قلب «حماس»، قامت مقاومت «غزه»
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، بیست و نهم فروردین 1383 مطابق با 18 آوریل 2004 میلادی، روزی است که در جنایت وحشیانه و عملیات تروریستی رژیم جنایتکار صهیونیستی، رهبر سیاسی و یکی از بنیانگذاران جنبش «حماس» و چهره تابناک جهاد و مقاومت اسلامی و ضد صهیونی: «دکتر عبدالعزیز علی عبدالحفیظ الرنتیسی» بوسیله موشکهای بالگرد آپاچی به شهادت رسید. به آرزوی دیرینه ای که همه عمر در راه بدست آوردنش جنگید. این سردار و مجاهد بزرگ، از شش ماهگی که سرزمینش اشغال شد و همراه خانوادهاش به خان یونس تبعید شد، زندگیاش با مقاومت گره خورده بود تا آخرین لحظه حیات... زندگیای که از آغاز، سراسر تبعید بود و مبارزه بی امان و زندان و سرانجام شهادت؛ «عبدالعزیز رنتیسی» رهبر شهید «حماس» سرتاسر عمرش کارنامه مقاومت بود و جهاد و سنگر به سنگر در پی مرگی خونین برای آرمان آزادی فلسطین و قدس شریف از اشغال و اسارت اهریمنان. زندگی این مجاهد خستگی ناپذیر و رهبر فلسطینی که پس از ترور جنایتکارانه شهید «شیخ احمد یاسین»، رهبری جنبش حماس در نوار غزه را بر عهده گرفت، آئینهای است از تاریخ بیش از نیم قرن مقاومت در برابر اشغالگری و تجاوز رژیم ضد بشری و تبهکار صهیونیستی.
در تبعیدی دائم؛ مثل یک ملت و سرزمین...
عبدالعزیز رنتیسی در 23/ 10/ 1947 در روستای «ینبا» دیده به جهان گشود. روستایی مابین «عسقلان» و «یافا» که خالی از سکنه است و همه اهالی آن تبعید شدهاند. شهید رنتیسی در خانوادهای متعهد و پایبند به اصول اسلامی تربیت یافت و درحالیکه بیش از شش ماه نداشت به همراه خانواده اش از این روستا کوچانده شدند و در اردوگاه آوارگان خان یونس سکنی گزیدند. کودکی و سن کم از توجّه ویژه عبدالعزیز برای کمک به خانواده اش چیزی نکاست. او تحصیلات خود را با وجود تمام موانع و مشقتهای آوارگی و تبعید، ادامه داد. سال 1965 دروس دبیرستان را به پایان برد و سپس برای تحصیل در رشته پزشکی به شهر اسکندریه مصر عزیمت کرد و در دانشگاه پزشکی اسکندریه به تحصیل مشفغول شد. وضعیت تحصیلی او ممتاز بود و سرانجام در سال 1971 موفق به اخذ دانشنامه دکترای پزشکی خود گردید.
این فرد اجازه کار در بیمارستان ندارد مگر با مجوز وزیر دفاع اسرائیل!
دکتر رنتیسی به قصد خدمت به مردم محروم و مظلوم هموطن خود به نوار غزه در فلسطین برگشت و در بیمارستان «ناصر» در «خان یونس» مشغول طبابت شد. او از زمان افتتاح «دانشگاه اسلامی غزه» در سال ۱۹۷۸ به تدریس در رشتههای ژنتیک و انگلشناسی پرداخت. اما در همین زمان، بدلیل آنکه اداره بهداشت، اجازه ادامه تحصیل به کارکنان خود را نمیداد، همراه با پزشکان همکار خود در اعتراض به این تصمیم، اعتصاب کرد. سرانجام موفق شد برای ادامه تحصیل به اسکندریه بازگردد و در رشته پزشکی اطفال، تخصص بگیرد. در سال 1198جمعیت پزشکان در اعتراض به مالیات گزافی که اشغالگران صهیونیسم وضع کرده بودند، سه هفته اعتصاب کردند. در سازمان دهی این اعتصاب، رنتیسی یکی از مهره های اصلی به شمار می رفت. در همان زمان، مردم غزه هم در حمایت از پزشکان معترض، قیام کردند. مدتی بعد در سال 1982 رنتیسی به سبب امتناع از پرداخت مالیات به اسرائیلی ها دستگیر و بازداشت شد. دکتر رنتیسی در سال 1984 از کار در بیمارستان برکنار شد. هنگام برکناری وی افسر صهیونیستی که مسئول پرونده او بود چنین نوشت: «این فرد به هیچ وجه اجازه بازگشت دوباره به بیمارستان را ندارد، مگر با حکم کتبی وزیر دفاع اسرائیل.»
آغازگر «انتفاضه»، بانی «جنبش مقاومت اسلامی فلسطین»، پایه گذار «حماس»
حادثه المقطوره که در آن یک صهیونیست عمدا با کامیون خود به خودرو حامل کارگران فلسطینی زد و همه آنها را به شهادت رساند، جرقه تاسیس «جنبش مقاومت اسلامی» شد. رنتیسی در سخنرانی افشاگرانه ای این حادثه را عمدی و هدف از آن را کشتار ملت فلسطین اعلام کرد که با شعله ور شدن آتش خشم مردم همراه شد. به دنبال این حادثه و راهپیمایی گسترده، اهالی جبالیا در اعتراض به این اقدام تروریستی با رهبران اخوان المسلمین در غزه با تشکیل جلسه ای به ریاست عبدالعزیز رنتیسی تصمیم گرفتند که انتفاضه را آغاز کنند و در شب نهم دسامبر 8 197از تشکیل جنبش مقاومت اسلامی خبر دادند. با اولین بیانیه این تشکیلات، مبارزات از مساجد آغاز و مرحله ای جدید از حیات جهادی آغاز شد.
«عبد العزیز رنتیسی» را باید از جمله افرادی به شمار آورد که در کنار شیخ احمد یاسین در پایهگذاری جنبش حماس مشارکت داشت و در سال 1987 پس از خروج از مسجد همراه با شیخ احمد یاسین، فلسطینیان را تشویق کرد تا با سر دادن شعار «الله اکبر»، تظاهرات کنند. وی از این واقعه به عنوان سرآغاز انتفاضه فلسطینی یاد میکند. حرکتی که رستاخیز بیداری مردم فلسطین علیه اشغالگران و نقطه آغاز سلسله مبارزات و حرکتهای جهادی و تشکیل هسته مقاومت در برابر جبهه صهیونی قلمداد شده و مبداء تاریخ نوین جهاد در راه آزادی «قدس» که ژئوپلتیک و تاریخ سیاسی منطقه و جهان اسلام را تغییر داد و سرآغازی برای تغییر بنیادین در موازنه قدرت و اعلام مقاومت بمثابه تنها راه مقابله با سلطه صهیونیستی شد.
ما شیعه شما شدیم!
دکتر رنتیسی در آغاز، متاثر از عوامل مختلفی چون تعصب پان عربیستی و تبلیغات منفی در رسانه های عرب زبان و... نگاه مثبتی به ایران و انقلاب نداشت اما پس از مدتی حقیقت را دریافت و دانست که ایران اسلامی، خاکریز و خط مقدم دفاع از قدس شریف و حامی راستین و صادق مردم فلسطین و لبنان در برابر رژیم اشغالگر صهیونیستی است و در پایان دوره تبعید در حماس به یکی از برادران ایرانی گفته بود: «ماشیعه شما ایرانی ها شدیم!» او با خلوص و صداقت در خط ولایت فقیه و آرمان های ضد استکباری انقلاب اسلامی بود و این نظام را بزرگترین مدافع محرومان و ملل اسلامی در منطقه و جهان میدانست. او فارغ از تعصبات قومی و مذهبی و دلبستگیهای زبانی و ملیتی، مرزبندی خود را بر اساس هویت اصیل اعتقادی تعیین کرد و نزدیک شدن جنبش حماس به جمهوری اسلامی و به ایران، بر مبنای همین تحلیل راهبردی و چشم انداز کلان بود که این پایگاه مقاومت را تبدیل به سنگری بزرگ در عمق استراتژیک جهاد اسلامی و ضد صهیونیستی ساخت.
همه عمر در زندان!
در سال ۱۹۸۷ همراه تنی چند از فعالان جنبش اسلامی در نوار غزه، «جنبش مقاومت اسلامی حماس» را تأسیس کرد. در تاریخ ۴/۲/۱۹۸۸ به اتهام مشارکت در فعالیت های ضد صهیونیستی برای بار سوم بازداشت شد و دو سال و نیم از عمرش را در زندان های رژیم صهیونیستی سپری کرد. در تاریخ ۴/۹/۱۹۹۰ از زندان آزاد و بار دیگر در تاریخ ۱۴/۱۲/۱۹۹۰ به مدت یک سال زندانی شد. در تاریخ ۱۷/۱۲/۱۹۹۲ همراه ۴۰۰ نفر از فعالان دو جنبش حماس و جهاد اسلامی به جنوب لبنان تبعید شد. در جنوب لبنان به عنوان سخنگوی تبعیدیان ایفای وظیفه کرد. این تبعیدیان در اردوگاه العوده در منطقه مرج الزهور در مرز لبنان با فلسطین تحصن کردند تا این که بالاخره رژیم صهیونیستی مجبور شد آنها را به وطنشان بازگرداند. نیروهای اشغالگر صهیونیست به محض بازگشت وی از مرج الزهور او را بازداشت کردند و یک دادگاه نظامی رژیم صهیونیستی وی را به زندان محکوم کرد. به دنبال صدور این حکم تا سال ۱۹۹۷ در زندان به سر برد. یکی از بنیانگذاران جنبش مقاومت اسلامی «حماس» در غزه به تاریخ ۱۹۸۷ و اولین رهبر بازداشتی این جنبش پس از شعله ور شدن انتفاضه اول در نهم دسامبر ۱۹۸۷ بود. در تاریخ ۱۵/۱/۱۹۸۸ به علت درگیری با سربازان اشغالگر صهیونیست که قصد ورود به اتاق خوابش را داشتند، بازداشت شد. سربازان اشغالگر وی را بازداشت کردند بدون این که بتوانند وارد اتاق خوابش شوند. پس از یک ماه از آزادی دوباره در تاریخ ۴/۳/۱۹۸۸ به مدت دو سال و نیم به اتهام مشارکت در تأسیس و کادر رهبری حماس و نوشتن منشور اول انتفاضه زندانی شد. رنتیسی در طول مدت بازجویی به چیزی اعتراف نکرد و بر اساس قانون “تامیر” محاکمه و در تاریخ ۴/۹/۱۹۹۰م. آزاد شد. پس از صد روز، دوباره در تاریخ ۱۴/۱۲/۱۹۹۰ به مدت یک سال کامل بازداشت شد. رنتیسی پس از خروج از زندان در کادر رهبری جنبش حماس که در سال ۱۹۹۶ شدیداً مورد حمله تشکیلات خودگردان قرار گرفت، ایفای وظیفه کرد و با تمام توان خود از اصول ملت فلسطین و مواضع پایدار جنبش دفاع و فلسطینیان را به قیام تشویق کرد. تشکیلات خودگردان از اقدامات رنتیسی به خشم آمد و در کم تر از یک سال از آزادی وی از زندان های اشغالگران، او را در تاریخ ۱۰/۴/۱۹۹۸ بازداشت کرد. پس از این، سه بار دیگر به وسیله نیروهای پلیس خودگردان بازداشت شد و پس از دست زدن به اعتصاب غذا و بمباران بازداشتگاه توسط بالگردهای آپاچی دشمن صهیونیستی آزاد شد. وی در هنگام بمباران بازداشتگاه در اتاق بسته ای در زندان مرکزی به سر می برد. در همین زمان افسران و عناصر امنیتی تشکیلات خودگردان به علت ترس از به خطر افتادن جانشان از زندان به جای دیگری منتقل شدند. این چنین دکتر عبدالعزیز رنتیسی ۲۷ ماه را در زندان های تشکیلات خودگردان گذراند. به دنبال این حوادث، نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان دو بار تلاش کردند که وی را بازداشت کنند اما به علت حمایت مردمی از منزلش این اقدام نیروهای تشکیلات خودگردان با شکست مواجه شد.
حافظ کل قرآن در زندان: فلسطین با «جهاد» آزاد میشود نه با «سازش»!
دکتر رنتیسی در سال ۱۹۹۰ در سلول انفرادی (که همراه شیخ احمد یاسین بود) کل قرآن کریم را حفظ کرد. او قصاید غرایی در وصف وطن و مصیبت ها و شجاعت ملت فلسطین سرود و مقالات سیاسی زیادی نگاشت که دهها روزنامه آن را منتشر می کردند .این رهبر مجاهد و سازش ناپذیر، پیوسته در سیاه چال های اشغالگران در بازداشت بود و روزهای اسارت خود در زندان های تشکیلات خودگردان را در سلول انفرادی سپری کرد. دکتر رنتیسی اعتقاد راسخ داشت که فلسطین تنها با جهاد در راه خدا آزاد می شود نه با معامله و سازش با دشمنی که به کمتر از غصب کامل حقوق مردم فلسطین و اشغال کل سرزمین آنها رضایت نمیدهد.
سوگند خورد انتقام «شیخ شهید حماس» را از جنایتکاران بگیرد
پس از ترور و شهادت «شیخ احمد یاسین»، بنیانگذار و رهبر معنوی جنبش حماس در سحرگاه 22 مارس 2004 یعنی کمتر از یک ماه پیش از ترور و شهادت خود، به رهبری جنبش حماس برگزیده شد. او پس از انتخاب به این سمت سوگند خورد که انتقام ترور شیخ احمد یاسین را از رژیم صهیونیستی بگیرد، به همین دلیل بقایش برای صهیونیستها خطر بزرگی بود که موجودیت آنها را تهدید میکرد و همین موجب اقدام سریع رژیم صهیونیستی به ترور وی شد. او در ژوئن سال 2003 در شهر غزه هدف حمله موشکی بالگردهای رژیم صهیونیستی قرار گرفت و زخمی شد. پس از این حمله تلآویو به طور رسمی اعلام کرد که هدف از این حمله ترور «عبد العزیز رنتیسی» بوده که چند روز پیشتر مخالفت خود را با طرح سازش آمریکایی اعلام کرده بود. رنتیسی در واکنش به طرح سازش آمریکا گفته بود: «مقاومت و اسلحه تنها راه پیروزی و آزادی سرزمین فلسطین است». وی یک روز قبل از شهادتش در مصاحبه مطبوعاتی، با به تصویر کشیدن جنایات رژیم صهیونیستی اذعان کرد که «پیروزی در انتظار ملت فلسطین است. قدرت دشمن نمیتواند مانع از تحقق پیروزی شود. چه بسیار کشورهای ستمگری که در اوج قدرت فرو پاشیدهاند. این بلایی است که به سر آلمان و اتحاد جماهیر شوروی سابق آمد و عجیب نخواهد بود که آمریکا و رژیم صهیونیستی در عین قدرتمندی نابود شوند. اراده جوانان فلسطینی، هزاران مرتبه قویتر از نظامیان صهیونیستی است.»
شهید «قدس»، پرچم جاوید مقاومت «غزه»
به گواه شاهدان نظامیان رژیم صهیونیستی ساعت 8:30 به وقت قدس اشغالی خودرو حامل «عبد العزیز رنتیسی» را با یک فروند بالگرد آپاچی آمریکایی هنگام عبور از یکی از خیابانهای محله «الجلاء» در شهر غزه هدف قرار دادند که براثر این تجاوز فرزند و محافظ «عبد العزیز رنتیسی» در همان محل حادثه به شهادت رسیدند و «عبد العزیز رنتیسی» به شدت زخمی شد. وی پس از انتقال به بیمارستان «الشفاء» غزه و بستری شدن در اتاق سیسییو و گذشت چند ساعت به دلیل شدت جراحات وارده به مقام رفیع شهادت نائل شد.
خدایا! همه آرزویم شهادت است...
محمد، پسرش میگوید: روز شهادت، وقتی خواست از منزل خارج شود به کتاب اشعار اسلامی تفال زد و شعری با این مضمون آمد «خدایا، همه آرزویم شهادت است.» پدرم رو به مادرم کرد و گفت: این بهترین و والاترین شعری است که در زندگی دوست دارم. عبدالعزیز عبدالحفیظ رنتیسی پس از سال ها مجاهدت و مبارزه در راه اعتلای حق و آزادی فلسطین از چنگال صهیونیسم به فیض شهادت نایل آمد و با وجود تبلیغات مسموم استکبار جهانی و صهیونیسم، بیش از ۱۱۴ شخصیت و سازمان بینالمللی، ترور او را محکوم کردند. دکتر رنتیسی با شهادت خود خون تازهای در رگهای جنبش حماس جاری ساخت.
انتهای گزارش/