احمد محمدی

احمد محمدی

رتیل‌ها هوایم را دارند!

منطقه پر از رتیل و عقرب بود و حتی پتو هم جلوی آن‌ها را نمی‌گرفت‌. رزمنده‌ها که اوضاع را این طور می‌دیدند، فرمانده‌شان را راضی می‌کردند جلوی در بخوابد تا جانوران موذی فقط او را اذیت کنند؛ اما آن جانوران هوایش را داشتند.

پدر خبرنگار شهید " احمد محمدی " آسمانی شد

نوید شاهد - پدر شهید " احمد محمدی " از شهدای خبرنگار استان کرمان، دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

حسابم با تو سر پل صراط

نوید شاهد- رسول همان طور زل زده به چشم هایم، می گوید:« روشن نشدن قایق کار من بود». از دستش کفری می شوم وچنگ می اندازم به یقه اش. صدای خنده اش بلند می شود به آسمان:«خب کاری نکردم. فقط گاز موتور قایقت رو کم کردم تا دیگه نتونه به پای قایق من برسه».

اشکهای پنهان یک مادر

نوید شاهد- دیگر هیچ وقت مسیر آن میدانچه بیراهه را پیدا نکردم. چشمم در گرگ و میش صبح گیر کرد به سفیدی استخوان های اسکلت روی قایق. قایق را کورمال پیش می بردم. ماه خودش را پشت تکه ابری پنهان کرده بود. ترس توی رگ هایم دوید. مسیر را اشتباه آمده بودم و به میدانچه ای از نیزار رسیده بودم.
زندگینامه

شهدای بیت المقدس – شهید احمد محمدی

احمد محمدی ، بیستم شهریور ۱۳۳۸، در روستای خوزنین از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش محمدولی، کشاورز بود و مادرش ام‌لیلا خانم نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. سفیدکار بود. ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هفدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در دارخوین بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

پس از ۱۳ ماه اسارت؛ مدافع حرم اسیر گروههای تکفیری به زادگاه خود بازگشت

احمد محمدی پس از تحمل ۱۳ ماه اسارت گروه‌های تکفیری درسوریه، عصر روز گذشته با استقبال مردم شهرستان محلات به زادگاه خود بازگشت.
طراحی و تولید: ایران سامانه