نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطره خودنوشت شهید رستمی «9»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «گرچه تپه‌ای که پايگاه ما برفراز آن قرار داشت، نسبتاً بلند بود، فقط احتمال حمله از سمت مغرب و شمال شرقی وجود داشت و تا اندازه‌ای هم شرق و چون برف‌های قسمت‌های نمسار يا جاهايی که آفتاب نمی‌گرفت، آب شده بود يا خيلی نازک شده بود...» متن کامل خاطره نهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۵۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۶

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «عباس کرمی» در بیان خاطرات خود می‌گوید: سال ۱۳۶۰ بود که از طریق سربازی برای جبهه نام‌نویسی کردم. چون در گردان تکاوری بودم، هر جا که دشمن حمله می‌کرد، ما برای پاتک به همان منطقه اعزام می‌شدیم. وقتی جنگ شروع شد، تمام مردم یک‌دل و یک‌صدا می‌گفتند که باید کشورمان را نجات دهیم. من هم احساس وظیفه می‌کردم که باید به جبهه بروم.
کد خبر: ۵۸۵۵۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴

«من شبانه که از زندان آزاد شدم، به منزل آقای خوئینی‌ها در جماران رفتم. البته ایشان به پاریس رفته بود و در نوفل‌لوشاتو در خدمت امام بود. صبح آقای ناطق نوری که متوجه آزادی من شده بود، با لباس شخصی به ملاقاتم آمد ...» ادامه این خاطره از زندانی سیاسی قبل از انقلاب «حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین حسین آقاعلیخانی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۵۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴

برادر شهید «فریال جلالی» نقل می کند: ما سه برادر بودیم، باهم عهد بستیم که یکی یکی به جبهه برویم و هر کدام که شهید شدیم نفر بعدی به جای او به جبهه برود.
کد خبر: ۵۸۵۵۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۳

خاطره خودنوشت شهید رستمی «8»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «در پايگاه 7 که مربوط به ژاندارمری بود درگيری به وجود آمد، تيراندازی با سلاح‌های کوچک برای 10 تا 15 دقيقه شدت يافت با پشتيبانی آتش‌بار داخل پادگان سردشت آتش ضد انقلاب ضعيف سپس خاموش گرديد...» متن کامل خاطره هشتم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۵۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۵

خاطره خودنوشت شهید رستمی «7»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « آفتاب توام با کمی سوز احساس می‌شد، تعدادی از سربازان را برای انجام کارهای ضروری پايين فرستادم، چون خودرو نيامده بود به صورت پياده با تامين فرستاده شدند، اگر چه فرمانده گردان خيلی جانب احتياط را در نظر می‌گرفت و معتقد بود که به صورت پياده شهر نيایند، چون ممکن بود...» متن کامل خاطره هفتم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۵۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴

همزمان با ایام‌الله دهه‌فجر و در آستانه روز جانباز؛
پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین همزمان با ایام‌الله دهه‌فجر و در آستانه سالروز ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز، ویژه‌نامه الکترونیکی جانباز 55 درصد «علیرضا دولت‌آبادی» را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۸۵۴۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴

خاطره خودنوشت شهید رستمی «6»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «شب آرامی بود و جز صدای تک تيرهايی که از پايگاه‌ها به گوش می‌رسد و سکوت را در هم می‌شکست، چيز قابل ملاحظه‌ای نداشت. چندين روز است که با وجود هوای خوب و آفتابی توپ ضد انقلاب بر روی موضع ما آتش نمی‌کند؛ من خود گمان می‌کنم از دو حالت خارج نيست: يا مهمات به اندازه کافی ندارند و يا...» متن کامل خاطره ششم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۴۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۳

همزمان با ایام‌الله دهه‌فجر؛
پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین، همزمان با ایام‌الله دهه‌فجر، ویژه‌نامه الکترونیکی خاطرات شهدا و جانبازان زندانی سیاسی قبل از انقلاب اسلامی را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۸۵۴۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۳

خاطره خودنوشت شهید رستمی «5»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «مثل بيشتر روزها، روز 24 بهمن را شروع کرديم، هوا آفتابی بود و حتی يک تکه ابر در آسمان پيدا نبود. آن روز هلیکوپترها 3 سری آمدند و همراه خود مقداری وسایل سوخت و تعدادی نیروی پاسدار برای تعويض پاسداران آوردند...»متن کامل خاطره پنجم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۴۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۲

جانباز ابوالقاسم حسنی
«ابوالقاسم حسنی» در گفتگو با نوید شاهد در آستانه گرامی‌داشت روز جانباز اظهار داشت: «انقلاب که شد همه از زن و مرد، پیر، جوان و نوجوان در صحنه بودند، من هم در تظاهرات شرکت می‌کردم و با کماندوها درگیر می‌شدیم و این اعتقاد راسخ ملت به امام و انقلاب آنقدر قوی بود که ریشه سلطنت پهلوی را از این مملکت اسلامی خشکاند و انقلاب به ثمر نشست.»
کد خبر: ۵۸۵۴۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴

«گذشته از شکنجه‌ها و آزار‌های جسمی، محیط زندان و رفتار و برخورد؛ گردانندگانش اعم از نگهبان بازجو و غیره، آمیخته با تحقیر، توهین و سبب زجر روحی بود و افرادی بودند که این رفتار‌های ناپسند روحیه حساس و شکننده آن‌ها را درهم می‌شکست و به همکاری با ساواک وامی‌داشت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی زندانی سیاسی قبل از انقلاب، مرحوم آزاده و جانباز «محمدحسین خاکساران» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۵۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۳

روایتی خواندنی از رزمنده کرمانشاهی«سید اصغر سائمی طباطبایی»
«سید اصغر سائمی طباطبایی»، رزمنده کرمانشاهی از لحظات حساس دوران جنگ و گفت‌وگوی معنادارش با دوست نوجوانش، «محمد حسین نجاری»، در عملیات بازی دراز سخن می‌گوید. این داستان، گواهی است بر همبستگی معنوی رزمندگان و ارتباط عمیق آنها با حضرت امام زمان (عج) و اهل بیت (ع)."
کد خبر: ۵۸۵۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰

خاطره خودنوشت شهید رستمی «4»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «پايگاه من بر فراز تپه‌های ملاين قرار داشت که از نظر اهميت منطقه‌ای حياتی بود... . سنگر بر روی خاک بنا شده بود و با سنگ‌های خيلی سنگين آن‌ها را ضد توپ کرده بوديم که به صورت دايره مانند تپه را محافظت می‌کرد. دور آن چند رشته سيم خاردار ده عدد يعنی‌ «ام 18» ضد نفر و مقداری نارنجک‌های روشن کننده يا منور تا بين تپه را فراهم می‌نموده تا...» متن کامل خاطره چهارم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۳۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۱

برگی از خاطرات شهدای انقلاب؛
«به طوری که از مراجع و محافل مختلف کسب خبر گردیده است اجرای حکم اعدام و تیرباران نمودن طیب برای عامه مردم و خصوصاً اهالی جنوب شهر که نامبرده در میان آنان وجهه‌ای داشته است کاملاً غیرمنتظره و خلاف امیدواری آنان به عفو بوده است ...» ادامه این خاطره از شهید «طیب حاج‌رضایی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰

خاطره خودنوشت شهید رستمی «3»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « فردای آن روز من به سمت تپه حرکت کردم و البته شب را پيش اسلحه‌دار و انبار گروهان در پائين خوابيدم و آنها با تواضع خاصی از من پذيرايی کردند چون صبح فردا خودرو بالا نمی‌رفت، قرار بود سربازان از جيره عملياتی يا جنگی استفاده کنند و من پياده به سمت پايگاه راه افتادم...» متن کامل خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۲۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «ولی شهبازی سرگزی» می‌گوید: پسرم در پاسگاه رضوان خدمت می‌کرد. درگیری شدیدی با قاچاقچیان داشتند که در این درگیری، ۱۲ نفرشان به شهادت رسیدند. همیشه به من می‌گفت؛ به جبهه می‌روم و شهید می‌شوم و همان‌طور که گفته بود، همان هم شد.
کد خبر: ۵۸۵۲۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، آلبوم اسناد و تصاویر شهید والامقام «اکبر تاتار» را برای علاقه‌مندان منتشر کرد.
کد خبر: ۵۸۵۲۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰

در این مصاحبه، یکی از جانبازان دوران انقلاب و جنگ تحمیلی از خاطرات خود در زمان مبارزات انقلاب اسلامی و جبهه‌های جنگ می‌گوید. او از سختی‌ها و فشارهای رژیم شاهنشاهی، همچنین از مقاومت مردم ایران و ایثارهایی که در طول جنگ تحمیلی انجام دادند، یاد می‌کند. این روایت، نشان‌دهنده اراده فولادی و امید به پیروزی در برابر مشکلات است که همچنان بر نسل‌های امروز تأثیرگذار است.
کد خبر: ۵۸۵۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۰۹

جانباز "سمند علی چمن پیرا" در خاطرات ی گفت: « در سال 1334 در زرندیه به دنیا آمدم و در سال 1361 به عنوان کارگر نمونه راه‌آهن مشغول به کار شدم. در بحبوحه جنگ ایران و عراق، پس از تعطیلی موقت راه‌آهن به دلیل حملات دشمن، با هماهنگی رئیس ایستگاه به همراه تعدادی از کارگران برای کمک به خرمشهر رفتیم. در این شهر شاهد خرابی‌های گسترده ناشی از جنگ بودیم و تلاش کردیم اوضاع را کنترل کنیم. در جریان این حوادث، پیش‌بینی حمله عراق به خرمشهر نیز به وقوع پیوست و شهر سقوط کرد».
کد خبر: ۵۸۵۲۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۵