شهید مختاری / ثواب و گناه هرکسی به نام خودش نوشته میشود
شهید بخت آفرید
مختاری چلیچه از زبان پدر
نوید شاهد
چهارمحال و بختیاری ؛ اینجانب مراد مختاری پدر شهید بخت
آفرید هستم که در چلیچه زندگی می کنیم . در زمان جنگ عراق علیه ایران وظیفه
هرکس بود که به هرنحوی که شده در جنگ سهیم باشد و کمک کند . دوتا از بچه های من هم
در کنار بقیه جوونا به جبهه می رفتند . بعضی وقتا مهر پدری باعث می شد من می
خواستم مانع رفتن آنها به جبهه شوم ، اما آونا مرا قانع می کردند . بخت آفرید را
ما در محل به اسم نائب علی صدا می کردیم . پاییز 1365 زمانی که نائب علی عازم جبهه
شد ، اواخر سال چند روز قبل از عید 66 بود که خواب دیدم رفتم امامزاده سید سعید
چلیچه برای زیارت . در خواب دیدم که نائب علی هم آمده و شال انداخته بود دور گردنش
؛ بهش گفتم مگه تو جبهه نبودی ؟ گفت بله من جبهه بودم تو ناراحت نباش من نمرده ام
زنده هستم . او زیارت کرد و من هم زیارت کردم رفتیم . از خواب بیدار شدم . بعد از
14 روز خبر شهادت او را به من دادند . فکر کنم شب شهادت او بود که خواب او را دیده
بودم .
ü
زمان خبر شهادت :
زمانی که خبر شهادت بچم را
آوردند ، خوب طبیعی بود مهر پدری غلبه کرد و اول ناراحت شدم ، اما بعد که فکرش را
کردم یادم به حرفی از شهید افتاد که وقتی مانع رفتنش به جبهه شدم و بهش گفتم
برادرت سه بار رفته و تو را دیگه اجازه نمی دهم بروی گفت : " آیا ثواب و گناه برادرم را برای من می نویسند هر
کس که کار خیر یا شری را انجام بدهد به حساب همان شخص نوشته خواهد شد و بدان هر کس
ثواب کند برای خودش کرده " بهش گفتم حاضرم هرچه دارم بفروشم تا درست را
بخوانی ، اما او گفت درس خوب است اما امروز الویت با جنگ است و درس را بعد هم می
شود خواند . وقتی هدف بچه ها را متوجه شدم شکر خدا را کردم که فرزندم در این راه رفته
و شهید شده است . او امانتی در دست ما بود . گفتم خدایا شکر ، خودت به ما دادی
خودت هم گرفتی .
شهید بخت آفرید مختاری
چهارم خرداد 1348 در روستای چلیچه از توابع شهرستان فارسان در استان چهارمحال و
بختیاری به دنیا آمد . کلاس چهارم دبیرستان بود که از طرف بسیج عازم جبهه شد و
بیست و سوم اسفند 1366 در شاخ شمیران به شهادت رسید . روحش شاد و یادش گرامی