شهید جامعه عشایری فتاح مؤمنی لندی؛
شهید «فتاح مؤمنی لندی» از شهدای دوران دفاع مقدس است که در منطقه شلمچه به شهادت رسید. او در بخشی از وصیت نامه اش چنین نوشته است: «مرا در زادگاهم روستاى لندى تشییع و دفن نمایید. شاید به برکت خون من و دیگر شهدا، اولا در خود روستا تحرکى ایجاد شود و به انقلاب وفادار‌تر و ادامه دهنده راه شهیدان باشند. ثانیا موجب شود مسئولین محترم جمهورى اسلامى توجه و عنایت بیشترى نسبت به این روستاى محروم داشته باشند.»

به گزارش نوید شاهد چهارمحال و بختیاری؛ شهید فتاح مؤمنی لندی ششم مرداد ۱۳۴۶ در روستای لندی از توابع شهرستان اردل به دنیا آمد. پدرش مولا کشاورز بود و مادرش حنیفه نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته تجربی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم دی ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به کتف و سر به شهادت رسید. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش قرار دارد.

بضش

وصیت نامه شهید شهید فتاح مؤمنی‌ لندی 

أشْهَدُ أنْ لا إلَه إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، وَأنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، رَضِیتُ بِاللهِ رَبّاً، وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولاً، وَبِالإسْلامِ دِیناً و بالکتاب قرانا و بعلى اماما و الحسن و الحسین و على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و الحسن و الخلف الهادى (عج) ائمتى

با درود فراوان بر امام زمان و نائب برحقش امام امت رهبر کبیر انقلاب اسلامى ایران و با درود بر شهیدان از غزوات خاتم الانبیا تا کربلاى سال ۶۱ هجرى و کربلاى ایران.

با درود و سلام ظفرمندانه به رزمندگان عزیز در جبهه حق علیه باطل، با سلام به امت حزب الله ایران‌زمین که از بدو آفرینش جهان چنین امت و ملت شهید پرور و ایثارگرى که به خود ندیده است. این حقیر وصیت نامه خود را به نام خدا چنین آغاز مى کنم.

آگاهانه به میدان نبرد آمدم 

خداوندا تو آگاهى و مى‌دانى که من آگاهانه و هوشیارانه به میدان نبرد حق علیه باطل آمده و براى دفاع از دین و آئین تو که به وسیله انبیا و حجت تو بر روى زمین به ما تعلیم شده است مبارزه می‌نمایم.

خدایا تو مى دانى که من از تو چیزى نمى خواهم؛ فقط خواهانم که به آیه إِنَّ اللَّهَ لا یُخلِفُ المیعادَ [آیه ۹ سوره آل عمران] تحقق و عینیت عطا فرمائید (وعده دادید که خون بر شمشیر پیروز است) و حق بر باطل غالب است، بنابراین خداوندا به ازاى خون ما که در راه تو که راه حق است، پیروزى اسلام عزیز بر کفر جهانى عنایت بفرما.

خدایا من پیام براى ملت عارف به حق و اسلام ندارم، اما شاید خون من وقتى با پیامم آمیخته شود موجب تحرک و پویایى پیش از پیش امت حزب الله در استمرار بخشیدن به راه سرخ اباعبدالله الحسین (ع) آموزگار شهادت و مبارزه با ظلم شود.

به نداى هل من ناصر ینصرى امام زمان لبیک گویید

امت حزب الله اگر خون پاک و مقدس حماسه سازان همیشه جاوید صحراى کربلا به رهبرى حضرت امام حسین (ع) نبود، غاصبین اموى، عباسى و شیاطین بزرگ طول تاریخ، اسلام محمدى به نابودى مى کشیدند. تا امروز خون مقدس فرزند فاطمه علیه سلام و یارانش توانست از چنگ دشمنان اسلام بیمه و ضمانت نماید؛ اکنون هم خداوند بر امت حزب الله منت گذاشت که به وسیله مردم ایران اسلامى که استکبار جهانى کمر به نابودیش بسته بود آن را با تکرار کربلایى دیگر و گسترده‌تر نه تنها مانع از محو آن بلکه به تمام جهان آنرا صادر نماییم.

پس عاجزانه تقاضا دارم پیش از پیش به نداى هل من ناصر ینصرى امام زمان و نائب برحقش امام خمینى لبیک گوئید و دین اسلام عزیز را از چنگ خطر دشمنان رهائى بخشید.

رضاى خدا فوق دوستى و رضاى شما بود

و اما چند کلمه با خانواده ام؛ پدر و مادر عزیزم می‌دانم شما مرا دوست داشتید و من هم شما را دوست داشتم؛ ولى رضاى خدا فوق دوستى و رضاى شما بود. از شما تقاضا دارم اولا مرا حلال کنید ثانیا اگر من شهید شدم برایم ناراحت نباشید که مرا در حضور پدر و مادرى که سه یا چهار شهید در راه خدا داده اند شرمنده نمائید.

شهید پیرو مى خواهد، نه عزادار!


برادران و خواهران عزیزم مرا حلال کنید و اگر من در راه خدا شهید شدم، برایم زیاد عزادارى نکنید. شهید پیرو مى خواهد، نه عزادار! بنابراین از یک یک شما مى خواهم با عفت و پاکى خودتان و صبر انقلابى، به انقلاب و امام وفا دار و فرزندان خود را طورى تربیت کنید که از حافظان قرآن و انقلاب و ادامه دهندگان راه حسین (ع) باشند.

مرا به زادگاهم روستاى لندى تشییع و دفن نمایید

اما برادرم، نورعلى شما هم حق پدری و هم حق برادری، بر گردن من دارید، برادرم، شما براى سعادتمند شدن من بسیار تلاش کردید و یک مربى خوبى برایم بودید. برادرم روحیه و ایمانى که در شما سراغ دارم لازم به سفارش من نمى باشد ولى پدر و مادرم، خواهران و برادران دیگرم را شما با تماس بیشتر و صله رحم بیشتر بر وظایف شرعى و انقلابیتان راهنمائى نمائید. اگر من سعادت نصیبم شد و توفیق شهادت در راه خدا پیدا کردم، اگر جسدم به دست شما رسید؛ اگر چه زحمت است براى شما مرا به زادگاهم روستاى لندى تشییع و دفن نمایید. زیرا من براى روستاى لندى مثمرثمرنبودم، ولى شاید به برکت خون من و دیگر شهدا، اولا در خود روستا تحرکى ایجاد شود و به انقلاب وفادار‌تر و ادامه دهنده راه شهیدان باشد. ثانیا موجب شود مسئولین محترم جمهورى اسلامى توجه و عنایت بیشترى نسبت به این روستاى محروم در طول تاریخ گذشته گردد.

دائى عزیزم و عمه مهربانتر از مادر و خانواده مکرمه را یک به یک سلام مى رسانم محبت شما را جبران نکردم شما مرا حلال فرمائید و التماس دعا دارم.

خواهران مهربانم سروناز، صفا و مهربانو خیلى برایم زحمت کشیدید، اگر به فیض شهادت نایل شدم مرا حلال کنید.... تمام [اهالی]روستای لندی را سلام می‌رسانم، مرا حلال کنید. التماس دعا دارم.

[اهالی] روستای گوزلک مخصوصا دایی رمضان و دایی عبدالکریم با خانواده و عبدالرحیم و ... یکایک سلام می‌رسانم؛ امیدوارم مرا حلال کنند.

ذکر «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» یادتان نرود

در خاتمه برادر نور محمد برایم عزادارى نکنید، روزانه دو رکعت نماز به نیابت من بخوان و هر وقت به یاد من افتادید ذکر «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» یادتان نرود.



التماس دعا دارم

برادر حقیر شما

فتاح مؤمنی

اسفند ۶۳ و دى ماه ۶۵

خدایا خدایا تا انقلاب مهدى «عج» خمینى را نگهدار

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده