خط مقدم منتشر کرد
کتاب «پسر ایل» مستند داستانی از زندگی شهید مدافع حرم «محمدعلی قلی‌زاده» است که به قلم «مهدی باتقوا» نوشته شده و انتشارات «خط مقدم» آن را منتشر کرده است.

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، کتاب «پسر ایل» به قلم مهدی باتقوا از سوی انتشارات خط مقدم منتشر شده است. نویسنده در این کتاب داستانی از زندگی شهید مدافع حرم محمدعلی قلی‌زاده را روایت کرده است. کتاب «پسر ایل» مجموعه‌ای از روایت‌ها و گفته‌های خانواده و دوستان این شهید گرانقدر است.

کتاب «پسر ایل» روایتی از عشایرزاده‌ای که شهید مدافع حرم شد

حجت‌الاسلام محمدعلی قلی‌زاده نقنه در چهارم آبان سال 1349 دیده به جهان گشود. شهید قلی‌زاده روحانی و مسئول حوزه نمایندگی ولی‌فقیه در یگان امنیتی سپاه علی بن ابی طالب (ع) استان قم بود. این شهید گرانقدر یکم دی‌ماه 1394 با گروهی از تکاوران زبده برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم به شوق پرواز عازم سوریه شد که در عملیات آزادسازی شهرهای نبل الزهرا شرکت کرد و در سیزدهم بهمن‌ماه 1394 به شهادت رسید. مزار این شهید شاخص جامعه عشایری در گلزار شهدای زادگاهش شهر نقنه در شهرستان بروجن قرار دارد.

نویسنده در مقدمه این کتاب این‌چنین نوشته است: «عصر پنجشنبه به گلزار شهدای شهر «نقنه» رفتم. مردم نقنه، مادر شهید -خانم مهتاب حیدرپور- را صدا زدند، و من با پیرزنی با لباس ایل قشقایی روبه رو شدم که خسته و غمگین قدم بر می‌داشت. چشمانش که در چروک دور چشم‌ها فرورفته، و خیس از اشک‌هایی که برای پسرش ریخته بود، مرا نگاه می‌کرد. نمی‌توانست فارسی حرف بزند. حاج علی قلی زاده، برادر بزرگتر شهید، مرا به گرمی پذیرفت و دو سه ساعتی از شهید برایم حرف زد. حاج علی خاطرات شهید را مرتب و منظم برایم می‌گفت. علتش را که پرسیدم، برادرش منوچهر کتابی درباره ی شهید به نام «شیدای حرم» نوشته، و در آن، خاطرات شهید را از زبان دیگران آورده است. مشتاق شدم کتاب را ببینم. از نقنه به قم رفتم و تلفنی با مجتبی صادقی فر، داماد شهید، حرف زدم. پس از آن، با حسین، پسر، و نیز با همسر شهید صحبت کردم. همسر شهید همکاری نمی‌کرد و می‌گفت خود شهید راضی نبود درباره‌ی او صحبتی شود. کاری از پیش نبردم؛ تا این که داماد شهید، خاطرات خود و شنیده‌ها و دیده‌هایش از همسر و فرزندان شهید را در اختیارم گذاشت. حاج علی و منوچهر و خواهر کوچکشان و همسر خواهرشان، در ادامه‌ی کار کمکم کردند. بقیه‌ی خانواده هم صدای ضبط شده شان را برایم فرستادند. در این میان، کتاب شیدای حرم –نوشته‌ی منوچهر قلی‌زاده- را هم خواندم. کتاب حاضر، مجموعه ای از روایت‌ها و گفته‌های خانواده و دوستان شهید است؛ کسانی که خاطرات شهید را در ذهنشان نگه داشته بودند تا روزی به این صورت درآید.»

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «حین نوشتن وصیت‌نامه‌ام می‌خواستم تا می‌توانم، آن را کلی بنویسم و شخصی نکنم؛ اما نمی‌دانم چرا ناگهان یاد پدر و مادرم در ذهنم زنده شد، برایم معلوم شد که چرا اسمش را در آن آورده‌ام. چون او اگر مرا در دامان پاکش بزرگ نمی‌کرد و به من شیر پاک نمی‌نوشاند، من وارد این مسیر نمی‌شدم. البته با جملاتی، کمی هم مادرم را دلداری دادم و آماده کردم تا اگر شهید شدم، زیاد ناله و زاری و ضجه نکند. امیدوارم جواب دهد.

از او حلالیت طلبیدم و قول غیرمستقیم دادم که اگر افتخار شهادت نصیبم شد، حتما شفیع او در آن دنیا باشم. آخر من به همه گفته بودم خبر رفتنم را به مادرم ندهند؛ نمی‌خواستم او را نگران کنم؛ نمی‌خواستم او در همه روزهایی که در سوریه بودم، کارش ناله و گریه باشد؛ نمی‌خواستم حتی یک لحظه از لحظات او را هم خراب کنم؛ چون حاضرم دنیا را بدهم ولی چشمان خیس مادرم را نبینم.»

کتاب «پسر ایل» نوشته «مهدی باتقوا» در 211 صفحه، با شمارگان یکهزار نسخه، در قطع رقعی و به بهای 72 هزارتومان روانه بازار نشر شده است.

خبرنگار: آرزو رسولی نجار

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده