شهید«جعفر پرون» از همان دوران نوجوانی از ارادتمندان مخلص امام خمینی (ره) و عاشق شنیدن هر سخنی درباره ایشان بود. هر چه پیشتر میرفت روح بلند او بیشتر تشنه انقلاب و اسلام میشد.
شهید «براخاص احمدی» در سال 1361 به خدمت سربازی اعزام و بعد از چندی در درگیری با اشرار منطقه کردستان در تاریخ 24 دی ماه 1362در تپه لک لک سردشت مورد اصابت ترکش آر. پی. جی دشمن قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
شهید «بساطعلی رضایی» 18 فروردین 1363 با سمت خلبان هلی کوپتر در محور شوش- اندیمشک مورد سوء قصد نیروهای سازمان مجاهدین خلق(منافقین) قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
شهید «بندر پروین» در تاریخ 17 آبان 1362 در سومار برای چَراندن گوسفندان به صحرا میرود که متأسفانه بر اثر انفجار مین و اصابت ترکش به آن به شهادت میرسد.
شهید«عزیز علی محمدی»، در بخشی از وصیت نامهاش نوشته است: اگر شهید شدم که حتما خواهم شد هر روز صبح قبل از طلوع آفتاب پس از نماز مرا از دعای خیر خود فراموش نکنید.
شهید «عربعلیمحمدی» در بخشی از دستنوشته به یادگار ماندهاش نوشته است: خواهر و برادر مسلمان! وصیت من به تو این است که حسینوار و زینبوار زندگی کنید و فکر نکنید که تنها شما هستید که استخوان غصه بر گلو و خار بر چشم دارید.
شهید«حیدر علی محمدی»، در متن وصیت نامهاش آورده است: برادران عزیزی که به این وصیت نامه توجه میکنید! این پیام من و همهی شهداست که امام را دعا کنید، گوش به فرمان او باشید و مو به مو دستوراتش را اجرا کنید.
شهید«بهمن محمدی»، در بخشی از وصیت نامهاش نوشته است: مادر عزیزم! بعد از من گریه نکن، به یتیمان توجه خاصی داشته باش پرچم انقلاب را بعد از من بر زمین نگذارید که آن را به برادرانم میسپارم تا راه شهدا را ادامه دهند.
شهید «یداله مایلی» در بخشی از وصیت نامه به یادگار ماندهاش نوشته است: پدر و مادر گرامی! دستهایم را از تابوت بیرون بگذارید تا دنیا پرستان بدانند که دست خالی از دنیا میروم، چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند که کورکورانه این راه را انتخاب نکردهام.
شهید «عبداله تریز» یکم بهمن ماه 1315 در روستای چقا جنگه از توابع شهرستان اسلامآبادغرب در خانوادهای متدین و مذهبی به دنیا آمد. سرانجام در منطقه میاندار در گیلانغرب در تاریخ 25 آذرماه 1360 به فیض شهادت نایل آمد.