شهید «صالحی» هیچ اِبایی از طاغوت و ظالمان زمان نداشت
به گزارش نوید شاهد چهارمحال و بختیاری؛ شهید «سیدعباس صالحی قهفرخی» از شهدای انقلاب استان چهارمحال و بختیاری، در راه مبارزه با رژیم طاغوت است که در بیستم آذر ۱۳۵۷ مصادف با عاشورای حسینی در خیابان شهدای شهر فرخشهر بر اثر اصابت گلوله به ناحیه گلو به شهادت رسید.
در ادامه مصاحبه نوید شاهد با «ساعد فرهنگیان قهفرخی» یکی از مبارزان انقلابی و همرزم شهید «سید عباس صالحی قهفرخی» تقدیم حضورتان میشود:
این مبارز انقلابی در آغاز با سلام و صلوات بر همه شهدا و امام شهیدان، شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای انقلاب به ویژه شهید سید عباس صالحی، گفت: یاد و نام همه آزادمردان و آزادزنانی که برای رشد و بالندگی انقلاب اسلامی تلاش کردند و شب و روز از جان و مال خود مایه گذاشتند و در ادامه راه شهدا ثابت قدم بودند را گرامی میداریم.
آگاهی و درایت کامل به امام داشت
وی درباره شهید سید عباس صالحی که یکی از دلاور مردانی بود که در این خطه گام به عرصه انقلاب گذاشت، بیان کرد: همانطور که قرآن میفرماید ما سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهیم مگر اینکه خود آن قوم بخواهند؛ تغییر سرنوشت مستلزم این است که آگاهی داشته باشند. قطعا آگاهی در هر انقلابی نقش موثری دارد و شهدا و آنهایی که به این مرحله رسیده بودند، آگاهی کامل و درایتی به امام راحل داشتند.
تبلور جاذبه خدایی
فرهنگیان ادامه داد: خصوصیات بارز این شهید این بود که خیلی خوش برخورد، خوش بیان و جاذبه بالایی داشت. اکثر شهدا که ما توفیق داشتیم با آنها هم صحبت و همرزم بشویم، اکثرا جاذبه خاصی داشتند و این نشاندهنده همان بیان خداوند است که میفرماید: کسی که مرا دوست داشته باشد دوستش دارم و به همین دلیل اولین جاذبه خدایی در وجود اینها متبلور شد.
نیروی پرصلابتی بود
این همرزم شهید افزود: او نیروی پرصلابتی بود؛ در فعالیتهای انقلاب خیلی فعال بود. در مسجد حضور فعال داشت. در آن روز واقعه که عصر عاشورا بود بعد از سخنرانی در مسجد جامع حرکت تظاهرات شروع شد. در میدان خروجی مسجد تعدادی از نیروهای انتظامات بودیم و بازوبند سفیدی که با خط قرمز نوشته شده بود روی بازوان داشتیم و در کنار شرکت کنندگان حرکت می کردیم.
به گفته خمینی ارتش برادر ماست
وی بیان کرد: همان موقع نیروهای پاسگاه فرخشهر آمدند دورتادور میدان فعلی شهدا را احاطه کردند. آن موقع شعار همه مردم این بود: «به گفته خمینی ارتش برادر ماست» «خمینی رهبر ماست » این شعار را میدادیم، ولی خیلی از سربازها علی رغم اینکه اسلحه در دستشان بود، از شدت ترس با تمام وجود به خود می لرزیدند. این شعار خیلی تاثیر روی آنها گذاشت. تو این مرحله دور میدان را عبور کردیم، رفتیم به سمت مسجد خیابان شهدا، حدفاصل کوچه شهید سمیع فعلی. همه معترضان بر روی زمین نشستند و به واسطه حضور پاسگاه، تعدادی از افراد در پیادهرو حرکت میکردند. شرکت کنندگان اصلی در وسط خیابان بودند. یکی از افسران ارتش آن زمان، که به خیل عظیم انقلابیون پیوسته بود، اعلامیهای را میخواند. افرادی که در پیادهرو بودند، به خیل جمعیت پیوستند. ما پشت سرمان را نمیدیدیم. حواسمان به متن اعلامیه بود. در همین فاصله یک دفعه صدای تیر هوایی شنیده شد و افراد پراکنده شدند. ماشین پاسگاه به سرعت آمد وسط مردمی که هنوز نشسته بودند.
شعار «مرگ بر شاه» «مرگ بر ستمگر»
فرهنگیان ادامه داد: ماشین پاسگاه که به سمت جمعیت آمد. همه بلند شدند و هر کسی طرفی حرکت میکرد. از آنجا به بعد نحوه شعارها تغییر کرد. شعار «مرگ بر شاه» «مرگ بر ستمگر» شروع شد. به خاطر اینکه فرماندهی کل نیروی انتظامی ایران دستور داده بود که مدت سه روز مردم آزادند تظاهرات کنند. کسی حق تیراندازی یا حضور نظامی ندارد.
خوشخدمتی معاون پاسگاه
این مبارز انقلابی در ادامه تعریف کرد: معاون پاسگاه که استوار احمدی بود. برای خوشخدمتی یا برای اینکه خودی نشان دهد نیروهای پاسگاه را آورده بود که علیه مردم حرکتی انجام دهند. در فاصله جمع شدن نیروهای اصلی انقلاب، همینطور که حرکت میکردیم و مرگ بر شاه میگفتیم، با سنگ، آجر و موزاییک و هر چیز دیگری که در دستشان بود به طرف نیروهای پاسگاه پرتاب میکردند. که در این میان حاج یدالله سمیع در میان نظامیان رفت و گفت تیراندازی نکنید. نیروهای نظامی توجه نکردند و شروع به تیراندازی نمودند.
خون از بدنش جاری شده بود
وی گفت: یک ماشین نیسان کنار خیابان ایستاده بود. شهید صالحی از جلوی نیسان آمد؛ ما و یکی از بچهها از پشت نیسان اومدیم وسط خیابان. همینطور که سنگ پرتاب میکردیم و شعار میدادیم؛ نزدیکترین فرد به شهید صالحی استوار احمدی بود که کلت را کشیده بود؛ سربازها هم کنارش تیراندازی میکردند. صدای شلیک گلولهها از کنارمان میگذشت، ولی ما متوجه چیزی نشدیم. در همین فاصله دیدیم شهید صالحی به حالت خمیده روی زمین افتاد، پشت سرش ما حرکت کردیم، با مرحوم امیر شاهرخی با هم رسیدیم بالا سرشون. خون از بدنش جاری شده بود. روز عاشورا، ساعت پنج و نیم عصر بود که این اتفاق افتاد.
همیشه در صف اول مبارزان بود
فرهنگیان در ادامه تعاریف خود افزود: شهید صالحی از لحاظ جاذبه و اخلاق بسیار بارز بود. خیلی با صلابت و با شهامت بود. هیچ ابایی از رویارویی با طاغوت و ظالمان زمان نداشت؛ به همین دلیل با بینش و درایتی که داشت همیشه در صف اول مبارزان و بود.
در صحنههای خاص و حساس همیشه جلودار بود. او در یک خانواده مذهبی و با اصالت بزرگ شده بود. اینکه قرآن میفرماید: شهیدان زنده اند. زنده بودن هر فردی تاثیرات مثبتی داشته باشد. باید تاثیرگذار باشد. باید پویا و آگاهی داشته باشد و آگاهی دهنده. شهیدی که از هر منطقه و از هر خانوادهای میرفت بلافاصله پشت سرش شهید دیگری، یا فرد دیگری جایگزین میشد.
در زمان دفاع مقدس همینطور بود. اگر پدر، شهید میشد؛ فرزندش حضور پیدا میکرد. برادر شهید میشد، برادر دیگرش جایگزین میشد. شهید تا نسلهای آینده حرکت، بینش و آگاهی اش بر مردم تأثیرگذار است. به همین خاطر است که جامعه آگاهی پیدا میکند. افراد آن محیط منطقه و محل نسبت به حرکت شهید بینش و راه شهید معتقدتر میشوند.
احتمال داشت پاسگاه به وسیله مردم تخریب شود
وی بیان داشت: شاید عده ای از مردم بودند که شک داشتند، ولی آن روز شکشان به یقین تبدیل شد و وارد صحنه شدند. فردای روز تشییع جنازه اکثر افراد در تشییع جنازه شرکت کردند. به نحوی که رژیم و نیروهای نظامی خیلی وحشت کرده بودند. نیروهای پشتیبانی حفاظت یا نیرویهای ضربت شان را به میدان آوردند و مانور دادند، چون احتمال داشت پاسگاه به وسیله مردم تخریب شود.
تشییع جنازه باشکوهی انجام شد و مردم بیدارتر و آگاهتر شدند که در زمان جنگ تحمیلی بیشترین شهید را این شهر داد و بیشترین حضور را در جبهه داشتند. ان شا الله که بتوانیم در عمل راه شهدا را ادامه دهیم، نه فقط در شعار. با اعتقاد راسخ به آرمانهای انقلاب و امام به دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی بپردازیم و در کمک به مردم، خیرخواهی و خدمت به خلق خدا که بزرگترین درجه و عظمت هر انسانی است داشته باشیم.
نگذارید پیشکسوتان خون و شهادت به فراموشی سپرده شوند
وی اظهار داشت: ادامه دادن راه شهدا فقط در حرف نیست، در عمل است. کما اینکه امام فرمودند: «نگذارید پیشکسوتان خون و شهادت در پیچ و خم زندگی به فراموشی سپرده شوند.»
به هرحال این پیشکسوتان به نوعی به حاشیه رفتند، اما آن اخلاص، صداقت و خلوص را هنوز دارند هر جایی که احساس کنند انقلاب و نظام در خطر است، پا پیش میگذارند. علیرغم اینکه در همین حاشیهبودنشان هنوز خالصانه به مردم خدمت میکنند.
هدف و حرکت امام حسین (ع) به واسطه مبارزه با ظلم بود
خصوصیات شهید صالحی یا کل شهدا و آنهایی که بنیانگذار انقلاب بودند به واسطه علاقه و اعتقادی که به حقیقت و عدالت داشتند پا به عرصه انقلاب گذاشتند. بر اساس علاقه و اعتقادی که به امام حسین (ع) داشتند که زیر بار ظلم نروید و ظلم نکنید. کسی که در روز عاشورا حرکت میکرد و در هیئتها عزاداری مینمود به واسطه این بود که با ظلم موافق نیست. درسته جایگاه امام حسین (ع) جایگاه والایی است، ولی هدف و حرکت امام حسین به واسطه مبارزه با ظلم بود.
مردان حق زندانند یا کشته در میدانند
این مبارز انقلابی درباره نقش زنان در انقلاب سال 1357 گفت: روز عاشورای ۵۷ به صورت راهپیمایی حرکت انقلابی آغاز شد. زنها پشت سر بودند و مردها هم جلو و شعار میدادند: «مردان حق زندانند یا کشته در میدانند» این شعار را در روز عاشورا می دادیم، هیئتهای سنتی عزاداریهای خودشان را داشتند و هیئتهای انقلابیون به این صورت حرکت میکردند.
انقلاب ما، حرکت عملی امر به معروف بود
شهید صالحی به واسطه اعتقادی که به حرکت امام حسین (ع) داشت پا به عرصه انقلاب گذاشت و هیچگاه از حرکتشان پشیمان نشد؛ به واسطه اعتقاد و ارادتی که به اهل بیت داشت این حرکت را شروع کرد. این حرکت صرفا احساسی یا از روی تنفر به نظام طاغوت، به تنهایی نبود. عمل به اعتقاد و امر به معروفی که امام حسین (ع) به خاطرش قیام کرد، به نوعی انقلاب ما، حرکت عملی امر به معروف بود، دور از هر نوع آتش سوزی یا خرابکاری.
گفتگو: فضل اللهی
همانطور که در تیتر مصاحبه آمده «نگذارید پیشکسوتان خون و شهادت به فراموشی سپرده شوند».
تشکر از مصاحبه عالی تون