همراه سختیها و دلتنگیها
چهارشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۱۴
خواهم كه دراين كوه غم آرام بميرم گمنام سفركرده وگمنام بميرم
عمريست مرامونس جان يارحسينم دل خواست كه درسايه اين نام بميرم
)
آنانكه چراغ عشق افروخته ان چون شمعبه سوز دل خودسوختهاند
آنانكه ره عاشقى آموخته اند چون عاشق به ناله دل خودسوخته اند
حميدبرادرعزيزم،يارهمراهمدرسختيهاودلتنگيهادر
شادىوغم،دردورنج،صبوروصافوزلال،خالصوبىريا،
صميمىوبامحبت،عاشقامامحسينفدائىاكبرشهيد،شجاعومظلوم،دلاورومهربان،پركارواميدوار،گرمهمچونخورشيد مثل گلوله اى ازآتش ،مايه آرامش وتسكين ،چه لحظاتى كه باهم طى كرديم .اى برادر،اى حميدم ،اى شهيدغريبم،اكنون يادلحظه هاى آن آتش جانم مىشود،چههرازوهمنفسىويارىداشتموحالاچهتنهاشده ام چه اميدهاى به اوداشتم ،چه قول وقرارهائى به من دادى ،امابه قول پيمان بزرگترش وفاكردومن ازعهده اش برنيامدم ،حق اوهمين بود،كمترازاين برايش هيچ بود،به جائى پركشيدكه ديگردستيابى به او ممكن نيست ! رفتوديدارماماندبهقيامت.اگرلياقتش راداشتم كه اكنون برداغش صبورباشم ودرقيامت دست بردستش نهم چه مقامى برخودميديدم . گرچندتاآنروزماراسوختهتنهايىوتشنهوصالشنگهدارد چه اگرحميدوصل به حسين وعلى اكبروعلىاصغراست. شهادت سرداردلاور،سربازرشيد،گل سر سبدعاشقان ارتش آن كبوترخونين بال،آنسفركرده به معراج نام ويادش راگرامى ميداريم .
اى سفركرده به معراج به يادت هستيم اى گل پرپرماچشم براهت هستيم ـــــــــــــــــــــــــ
خواهم كه دراين كوه غم آرام بميرم گمنام سفركرده وگمنام بميرم عمريست مرامونس جان يارحسينم دل خواست كه درسايه اين نام بميرم رفتى ولى كجابه دل جاگرفته اى . دل جاى توست گرچه دل ازماگرفته اى
اى نخل من كه برگ و پرت شرزديگران داش ازآب ديده من پاگرفته اى بگذارببينمش اكنون كه ميرود اى اشك ازچه راه تماشاگرفته اى
آنانكه چراغ عشق افروخته ان چون شمعبه سوز دل خودسوختهاند
آنانكه ره عاشقى آموخته اند چون عاشق به ناله دل خودسوخته اند
حميدبرادرعزيزم،يارهمراهمدرسختيهاودلتنگيهادر
شادىوغم،دردورنج،صبوروصافوزلال،خالصوبىريا،
صميمىوبامحبت،عاشقامامحسينفدائىاكبرشهيد،شجاعومظلوم،دلاورومهربان،پركارواميدوار،گرمهمچونخورشيد مثل گلوله اى ازآتش ،مايه آرامش وتسكين ،چه لحظاتى كه باهم طى كرديم .اى برادر،اى حميدم ،اى شهيدغريبم،اكنون يادلحظه هاى آن آتش جانم مىشود،چههرازوهمنفسىويارىداشتموحالاچهتنهاشده ام چه اميدهاى به اوداشتم ،چه قول وقرارهائى به من دادى ،امابه قول پيمان بزرگترش وفاكردومن ازعهده اش برنيامدم ،حق اوهمين بود،كمترازاين برايش هيچ بود،به جائى پركشيدكه ديگردستيابى به او ممكن نيست ! رفتوديدارماماندبهقيامت.اگرلياقتش راداشتم كه اكنون برداغش صبورباشم ودرقيامت دست بردستش نهم چه مقامى برخودميديدم . گرچندتاآنروزماراسوختهتنهايىوتشنهوصالشنگهدارد چه اگرحميدوصل به حسين وعلى اكبروعلىاصغراست. شهادت سرداردلاور،سربازرشيد،گل سر سبدعاشقان ارتش آن كبوترخونين بال،آنسفركرده به معراج نام ويادش راگرامى ميداريم .
اى سفركرده به معراج به يادت هستيم اى گل پرپرماچشم براهت هستيم ـــــــــــــــــــــــــ
خواهم كه دراين كوه غم آرام بميرم گمنام سفركرده وگمنام بميرم عمريست مرامونس جان يارحسينم دل خواست كه درسايه اين نام بميرم رفتى ولى كجابه دل جاگرفته اى . دل جاى توست گرچه دل ازماگرفته اى
اى نخل من كه برگ و پرت شرزديگران داش ازآب ديده من پاگرفته اى بگذارببينمش اكنون كه ميرود اى اشك ازچه راه تماشاگرفته اى
نظر شما