امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/
چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۲۷
نوید شاهد: در ترمينال ساها چون سفرهاي قبل با چهره هاي آشنايي از جمله سرتيپ 2 سليمان زاده ،‌سرتيپ 2 بازنشسته ازگمي ، سرهنگ دربندي ، سرهنگ رمضاني ،‌سرهنگ روضه اي ، سرهنگ ساماني و مواجه مي شوم ..
نگاهي به عمليات فتح المبين

در ترمينال ساها چون سفرهاي قبل با چهره هاي آشنايي از جمله سرتيپ 2 سليمان زاده ،‌سرتيپ 2 بازنشسته ازگمي ، سرهنگ دربندي ، سرهنگ رمضاني ،‌سرهنگ روضه اي ، سرهنگ ساماني و مواجه مي شوم . پس از ساعتي انتظار وقتي سوار اتوبوس مي شويم ،‌همه نگران نرسيدن داوري عکاس زبردست گروه هستند . جاي خالي برادر پر جنب و جوش سلطاني را ولدخاني پرکرده است و تقريباً در کارهاي هماهنگي کمک حال مجموعه است .

در لحظات آخر داوري خود را به هواپيما مي رساند و دقايقي بعد هواپيما از روي باند برمي خيزد ،‌در داخل هواپيما کمي با اسکندري يکي از تصويربرداران صحبت مي کنم او از اين که به اين سفر دعوت شده ، بسيار خوشنود است .

تيمسار صياد شيرازي از جاي خود برمي خيزد و به کنار حاج آقاي فخرزاده و سرهنگ دربندي مي رود و از آنها به خاطر حضور ممتدشان در اين سفرها تشکر مي کند

پس از عبور از کوههاي سفيدپوش برفي به دشتهاي فراخ خوزستان مي رسيم ،‌دکلهاي شعله ور ،‌مخزنهاي نفت و در روي زمين نمايان است . چرخهاي هواپيما باز مي شود .

يک ساعت و چهل دقيقه بعد ،‌در فرودگاه اهواز فرود مي آييم .

در اتاق کنفرانس پادگان زرگان ، سرهنگ روضه اي با دقت تمام مشغول نصب نقشه و کالک است . تيمسار درجزي جانشين فرماندهي قرارگاه خود براي تنظيم نور به اتاق مي آيد ،‌دستگاه گراف اسکوپ براي مواقع لزوم تنظيم مي شود افراد آرام آرام در اتاق کنفرانس جمع مي شوند ، بوستاني دويستمين شماره مجله صف را که حاوي صحبتهاي تيمسار صياد شيرازي درخصوص هيئت معارف جنگ است ،‌بين حاضران توزيع مي کند

طبق معمول صياد با چند صلوات و دعاي فرج جلسه را شروع مي کند و ضمن خيرمقدم به حاضرين گزارشي از دو مأموريت قبلي به خوزستان و کارهاي انجام شده ارائه مي کند .

"‌ در طرح ريزي به عمل آمده از سراسر جبهه ها و در کل طراحي ها ، به اين نتيجه رسيدم که براي دنبال کردن اصل هدف در منطقه جنوب ،‌بهتر ميتوانيم به هدف برسيم ،‌زيرا که در جنوب از يک طرف بصره و از طرف ديگر عشاير هوادار اسلام و ايران حضور دارند به طوري که شلمچه تا بصره تنها 12 کيلومتر فاصله بود . لذا { تصميم} بر اين شد که تلاش اصلي را به طرف جنوب {معطوف } کنيم و پشتيباني را در غرب انجام دهيم . بعد از خرد کردن طرحها ،‌طرحهاي کربلاي 1 تا 10 به دست آمد و طرح کلي ،‌طرح کربلا شد . طرحها به شوراي عالي دفاع رفت و تصويب شد بعد همه آماده اجراي طرح ريزيهاي تاکتيکي براي سلسله عمليات شدند ما بستان را به دو دليل انتخاب کرديم . 1 از همه نزديکتر به مرز بود و در صورت موفقيت ،‌ما مي توانستيم در بدنه دشمن رخنه کرده و بين شمال و جنوب آن شکاف بيندازيم . 2 به دليل کمبود نيرو و نيز چون مي خواستيم آفند کننده باشيم و از نظر علمي بايد حداقل ضريب 2 را نسبت به نيروي دشمن داشته باشيم در حالي که ما به ضريب 1 هم نمي رسيديم ،‌با اين انتخاب مي خواستيم صرفه جويي در نيرو داشته باشيم . زيرا که به دليل وجود موانع طبيعي و هورالعظيم ،‌نگهداري منطقه نيازي به نيروي زياد نداشت الحمدلله اين تصويب شد . و ما رفتيم براي 8/9/1360 آماده شويم و در حالي که باران رحمت الهي مي باريد و تپه هاي رملي را آنچنان سفت کرده بود که تانکها و نفربرها از آن رد مي شدند ؛‌عمليات شروع شد در طرح ريزي عمليات براي اجرا 2 قرارگاه ،‌قرارگاه کربلاي 1 در شمال کرخه و قرارگاه کربلاي 2 در جنوب کرخه ايجاد شد و با سازمان رزمي وارد عمليات شديم . تلاش اصلي در شمال کرخه براي قرارگاه کربلاي 1 شد و تلاش پشتيباني به قرارگاه کربلاي 2 داده شد و با جاده اي که به طول 9 کيلومتر زده شد ( که يکي از محورهاي پيروزي بود ) تلاش اصلي شروع شد "

در 17/11/60 دشمن از ساعت 21 شروع به ريختن حجم زيادي از آتش در منطقه چزابه کرد که بيش از ده روز طول کشيد . عراق به اين ترتيب دو منظور اساسي را دنبال مي کرد :‌يکي پس گرفتن بستان و اعاده حيثيت خود . دوم برهم زدن آرايش نيروها و ايجاد تعليق و توقف عمليات در کربلاي 2

دشمن درصدد عبور از تپه رملي نبعه برآمد و قصد داشت منطقه دارالشياع (‌منطقه بازي که تانک و پياده مي تواند از آن عمل کند )‌را دور بزند تا به پشت مواضع نيروهاي ما برسد . دشمن توانست 3 تپه را بگيرد و ديد تير بيابد . اما عملاً موفق نشد و گردان 125 با عناصر سپاه پاسداران در برابر آنها پايداري ننمودند . دود و باروت ،‌آسمان چزابه را پوشانده بود و غريو کر کننده سلاحها ،‌قطع نمي شد . گفته مي شد که صدام نيز ،‌خود در منطقه شعيب عراق حضور داشته است . چنين مداومتي از نيروهاي عراقي سابقه نداشته است . دشمن با اين کار ، عمليات فتح را يک ماه عقب انداخت . سپاه براي دريافت 3 تپه از دست رفته پاتک محدودي نمود و موفق شد علاوه بر آنها حدود يک کيلومتر پيشروي کند . در پايان روز 1/12/60 وضعيت در نبعه هيچ تغييري با قبل نداشت ( زيرا که دشمن مجدداً تک کرد و آن يک کيلومتر را گرفت و ما برگشتيم به وضعيت سابق ) ‌

پس از صرف شام ،‌جلسات گروههاي مختلف برگزار مي شود . جلسه اي به سرپرستي تيمسار سليمان زاده در ساختمان شماره 1 و با حضور 9 نفر ديگر برپا است .

يوسف زماني در صحبتهاي خود به نقش ديده بانان و شهادت 11 نفر از ايشان اشاره مي کند و مي افزايد ،‌با اين که دستور عقب نشيني به او ابلاغ شده بود ولي او نپذيرفته و به مقاومت ادامه داده ،‌گفته است که عراقيها از مرده ما مي ترسند ، ما که هنوز زنده هستيم !

ساعت از 10 شب مي گذرد که تازه ، جلسه عمومي گروهها براي تعيين محلهاي مأموريتهاي فردا تشکيل مي شود و در پايان جلسه تصميم مي گيرند که سه دوربين به همراه گروههاي اول ، دوم و چهارم اعزام شود . تصميم گيري نهايي را نيز به فردا موکول مي کنند .

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده