والفجرمقدماتی 5
والفجرمقدماتی 5
✍ راوی فرمانده غدیرعلی_قصری
چند روز مانده به عملیات، جلسه ای با حضور فرمانده یگان شهید سنایی داشتیم. این جلسه تحت عنوان آخرین جلسه بود و در آن مانند جلسات گذشته تیپ در عملیات محرم، گردانها گزارش خود را اعلام داشتند و همین طور مسئولین واحدها نیز عملکرد خود را اعلام نمودند . ما نیز بعنوان تخریب وضعیت خود را گزارش دادیم.
در توجیه نهایی عملیات که توسط فرمانده یگان در این جلسه مطرح گردید، قرار بر این شد که در این عملیات، شکستن خط به عهده ما نباشد، خط توسط یگان دیگری شکسته شود و ما از جا پای آنها استفاده کنیم و به مأموریت خود ادامه دهیم.
آنچه که باید انجام می دادیم تقسیم نیرو بود و بهترین راه حلی که در این خصوص داشتیم ، این بود که بیائیم و نیروهایمان را به دو قسمت تقسیم کنیم. یک سوم از نیروها را برای خودمان نگه داریم که اگر در عملیات به مانع برخورد می کردیم از آنها استفاده نمائیم و سریعا وارد عمل شویم، حُسن این کار این بود که این نیروها در دسترس بودند و در چنین مواقعه ای به راحتی می توانستیم از آنها استفاده کنیم.
دو سوم دیگر از نیروهایمان را باید بین گردانها تقسیم می کردیم و هدف از این تقسیم این بود که گردانهای یگان وقتی از جا پای دیگر یگانها عبور می کردند اگر در مسیر حرکتشان به میادین مین برخورد می کردند به راحتی می توانستند از این نیروها برای رفع موانع استفاده نمایند . در مجموع این تقسیم بندی موجب می شد نیروهای تخریب در یک مکان متمرکز نباشند و در دسترس همه باشند . اگر اشتباه نکنم برای هرگردان حدودا 4-5 نیرو داشتیم.
ما هم مانند دیگر یگانها منتظر بودیم که عملیات شروع بشود. حدودا 3 ماه بود که برای انجام این عملیات زحمت کشیده بودیم. کل بدنه سپاه درگیر شده بودند و به همین سادگی نبود که عملیات بدلیل وجود و ایجاد موانع دشمن متوقف شود.