۸ تجربه کرد.


به گزارش نوید شاهد از زنجان، کتاب "آخرین ماموریت رضا" به قلم سید مریم حسینی و طراحی جلد محسن مهری با شمارگان یک هزار جلد روانه بازار شد.

این کتاب در ۱۶0 صفحه شامل مقدمه ناشر، مقدمه نویسنده، خاطرات و تصاویر و اسناد طراحی شده است.


در مقدمه این کتاب می‌خوانیم؛

از رضا مهدی رضایی تکه خاطراتی شنیده بودم. کامل نبودند. می دانستم باید خیلی از این خاطرات را کنار هم بچینم تا بشود رضا. جوان خوش اندام و عضلانی با ابروهای پرپشت و چهره همیشه خندان.

صدای داوودی داشت و با صدای خوش مدح اهل بیت(ع) را می‌گفت عشق بی انتهایی به اهل بیت (ع) مخصوصاً به دختر ۳ ساله حضرت ارباب داشت. همان محبت و توجه هم باعث شد تا بنیانگذار دعای زیارت عاشورا در حسینیه اعظم شود.

رضا به قول امروزی ها بمب انرژی بود و شمع محفل دوستان در گردان حضرت ولیعصر(عج). خوب می خنداند ولی حد و مرز شوخی و خنداندن را کاملاً رعایت می کرد. اگر در جمعی نبود جای خالی‌اش خیلی زود به چشم می‌آمد.


در بخشی از کتاب می خوانیم ؛

قبل از عملیات کربلای ۴ با رضا و شهید ابوالفضل خدامرادی یک هفته به مرخصی آمدیم. از قبل قرار گذاشته بودیم حتی یک لحظه هم دور از هم نباشیم.

به پیشنهاد ابوالفضل به خانه‌شان رفتیم تا حمام کنیم. آن زمان حمام در همه خانه‌ها وجود نداشت و آبگرمکن ها هم نفتی بود و مدتی طول می کشید تا آبشان گرم شود.

تا آب گرم شود، مشغول صحبت شدیم از هر دری حرف زدیم تا اینکه به اسامی کوچه ها رسیدیم. محله مان شهدای زیادی داشت که اسمشان مزین کوچه ها شده بود و هیچ کوچه ای بدون اسم و نمانده بود.

به شوخی برایمان سوال شد که اگر ما هم شهید شویم آن وقت کجای محل را به نام ما می کنند.

از حسینیه به سمت خانه ابوالفضل پیچ کوچکی بود که اسم آن را گذاشتیم "پیچ شهید خدامرادی". سمت خانه رضا هم کوچه سه متری بود که اسم آن را هم گذاشتیم "سه متری شهید رضا مهدی رضایی". نوبت من که رسید هیچ جایی را پیدا نکردیم. رضا گفت: نگران نباش حالا که چیزی به تو نرسیده، می گیم: نرسیده به غم پرور!

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده