زندگي نامه شهيد محمود باقري نژاد در سالروز شهادت؛
محمود خود را در برابر خون برادرش حسین که در کربلای چهار شهید شده بود مسئول می دانست و احساس مسئولیت بیشتری نسبت به جبهه داشت.
نوید شاهد فارس:  در سال 1337 در فراشبند فارس در خانه اي محقر و کوچک که از ديوار کاه گليش رايحه ي خوش دين و مذهب به مشام مي رسيد و نور کم جان فانوس فضاي آن را روشن مي نمود کودکي پا به عرصه وجود گذاشت که نامش را محمود گذاشتند .


دوران طفوليت را در دامان پر مهر خانواده گذراند و پدرو مادر از همان کودکی وی را به مجالس عزاداری سید الشهدا بردند. تا فرزندشان در این راه قدم بردارد. روزها گذشت و نهال وجودش در دستان باغبان عاطفه ها هر روز رشيدتر و شکوفاتر مي گشت تا اين که سن آموزش مدرسه فرا مي رسد . تحصيلات ابتدائي را در فراشبند  و دوران راهنمايي و دبيرستان را در دبيرستان قاموس فيروزآباد گذراند . محمود دوران تعطیلی تابستان را به شیراز می رفت و کار می کرد تا بتواند هزینه مدرسه را تامین کند.

 دوران تحصيلات محمود همزمان به اوج فساد و بي بند و باري حاکمان جور رژيم پهلوي بود و در آن زمان که اکثريت جوانان در خط بي بند و باري بودند ولي وی همچنان با ايمان محکم به درس خواندن ادامه داد و محيط آن زمان هيچ گونه تأثير منفي به روي او نگذاشت .  با وجود تمام ناملايمات درس را به اتمام رساند تا اين که انقلاب اسلامي شروع شد و شهيد مبارزات انقلابي خود را عليه رژيم منحوس پهلوي آغاز کرد و در راهپيمائي ها و تظاهرات به عنوان سر دسته انقلابيون مبارزه کرد.

پس از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي به خاطر دفاع از  ارزش هايي که در دوران قبل از انقلاب به آن ها دست يافته بود و آن ارزش ها را در مجموعه سپاه تجلي يافته مي ديد با عشق و علاقه ، پیراهن سپاه پاسداران را پوشيد و جزء اولين کادر سپاه در آمد .

با شروع جنگ تحميلي به سوی جبهه ها شتافت. در سال 1361 ازدواج کرد و ثمره اين ازدواج سه فرزند مي باشد .

همسرش می گوید: شش سال با یک دیگر زندگی مشترک داشتیم در این مدت شاید دو ماه را در کنار خانواده بود. وی نقل می کند با وجود اين که در جبهه چندين مسئوليت را به عهده داشت از جمله معاون گردان ، مسئول آموزش نظامي ولی در این سالها کسی از مسئولیتهایش خبری نداشت هرگاه از او می پرسیدیم که در جبهه چه مي کني و چه مسئوليتي بر عهده داري؟در پاسخ می گفت: من براي اسلام و انقلاب کاري نکرده ام ... تمام اعمالش براي رضاي خداوند بود و هميشه سفارش مي کرد که اعمالتان براي رضاي خدا باشد .

شهید محمود باقري نژاد در عملیاتهای بيت المقدس ، طريق المقدس ، والفجر 1 ، والفجر 8، خيبر ، کربلاي 5 علمدار و پشرو بود و به عنوان معاون گردان در خط مقدم جبهه حضور داشت وی در عمليات خيبر با اصابت ترکش به پا مجروح شد .

محمود به ورزش علاقه بسيار شديدي داشت و با توجه به اين که از قدرت جسماني بالايي برخوردار بود اما هيچ وقت اين قدرت را در مقابل ضعيفان به کار نمي برد و هميشه يار و ياور ضعيفان بود. ورزش را از دوران کودکي شروع کرد و در تمام  زمان قهرمان مسابقات کشتي ، جدو و کاراته و دو و ميداني بود و مقامات بالا را کسب مي کرد که يکي از وصيت شهيد با توجه به علاقه ای که به ورزش داشت اين بود که جوانان حداقل روزي يک ساعت ورزش کنند .


شهید محمود باقری نژاد خود را در برابر خون برادرش حسین که در کربلای چهار شهید شده بود مسئول می دانست  و احساس مسئولیت بیشتری نسبت به جبهه داشت.

وی در یازدهم فروردین ماه 67 که مرخصي 7 روزه او تمام شده بود از خانواده اش خداحافظي مي کند و دو فرزندش را در آغوش مي گيرد و به همسرش سفارش مي کند که اگر من شهيد شدم فرزند سوم اگر پسر بود نام او را محمود و اگر دختر بود نام او را زهرا بگذاريد و با زبان روزه عازم جبهه مي شود .وی سرانجام در چهارم خرداد ماه سال 67 در شلمچه به درجه رفيع شهادت نائل شد او شهادت در راه خدا را دوست داشت و به لقاء الله پيوست و پدر شهيد هم سه روز بعد از شهادت فرزندش محمود  از داغ دو فرزندش محمود و حسين فوت مي کند و پدر شهيد هم طي يک تشييع جنازه با شکوه در گلزار شهدا قطعه يک در کنار مرقد برادرش حسين و ديگر دوستان و همرزمان شهيدش به خاک سپرده مي شود .روحش شاد و راهش پر رهرو باد  .

انتهای متن/
منبع: مرکز اسناد و ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده