شهید محمدرضا علیجانی

شهید محمدرضا علیجانی

بُرشی از کتاب "مجنون در جزیره"| مردی از جنس بلور

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "مجنون در جزیره" که قصه‌‌ای از زندگی شهید "محمدرضا علیجانی" است، می‌خوانید: «محمدرضا می‌گفت: بهترین راه برای جریمه کردن خود به خاطر انجام گناه و یا مبارزه با نفس، روزه گرفتن است و پس از مدتی متوجه شدم که در همان دوران به فکر این است که روی شیطان را گم کرده و خودسازی کند.»

بُرشی از کتاب "مجنون در جزیره"| پیشتازان فتح

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "مجنون در جزیره" که قصه‌‌ای از زندگی شهید "محمدرضا علیجانی" است، می‌خوانید: «فعالیت ما در خانه‌ی پیرزن شروع شد. محمدرضا شب‌ها کتاب می‌خواند، سپس می‌رفت تا اعلامیه پخش کند. روزها مرتب در کلاس‌های اساتیدی همچون بهشتی و مطهری در دانشگاه حاضر می‌شد و همچنین برای موفقیت مبارزه، نقشه طراحی می‌کرد.»

بُرشی از کتاب "مجنون در جزیره"| خانه در انتظار

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "مجنون در جزیره" که قصه‌‌ای از زندگی شهید "محمدرضا علیجانی" است، می‌خوانید: «من و مهدی جلوی در ایستادیم. چند قدمی به داخل خانه نرفته بود که صدای گریه بلند شد. از جملاتی که رد و بدل می‌شد متوجه شدیم دخترخاله های محمدرضا با دیدن او یاد برادر شهیدشان مجتبی افتادند و نتوانستند جلوی اشک خود را بگیرند.»

بُرشی از کتاب "مجنون در جزیره"| دلتنگی‌های عاشقانه

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "مجنون در جزیره" که قصه‌‌ای از زندگی شهید "محمدرضا علیجانی" است، می‌خوانید: «یه لحظه فکر کن خدا کمکت کنه و فردا شهید بشی، چون دلت پیش زهراست نمی‌تونی نیتت رو برای خدا خالص کنی، اون وقته که شهید راه خدا نمیشیا.. پاشو وسایلتو جمع کن و برو یا قوی باش و تمرکز کن به اینجا...»
نویسنده کتاب "مجنون در جزیره" بیان کرد:

دوست دارم نسل جوان با قهرمانان کشورمان بیشتر آشنا شوند/ساده‌نویسی یکی از شیوه‌های ترغیب نسل جوان به کتابخوانی

نوید شاهد - "مهرداد علیجانی" نویسنده کتاب «مجنون در جزیره» در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد می‌گوید: یکی از دغدغه‌های من ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و انتقال مفاهیم ایثار در قلب و ذهن کودکان و نوجوانان است و دوست دارم نسل جوان با قهرمانان کشورمان بیشتر آشنا شوند.

بُرشی از کتاب "مجنون در جزیره"| بزرگ‌مِرد کوچک

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "مجنون در جزیره" که قصه‌‌ای از زندگی شهید "محمدرضا علیجانی" است، می‌خوانید: «از همان دوران نوجوانی، بیشتر از سنش می‌فهمید و درواقع خیلی زود مَرد شده بود. خیلی به پدرش ارادت داشت و دنبال کاری می‌گشت تا علاوه بر اینکه کمک‌خرج پدر شود، حرفه‌ای را هم یاد بگیرد.»
طراحی و تولید: ایران سامانه