در 8 سال دفاع مقدس بیش از بیست­ ماه حضور در مناطق جنگی و جبهه­های نبرد حق علیه باطل در ، درعملیات های مختلف از جمله فتح­المبین،رمضان،محرم ، والفجر مقدماتی و ...حضور داشت .

  زندگینامه شهید حفیظ الله رفیعی شهرکی

 نوید شاهد استان چهارمحال و بختیادی ! شهید حفیظ­­ الله رفیعی ششم مهر1341 در خانواده­ای زحمتکش و مذهبی درشهرکیان از توابع شهرستان شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. پدرش نبی الله کارگر ذوب آهن بود و مادرش بیگم نام داشت . از همان دوران کودکی او را با آیین اسلام و رهنمود­های قرآن آشنا ساختند . وی جهت فراگیری علم راهی مدرسه شد،دوران دبستان و راهنمایی خود را در همان زادگاهش با موفقیت به پایان رسانید . برخورد محبت­آمیز و متواضعانه­اش با دیگران باعث می شدکه تمام دوستان و اطرافیان او را دوست داشته باشندو شیفته­ی اخلاق او گردند . از همان کودکی به مسجد و نماز علاقه مند بود و از نوجوانی همراه بزرگترها در برپایی نماز و روزه علاقمند بود و انجام می داد . در مراسم­ها و مناسبت­ها حضور پررنگی داشت قبل از ماه مبارک رمضان تمام سجاده ها و دیوارپوش­های مسجد را به خانه می­برد و می­شست و خادمی مسجد را میکرد . با اوج­گیری  مبارزات  انقلاب شروع به  فعالیت  کرد و همزمان با تحصیل، دل به موج انقلاب سپرد و شبانه روز خود را وقف آرمانهای انقلاب  کرد . پس از پیروزی ملت ایران در مقابل استکبار  به صورت جدی به درس و تحصیل پرداخت و در کنار درس در انجمن­های اسلامی مدارس شرکت می­نمود . با هجوم نیروهای عراقی به خاک جمهوری اسلامی از همان اوائل جنگ در سال 1359 به جبهه اعزام شد و در عملیات شکست حصر آبادان شرکت نمود . در 8 سال دفاع مقدس بیش از بیست­ ماه حضور در مناطق جنگی و جبهه­های نبرد حق علیه باطل در ، درعملیات های مختلف از جمله فتح­المبین،رمضان،محرم ، والفجر مقدماتی و ...حضور داشت . او که عشق به جبهه و جنگ با وجودش عجین شده بود،اکثر اوقات خود را در جبهه­ ها می گذراند . وی پس از عملیات والفجرمقدماتی در کنکور سراسری شرکت نمودودرمرکز تربیت معلم شهید رجایی پذیرفته شد . پس از آن دوباره به جبهه بازگشت و سه ماه در خط مقدم حضور داشت . حفیظ الله فردی خود­ساخته ، شوخ­ طبع و مهمان­ن واز بود . او به صله­ ارحام و دید و بازدیداهمیت می­داد. وی بسیار به کار علاقه­ مند بود و حدیث نورانی امام موسی کاظم(ع)را الگوی خود میدانست که : خداوند دشمن بنده ای است که زیاد میخوابد و بیکاراست. وسائل الشیعه ج12ص38. حقوقش را سه قسمت کرده بود : مقداری را انفاق،مقداری را خرج مهمانی و مقدار دیگر را خرج جبهه . حفیظ الله در زندگی به انفاق بسیار اهمیت می داد وشب ها علی وار در کوچه های شهر با کوله ای بر دوش چشمان مستمندان منتظر را روشن می کرد . عشق و ارادت وی به سالار شهیدان امام حسین(ع) او را بر آن داشت تا ، در ماه محرم که آن سالها در فصل زمستان بود و بر اثر برف زیاد راه ها بسته میشد و مکانی برای عبور دسته­ی عزاداران امام حسین علیه­السلام نبود به همراه دیگر رفقایش صبح زود با وجود سرمای زیاد به عشق اباعبدالله راه را تا مسجد برای سینه­زنها باز می­کردند . بعد از شهادت یکی از همرزمانش ، مادر شهید از حفیظ الله خواست که پیکر فرزندش را به عقب بازگرداند مادر شهید گفته بود که نمی توانم چندسال چشم انتظار باشم،حفیظ الله با اینکه می دانست پیکر آن شهید در مکانی خطرناک است، سینه خیز به آن منطقه رفت لباس خود را پاره کرد و شهید را به کمر خود بست و به عقب بازگرداند و دل مادری را بادیدن روی فرزندش شاد کرد . وی بعد از شهادت بهترین دوستش( شهید اسدالله نیازی) بسیار بی­تابی می­کرد و می­گفت: ما از قافله جا­مانده ایم،ما از دوستان شهیدمان عقب مانده­ایم. باید ببینیم چه کاری را انجام داده­ایم و چه کاری را انجام نداده­ایم، باید تمام تلاشمان را بکنیم تا خود را به قافله ی عشق برسانیم . حفیظ الله پنجم اردیبهشت 1365 در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسید . مزار وی در گلزار زادگاهش قرار دارد . در حال وضو گرفتن خمپاره­ای به کنارش اصابت می­کندو در راه بازگشت به عقب بر اثر اصابت خمپاره ای دیگر به فیض شهادت میرسد. بعد از آخرین اعزام حفیظ الله ، مادر خواب فرزندش را میبیند و در آن رویای صادقه از او میپرسد : کی به خانه باز­می­گردی؟حفیظ الله هم میگوید:هفت روز دیگرخواهم آمد!  پس ازهفت روز ،در روز شهادت شهید مطهری(ره) به خانه بازگشت اما اینبار درخیل یاران شهیدش! روحش شاد و راه مستدام.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده