زندگینامه سردار شهید سید ابوالقاسم احمدی شیخ شبانی
زندگینامه سردار شهید سید ابوالقاسم احمدی شیخ شبانی
سید
ابوالقاسم یکم تیر سال ۱۳۳6، در روستای «شیخ شبان» از توابع شهرستان شهرکرد ،
استان چهارمحال و بختیاری در یک خانواده مستضعف و مذهبی چشم به جهان گشود . پدرش
سید علی کشاورز بود و مادرش بلقیس نام داشت . در دامن پرمهر و محبت پدر و مادر
خویش پرورش یافت.
وی تحصیلات ابتدائی را در
روستای خود با موفقیت پشت سر گذاشت و بعد از اتمام دوره ابتدائی آماده تحصیلات در
دوره راهنمایی شد. اما به جهت اینکه زادگاه وی از داشتن مدرسه راهنمایی محروم بود
و برای ادامه تحصیل میبایست به خارج از روستا عزیمت مینمود و آنهم مستلزم داشتن
تمکن مالی بود، به دلیل فقر مالی نتوانست از تحصیلات در مقطع بالاتر بهرهمند
گردد. نامبرده بعدازاینکه از ادامه تحصیل ناامید گشت برای حمایت از خانواده خود به
شغل کشاورزی و چوپانی همت گماشت و چند سالی از عمر پربرکت خود را در این شغل سپری
کرد.
به دلیل اینکه معاش زندگیاش
تأمین نمیشد و نمیتوانست به نحو شایسته خانواده را موردحمایت خود قرار دهد، بهناچار
برای کسب روزی حلال راهی اصفهان شد و نزد پسردایی خود به شغل قلمزنی مشغول شد.
او با مشکلات زیادی از
قبیل دوری از خانواده، نداشتن مسکن و غیره، هرگز در مواجه با مشکلات و سختیها
ابرو خم نکرد و همیشه و درهرحال همچون کوهی مقاوم و استوار بود. بهطوریکه تا
زمان سربازیاش در این شغل پابرجا ماند. در سال ۱۳۵۵ به خدمت سربازی اعزام شد و در
اوج پیروزی انقلاب اسلامی بود که خدمت سربازی را به اتمام رسانید.
در سال ۱۳۵۷ وهم زمان با
اوج مبارزات مردم ایران به مبارزه با رژیم طاغوت پرداخت. بهطوریکه چند بار از
سوی ساواک شناسایی شد و مورد تعقیب قرار گرفت و مجبور شد که شبانه از اصفهان به
روستای خود فرار کند.
بعد از پیروزی انقلاب
اسلامی و تشکیل کمیته انقلاب عضو فعال کمیته شد و چند صباحی در آنجا خدمت کرد و
بعدازاینکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل گرفت، وارد سپاه شده و تا پایان عمر
شریف خود در این نهاد مقدس به انجاموظیفه مشغول بود. براساس سنت پیامبر سال 1358
ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد .
شهید احمدی بعد از شروع
جنگ تحمیلی بهدفعات متعدد و در مسئولیتهای گوناگون در مناطق جنگی حضور پیدا کرد.
در عملیات والفجر ۸ در جبهه جنوب هم مصدوم شیمیایی شد وهم مورد اصابت ترکش خمپاره
قرار گرفت، اما پس از استراحت کوتاهی تحمل نکرد و مجدداً به جبهههای حق علیه باطل
رهسپار شد و تا پایان جنگ و اعلام آتشبس بهدفعات دیگر در مناطق جنگی حضور پیدا
کرد.
رزمندگان اسلام طی چند
سال نبرد پیروزمندانه از وجود آن شهید عزیز در سمتهایی چون فرماندهی گروهان
پیاده، فرماندهی گروهان آموزش، مسئول واحد تدارکات، مسئول آتشبار در گردان ادوات،
مسئول موتوری یگان رزم و غیره بهره بردند.
سال ۱۳۷۱ برای گذراندن
آموزش (دوره عالی) به «تهران» اعزام گردید و پس از طی آموزش عالی به مدت یک سال،
پنج ماه نیز دوره آموزشی (واکنش سریع) را گذراند.
او بعدازاین آموزشها به
همرزمان خود در تیپ مستقل ۴۴ قمر بنیهاشم (ع) در منطقه «کردستان» و جنگلهای
«آلواتان» و زندان «دولتو» ملحق شد تا باقیمانده ضدانقلاب را که در این مناطق
مزاحمتهایی برای مردم ایجاد میکردند را نابود کند.
به دنبال شایستگیها و
توانمندیهایی که داشت بهعنوان جانشین گردان تکاوری حضرت امیرالمؤمنین (ع) منصوب
شد. وی در اجرای مأموریتهای
محوله بسیار باروحیه، پرتوان و بااراده وارد عمل میشد. طوری که گروههای مرعوب
دمکرات و ضدانقلاب را در اجرای نقشههای پلید خود بهزحمت میانداخت.
سرانجام این مجاهد
خستگیناپذیر دهم مردادماه سال 1373 دریکی از گشتهای گروه تکاوری در منطقه
«کردستان» روستای زیر بینه سنندج ساعت 6 و 30 دقیقه صبح، در درگیری با عناصر
ضدانقلاب از گروهک «دمکرات» علیرغم مقاومتهای شجاعانه بر اثر اصابت گلوله به سر
و سینه به فیض شهادت نائل گردید. مزار وی در گلزار زادگاهش
قرار دارد .
روحش شاد و یادش گرامی