وصیتنامه شهید محمود صفری
بسم الله الرحمن الرحيم
او فوض امري اليه ان الله بصيرا بالعباد حسبنا الله و نعم الوكيل نعم المولا ونعمالنصير
پس از حمد خداوند تبارك و تعالي و نعمت رسول اكرم (ص) و سلام و درود بي كران به پيشگاه اولياء الهي بالاخص يگانه اختر تابناك آسمان امامت و ولايت امام زمان ارواحنا و ارواح العالمين بالفداء و نائب بر حقش پير جماران كوبنده مستكبران و اميد مستضعفان جهان و با سلام به حضور كليه خدمتگزاران به اسلام و انقلاب اسلامي و سلام و درود بي نهايت به ارواح طيبه شهدا راه حق وحقيقت بالاخص سالار شهيدان آقا ابا عبدالله الحسين (ع) كه با بذل جان و هستي خويش درس رادمردي و آزادگي را به حهانيان آموخت .
اكنون وصيت نامه خود را آغاز مي نمايم اگر چه بنده كوچكتر از آن هستم كه مطلبي يا پيامي به عنوان توصيه به ملت مسلمان و انقلابي داشته باشم . لكن استدلال از قرآن كريم قال الله تبارك و تعالي
يا ايها الذين امنوا هل ادلكم علي تجارو تنجيكم من عذاب اليم * تومنون بالله و رسوله و تجاهدون في سبيل الله باموالكم و انفسكم ذالكم خيرا لكم ان كنتم تعلمون * اي آنانكه ايمان آورده ايد آيا نمي خواهيد كه راهنمايي كنم شما را بسوي دادگري كه برهاند شما را از عذابي دردناك آنكه ايمان به خدا آوريد و به پيامبر او و جهاد كنيد در راه خدا با مالها و جانهاي خويش اين بهتر است از براي شما . اگر باشد كه بدانيد « سوره صف آيات 9 تا 11 »
خداوندا بار پروردگارا تو بخشنده و مهرباني و ما بنده گنه كار تو هستيم تو بر ما منت نهادي و ما را انسان خلق كردي و در جسم مان ، جان و روح قرار دادي و از درگاه معبوديت خويش عقل در وجودمان به صورت نهان قرار دادي و توسط آيات و روايات ما را راهنمائي كردي و ما را در ؟؟؟ و راه قرار دادي و حال نمي دانم كه با چه زباني سخن بگويم و چگونه با چشم هايم بر روي كاغذ نگاه كنم و درد و دل نمايم و چگونه با دستهايم قلم بگيرم و نگارش نمايم چون من بنده گنه كار تو هستم و به جز بار گنه بار ديگري ندارم و بارها با زبانم غيبت ديگران را نموده ام و توجهي نسبت به اين كار ننمودم با دستهايم كارهايي انجام دادم كه مورد رضايت تو نمي باشد با چشم هايم چيزهايي را ديدم كه نبايستي بود در جائي آنها را باز گو نمايم ولي بازگو نمودم خداوندا الها حال من از تو طلب مغفرت و آمرزش مي نمايم و متوجه اعمال خود مي گردم كه چه بسا كارهايي انجام دادم و عمرم را بيهوده صرف نمودم خداوندا در زندگاني مرا خطراتي تهديد نموده است و تو مرا يارو غمخوار بوده اي و من بي تفاوت نسبت به اين ياري و غمخواري تو گذشته ام خدايا دين تو در جهان مظلوم واقع گرديد و احتياج به فداكاري و از جان گذشتگي داشت ولي من حركتي نكردم و خانواده و زندگاني را نسبت به دين و اسلام ترجيح دادم خدايا براي حفظ و حراست از دين و قرآن خون لازم بود ولي من خون خودم را از خون ديگر شهدا رنگين تر دانستم و به ياري دين تو نشتافتم خدايا حال كه متوجه اعمال خودپسندم گرديدم مي خواهم كه مرا زنده در آتش عشق تو بسوزانند و اي كاش كه جانها داشتم و مي توانستم جانهايم را در راه تو فدا نمايم ولي افسوس و صد افسوس كه يك جان دارم آن هم جاني ناقابل و خجالت مي كشم كه يك جان دارم و حال مي خواهم كه با بذل جان و وجود هستي در راه تو خدمت بنمايم تا شايد بتوانم خودم را از مر قوم جهنمي ها رها ببازم و بنده شايسته تو گردم و حال كه يك جان نا قابل و بي ارزش دارم كه در راه تو بدنم همچون خمپاره از هم بپاشد و هر تكه بدنم در جايي بيفتد تا اينكه نور آفتاب به تكه هاي بدنم بتابد و مرا بسوزاند شايد گناهانم بريزد چون من از بس گناه نموده ام همين دنيا را براي خودم جهنم قرار داده ام و هم جهنم آن دنيا را براي خودم اجاره نموده ام پس اي خداوند رحم من به اميد تو از خانه حركت مي نمايم و هدف ما فقط بخاطر رضايت تو مي باشد و هيچگونه هدف ديگري ندارم يا رب از خانه و اهل ؟؟؟ مي برم و منشي به خودم مي دهم تا اينكه شايد بتوانم خدمتي در راه اسلام و انقلاب اسلامي به رهبري امام عزيز انجام دهم و به حق مي دانم كه با اين حركتم به سوي اسلام خارچشم دشمنان اسلام و منافقان كور دل مي گردم چون اين راهي را كه ما پيش گرفته ايم ادامه راه حسين (ع) و ائمه اطهار (س) مي باشد و اكثراً از كليه مسائل اسلام از همان صدر تا كنون اطلاع داريم و داريد كه چقدر عزيز بوده و مظلوم واقع گرديده است يعني در مقابل اسلام عزيز كفار سعي بر اين داشته اند كه اسلام هميشه پيروز را از بين ببرند و مسلمانان را تحت سلطه خود بگيرند و مدتها بود كه در ايران سرافراز ديگر از اسلام و قرآن خبري نبود و داشتند كه نقشه بر چيدن اسلام عزيز را براي مسلمانان بازي مي كردند لكن ديديم كه با رشادت و رادمردي ملت مبارز ايران عواقب اين همه خود پسندي وخود محوريها به كجا كشيد و چگونه اساس ظلم را در هم ريخت و پا در تاريخ مطالعه نموده ايم و بعضاً با چشم ديديم كه در قيام 15 خرداد سال 1342 رژيم منحوس پهلوي چه فاجعه اي به بار آورد و بعد از اين فاجعه در كاخ دربار فرعوني خود جلسه جشن سرور گرفت و به دليل اينكه توانسته بود با ادوات و وسايل زرهي به مردم بي گناه و دست خالي جمله كند و آنها را به خاك و خون بكشد و اين را براي خودش يك پيروزي بزرگ بداند به خاطر هواهاي نفساني خود و افزايش دادن به خود پستی و ناداني وكبر و غرور خويش و آخر ديديم كه با ياري خدا عواقب اين رژيم مفسد به كجا كشيد و چگونه با سرافكندگي و با شرمندگي به زباله دان تاريخ سرازير گشت . پس اي عزيزان اين را بدانيد كه تن پروري و كبر و غرور و خود پسندي و هوسراني فايده اي ندارد و اين دو روز زندگاني در دنياي فاني هم فايده اي ندارد و آخر بايستي از اين دنيا به طريقي وداع گفت و رفت پس چه بهتر كه بنشينيم و يك فكر اساسي و انقلابي جهت حل مسائل مملكت بنمائيم . و به وضوح ما خودمان مشاهده مي نماييم كه در حال حاضر اسلام مظلوم به نيروي متكي به الله احتياج دارد و ما بايستي عزم خودمان را مسمم نماييم و در اين راه مستقيم حركت كنيم . فقط به خاطر رضاي حق تعالي و از خداي منان بخواهيم كه هر چيزي قضا و قدرمان هست مقدرمان گرداند . اگر در اين راه شهيد شديم كه چه بسا سعادتي نصيبمان گرديده است و اگر زنده هم برگشتيم بازهم چه بسا سعادتي نصيبمان گرديده كه بيشتردرراه اسلام خدمت نمائيم . اي عزيزان در زندگاني فاني دنيا بايستي خيلي حواسمان جمع باشد غيبت ديگران را ننماييم تهمت نزنيم همديگر را از دست هم نرنجانيم چون اين دو سه چيز از گناهاني هستند كه حق الناسند و بخشش اين گونه گناهان خيلي برايمان سخت تمام مي گردد . عزيزان نكند ما از آن افرادي باشيم كه الان در ظاهر خودشان را انقلابي نشان مي دهند ، ولي در باطن بي تفاوت نسبت به مسائل انقلاب و اسلام مي گذارند . يعني هستند افرادي كه در لباس انقلابي و اسلامي مي باشند ولي به نفع انقلاب و اسلام كار نمي كنند بلكه كاري مي نمايند كه شايد به نفع منافقان مي باشد و اين طور افراد كساني هستند كه لباس انقلاب و اسلام را دزدي نموده اند و لياقت و ارزش پوشيدن لباس انقلاب اسلامي را ندارند و اين طور افراد را حب دنيا و مقام پرستي اين گونه نموده است و اين طور افراد اصلاًمعناي انقلاب را هنوز نفهميده اند كه يعني چه و اميدواريم به خدا كه اين طور افراد را هدايتشان گرداند پس اي عزيزان خيلي بايستي در كارهاي دنيوي كه سازنده پرونده آخرت ما مي باشد با تمام و كمال دقت عمل نمائيم تا اينكه لااقل بتوانيم خودمان را از گناهان مصون بداريم برادران سخن زياد هست و وقت كم اگر بخواهيم بنويسيم بايستي يك كتابچه براي خودمان درست نمائيم امت مسلمان و انقلابي و بالاخص اهالي قريه كاكلك در راه انقلاب و اسلام فداكاري نمائيد و پشتيبان انقلاب باشيد و امام عزيز خميني بت شكن را تنها نگذاريد . از كليه اهالي و نزديكان طلب حلاليت مي نمائيم ديگر بيش از اين مزاحم وقت گرامي شما نمي گردم و از شما التماس دعاي خير دارم .
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار
رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرماخداحافظ شما به اميد ديدار در كربلاي معلاي حسيني اگر عمري باقي باشد . مرا در زادگاهم به خاك بسپاريد