شهید حجت اصغری

شهید حجت اصغری

خاطره جانباز مدافع حرم از کربلای سوریه: نفر را با موشک می‌زدند

امیرحسین حاجی نصیری روایت می‌کند: یک دفعه دیدم یک تویوتا با سرعت به ما نزدیک می‌شود. یکی از شیرمردهای نجبای عراقی بود. عجب جرأتی داشت. با ماشین آمده بود جایی که تازه تاو زده بودند.

قهرمان کشتی آزاد جوانان آسیا، مدال طلای خود را به خانواده شهید مدافع حرم «حجت اصغری» هدیه کرد

قهرمان رقابت های کشتی آزاد جوانان آسیا، مدال طلای بازی های آسیایی خود در مسابقات جهانی کشتی در کشور هند را به خانواده شهید مدافع حرم «حجت اصغری» هدیه کرد.
روایتی مادرانه از شهید مدافع حرم «حجت اصغری» از کتاب «آخرین زیارت» را می خوانید؛

به خواهرانش می گفت: با حیا و عفیف باشند

حجت بسیار غیرتی بود و روی خواهرانش تعصب داشت و ضمن اینکه رابطه اش با آن ها خیلی خوب بود. آن ها را خیلی دوست داشت و همیشه تذکر می داد که حجابشان را حفظ کنند و با حیاء و عفیف باشند.حجت به شدت از مردهای بی غیرت متنفر بود. در خانواده گره گشا و قابل اتکا بود. مدتی پدرش به خاطر کسالت در بیمارستان بستری شده بود؛ او روزها سرکار بود و شب ها در کنار پدرش در بیمارستان به سر می برد، همیشه کمک حال پدرش بود.
خاطره ای از سفر کربلا و طلب شهادت:

شهید حجت در کربلا حاجتش را گرفت و در تاسوعای 94 علمدار حلب شد

دقیقا محرم سال بعد روز تاسوعا مثل اربابش هر دو دست و سرش را فدای عمه جانم زینب کرد؛ شهید شد؛ حاجتش را آن سال در کربلا گرفته بود؛ خوب خبر داشت سال دیگه شهید می شود و شد علمدار حلب.

روایت‌های دیگر از مدافعان حرم روانه بازار کتاب شد

دو مجلد جدید از مجموعه «یک بغل گل سرخ» توسط انتشارات تقدیر منتشر شد.
طراحی و تولید: ایران سامانه