شهید «غلامعلی صداقتی» یکم فروردین ۱۳۳۳ در روستای بق از توابع شهرستان دامغان چشم به جهان گشود. پس از هجوم دشمنان به مرزهای ایران اسلامی، میشد روی خلق و خوی حیدریاش حساب باز کرد. او از نخستین جوانانی بود که برای پاسداری از آرمانهای مردم این سرزمین به سپاه پاسداران پیوست و جان فشانی کرد و سرانجام در سی و یکم اردیبهشت ۱۳۶۵ در مهران به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۹۰۰۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
شهید «محمدتقی خیمه» در نامهای به خانوادهاش مینویسد: «این چند کلام را برای فرزندم نوشتهام که بداند بابای او اینجا هم به فکر او میباشد. واقعاً اینجا صفای دیگری دارد چون واقعاً شور و حال جبهه مانند بهشت میباشد.»
کد خبر: ۵۹۰۰۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۴
قسمت سوم خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»
همسر شهید «محمدتقی خیمه» نقل میکند: «گفت: این دنیا ارزش نداره که اینقدر غصه بخوریم! گفتم: بالاخره باید وسایل خونه جور بشه. گفت: حالا وقت تلاشه! آب و خاکمون نیاز داره که بریم. هر کسی میتونه باید برای دفاع بره. امام(ره) وعده بهشت رو داده. ما هم اگه قسمت باشه بریم اونجا!»
کد خبر: ۵۹۰۰۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
قسمت سوم خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»
همسر شهید «محمدتقی خیمه» نقل میکند: «گفت: این دنیا ارزش نداره که اینقدر غصه بخوریم! گفتم: بالاخره باید وسایل خونه جور بشه. گفت: حالا وقت تلاشه! آب و خاکمون نیاز داره که بریم. هر کسی میتونه باید برای دفاع بره. امام(ره) وعده بهشت رو داده. ما هم اگه قسمت باشه بریم اونجا!»
کد خبر: ۵۹۰۰۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
قسمت سوم خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»
همسر شهید «محمدتقی خیمه» نقل میکند: «گفت: این دنیا ارزش نداره که اینقدر غصه بخوریم! گفتم: بالاخره باید وسایل خونه جور بشه. گفت: حالا وقت تلاشه! آب و خاکمون نیاز داره که بریم. هر کسی میتونه باید برای دفاع بره. امام(ره) وعده بهشت رو داده. ما هم اگه قسمت باشه بریم اونجا!»
»
کد خبر: ۵۹۰۰۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
قسمت سوم خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»
همسر شهید «محمدتقی خیمه» نقل میکند: «گفت: این دنیا ارزش نداره که اینقدر غصه بخوریم! گفتم: بالاخره باید وسایل خونه جور بشه. گفت: حالا وقت تلاشه! آب و خاکمون نیاز داره که بریم. هر کسی میتونه باید برای دفاع بره. امام(ره) وعده بهشت رو داده. ما هم اگه قسمت باشه بریم اونجا!»
کد خبر: ۵۹۰۰۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
قسمت سوم خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»
همسر شهید «محمدتقی خیمه» نقل میکند: «گفت: این دنیا ارزش نداره که اینقدر غصه بخوریم! گفتم: بالاخره باید وسایل خونه جور بشه. گفت: حالا وقت تلاشه! آب و خاکمون نیاز داره که بریم. هر کسی میتونه باید برای دفاع بره. امام(ره) وعده بهشت رو داده. ما هم اگه قسمت باشه بریم اونجا!»
کد خبر: ۵۹۰۰۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
قسمت دوم خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»
مادر شهید «محمدتقی خیمه» نقل میکند: «به قول خودش، عاشق بوی مادر بود. اگر خواستههایش را خوب انجام میدادم، حسابی خوشحال میشد. از حرف دلش با خبر بودم. میان جدی و شوخی، حرف دلش را میزد.»
کد خبر: ۵۹۰۰۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵
قسمت نخست خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»
مادر شهید «محمدتقی خیمه» نقل میکند: «به او میگفتم: روزی دو بار من رو میبینی، کافی نیست؟ میگفت: دنیا بدون مادر معنی نداره! من بهخاطر تو زندگی میکنم! اما نمیخوام توی رختخواب بمیرم و شرمنده امام(ره) و مردم بشم.»
کد خبر: ۵۹۰۰۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۴
شهید «محمدتقی خیمه» چهاردهم شهریور ۱۳۳۹ در روستای تویهرودبار شهرستان دامغان به دنیا آمد. از طریق جهاد به جبهه اعزام شد. وقت خداحافظی گفت: در رخت خواب مردن ننگ است! مرد باید در راه وطن جان بدهد! وی هفدهم اردیبهشت ۱۳۶۵ به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۹۰۰۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۴
شهید «محمدتقی خیمه» چهاردهم شهریور ۱۳۳۹ در روستای تویهرودبار شهرستان دامغان به دنیا آمد. از طریق جهاد به جبهه اعزام شد. وقت خداحافظی گفت: در رخت خواب مردن ننگ است! مرد باید در راه وطن جان بدهد! وی هفدهم اردیبهشت ۱۳۶۵ به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۹۰۰۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۴
قسمت دوم خاطرات شهید «غلامحسن خانمحمدی»
عمه شهید «غلامحسن خانمحمدی» نقل میکند: «دستم را گرفت و گفت: عمهجان! چرا گریه میکنی؟ با گوشه چادر اشکم را پاک کردم و گفتم: بهت افتخار میکنم عزیز دلم! یاد جانبازی حضرت ابوالفضل(ع) افتادم و گریه میکنم.»
کد خبر: ۵۹۰۰۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۳
قسمت نخست خاطرات شهید «غلامحسن خانمحمدی»
مادر شهید «غلامحسن خانمحمدی» نقل میکند: «گفتم: اینکه ناراحتی نداره، انشاءالله خوب میشی و بعد از ماه رمضون، روزه قضا رو بهجا میآری! گفت: توی ماه رمضان، روزه گرفتن صفای دیگهای داره. بیست و یک ماه رمضان به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۹۰۰۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
عمه شهید «غلامحسن خانمحمدی» نقل میکند: «رنگ به رو نداشت، ولی صدایش درنمیآمد. پرستاری که داشت پانسمان زخمش را عوض میکرد، گفت: خیلی صبوره! خیلی! دردی رو که او داره نه آخی نه واخی. هرکس دیگهای جای او بود، آه و نالهاش گوش فلک رو کر میکرد.»
کد خبر: ۵۹۰۰۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
برادر شهید «محمدرضا خالصیدوست» نقل میکند: «از در خانه که بیرون میرفت، جیبش پر از پول بود، اما وقتی برمیگشت، جز کرایه تاکسی چیزی تهِ جیبش نبود. روزی به دنبالش رفتم و سر از خرابهای درآوردم. ترس برم داشت. کوبه در چوبیِ رنگ و رو رفته را کوبید. پیرمردی با لباس کهنه در را باز کرد و بچه قدونیمقد دور محمّدرضا را گرفتند. از توی گونی چیزهایی را درمیآورد و به بچهها میداد. بچهها شادی میکردند و من گریه.»
کد خبر: ۵۸۹۹۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
مادر شهید «محمدرضا خالصیدوست» نقل میکند: «از مزار شهدا که برگشت، رنگش شده بود مثل گچ. زد زیر گریه و آرام نمیشد. گفت: توی امامزاده دوستام رو دیدم که یکییکی شهید شدن و کنار هم هستن. خیلی دلم گرفت به یاد اون روزهایی که با هم بودیم. یک سال بعد خودش هم رفت کنارشان.»
کد خبر: ۵۸۹۹۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
مادر شهید «محمد حمزهئی» نقل میکند: «نامه را خواندم و لحظهلحظه بزرگ شدنش را مرور کردم. چه زحمتها کشیدم تا بچه چهارساله بیپدرم را به این سن رساندم. حالا بهخاطر همه آن زحمتها از من حلالیت خواسته و نوشته: در انتظار شهادت است.»
کد خبر: ۵۸۹۹۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵
مادر شهید «محمد حمزهئی» نقل میکند: «نامه را خواندم و لحظهلحظه بزرگ شدنش را مرور کردم. چه زحمتها کشیدم تا بچه چهارساله بیپدرم را به این سن رساندم. حالا بهخاطر همه آن زحمتها از من حلالیت خواسته. نوشته: در انتظار شهادت است.»
کد خبر: ۵۸۹۹۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵
شهید «محمد حمزهئی» پنجم فروردین ۱۳۴۶ در روستای طاق از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. چهار ساله بود که پدرش را از دست داد. زیر سایه مادری دلسوز، کودکی و نوجوانی را گذراند. به جبهه اعزام شد. در منطقه مردانه جنگید و سپس یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۷ پروانهسان بال و پر سوزاند.
کد خبر: ۵۸۹۹۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵
قسمت سوم خاطرات شهید «عباسعلی حیدرزاده»
مادر شهید «عباسعلی حیدرزاده» نقل میکند: «آخرین باری که به مرخصی آمد، قیافهاش خیلی نورانی شده بود. به من میگفت: دو تا وصیتنامه نوشتهام. گفته بود: اگر به شهادت رسیدم، مرا در بهشت زهرا دفن کنید.»
کد خبر: ۵۸۹۸۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹