وصيت نامه شهيد محمدرضا رفيعي طاقانکی
وصيت نامه شهيد محمدرضا رفيعي طاقانکی (شیرزاده)
«الذين امنوا يقاتلون في سبيل الله و الذين كفروا يقاتلون في سبيل الله الطاغوت فقاتلوا اولياء الشيطان ان كيد الشيطان كان ضعيفاً »آية 75 )
ترجمه : اهل ايمان در راه خدا و كافران در راه شيطان جهاد مي كنيد پس شما مؤمنان با دوستان شيطان بجنگيد. (و از ايشان هيچ بيم و انديشه مكنيد ) كه مكر و سياست شيطان ست و ضعيف است
با درود و سلام بر ولي عصر ( عج ) و نائب بر حقش پير جماران ، اميد مستضعفان خميني كبير و با سلام و درود نثار روح پر فتوح شهداي انقلاب و اسلام .
خدايا از تو مي خواهم كه مرگم را شهادت در راه خودت قرار دهي ،زير پرچم اسلام و با اولياء خودت .
من هرچند كوچكتر از آن هستم كه برای امتي همچون امت اسلامي ايران پيامي داشته باشم .
اما نكته اي را ياد آوري شوم كه امام عزيزمان را تنها نگذاريد زيرا تنها گذاشتن اسلام است . خداوند آنروز را نياورد كه اسلام را تنها بگذاريم و لحظه اي از ياد امام عزيز دست بر داريم كه خشم خدا بر ما فرود آيد . و نعمتي كه بما ارزاني داشته از دستمان بگيرد و باز همچون گذشته زير بار ستم و ذلت و خواري برويم .
اي
امت حزب الله ايران بياييد همانگونه كه
تا كنون به ياري خدا
انقلاب را نگه داشته ايم هرچه بيشتر
در حفظ آن بكوشيم و به كوري چشم دشمنان آنرا به صاحب اصلي اش امام زمان (ع) بدهيم و مسئوليتي كه
داشته ايم بخوبي انجام دهيم تا
خداوند از گناهان ما در گذرد
و به ما توفيق ياري مهدي اش را بدهد . انشاءالله
پدر و مادر عزيز و برادران و خواهرانم با عرض سلام از همة شما عزيزانم معذرتمي خواهم كه بدون اجازه تان به جبهه رفتم اما چه مي توانستم بكنم در حالي كه دلم هواي كربلا و زيارت آنرا داشت . چند شب در خواب برادر شهيدم خدا كرم آقا بابائي از من مي خواست كه پيش او بروم . و در حالي كه جبهه ها نياز به نيرو داشتند و حسين زمان نداي «هل من ناصر ينصرني » سر داده بود . آري بايد به اين ندا لبيك مي گفتم و قدم بسوي جبهه بر مي داشتم . اگر شهادت نصيب من كه يكي از بندگان حقير خداوند هستم شد برايم گريه نكنيد و اگر خواستيد گريه كنيد به ياد حسين و علي اكبر و علي اصغر و ديگر عزيزان گريه كنيد و گريه تان آنچنان باشد كه به گوش ضد انقلاب نرسد و آنرا شاد نكند . توصية ام به شما عزيزان اين است كه در نماز غفلت نكنيد و آنرا به موقع بجا آوريد و از امام بزرگوار روي گردان نشويد كه واقعاً حسين (زمان ) است و همچنين از شما مي خواهم كه با از دست دادن من هيچ ناراحت نباشيد زيرا امانتي كه خداوند به شما داده بود به خودش بر گردانديد و پاداش آنرا خواهيد گرفت . انشاءالله امام را فراموش نكنيد . امام را دعا كنيد .»
در خاتمه از كليه دوستان و آشنايان و هم ولايتيها و هم كلاسيها و مخصوصاً از امام بزرگوارم كه دين بزرگي به گردنم داشته طلب حلاليت مي كنم و اميدوارم كه از من راضي و خشنود باشند . «والسلام علي من اتبع الهدي »
خدايا ،خدايا ، تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
نكته ديگري كه فراموش كرده بودم اگر اتفاقي كه جسدم بدستتان نرسيد به گلستان شهدا برويد و با گريه براي شهدا قلبهايتان را آرام كنيد . و چنان فرض كنيد كه من هم آنجا هستم زيرا شهداء از آن خداوند بزرگ است «والسلام »
وصيت نامه رزمنده بسيج محمد رضا رفيعي طاقانكي