نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - هوشنگ
خاطره خودنوشت شهید رستمی «11»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «بعد از ظهر فرا رسيد و هوا ابری‌تر و شدت باران زيادتر شد. الان ساعت 2 و 17 دقيقه نيمه شب است و باران شدت يافته است و من فکر می‌کنم تا صبح همين صورت ببارد اگر چنين باشد تمام برف‌ها آب می‌شود...» متن کامل خاطره یازدهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۶۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۸

خاطره خودنوشت شهید رستمی «10»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «شب 27 بهمن آغاز گرديده است و من با خود راجع به مسائل مختلف فکر می‌کردم، با خود می‌انديشيدم دليل اينکه چند هفته‌ای از ضد انقلابيون از سمت غرب تپه خبری نيست، چيست؟ شايد به خاطر برخوردی باشد که 40 روز پيش، بين ما و آن‌ها پيش آمد و...» متن کامل خاطره دهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۵۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۷

خاطره خودنوشت شهید رستمی «9»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «گرچه تپه‌ای که پايگاه ما برفراز آن قرار داشت، نسبتاً بلند بود، فقط احتمال حمله از سمت مغرب و شمال شرقی وجود داشت و تا اندازه‌ای هم شرق و چون برف‌های قسمت‌های نمسار يا جاهايی که آفتاب نمی‌گرفت، آب شده بود يا خيلی نازک شده بود...» متن کامل خاطره نهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۵۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۶

خاطره خودنوشت شهید رستمی «8»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «در پايگاه 7 که مربوط به ژاندارمری بود درگيری به وجود آمد، تيراندازی با سلاح‌های کوچک برای 10 تا 15 دقيقه شدت يافت با پشتيبانی آتش‌بار داخل پادگان سردشت آتش ضد انقلاب ضعيف سپس خاموش گرديد...» متن کامل خاطره هشتم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۵۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۵

خاطره خودنوشت شهید رستمی «7»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « آفتاب توام با کمی سوز احساس می‌شد، تعدادی از سربازان را برای انجام کارهای ضروری پايين فرستادم، چون خودرو نيامده بود به صورت پياده با تامين فرستاده شدند، اگر چه فرمانده گردان خيلی جانب احتياط را در نظر می‌گرفت و معتقد بود که به صورت پياده شهر نيایند، چون ممکن بود...» متن کامل خاطره هفتم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۵۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴

خاطره خودنوشت شهید رستمی «6»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «شب آرامی بود و جز صدای تک تيرهايی که از پايگاه‌ها به گوش می‌رسد و سکوت را در هم می‌شکست، چيز قابل ملاحظه‌ای نداشت. چندين روز است که با وجود هوای خوب و آفتابی توپ ضد انقلاب بر روی موضع ما آتش نمی‌کند؛ من خود گمان می‌کنم از دو حالت خارج نيست: يا مهمات به اندازه کافی ندارند و يا...» متن کامل خاطره ششم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۴۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۳

خاطره خودنوشت شهید رستمی «5»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «مثل بيشتر روزها، روز 24 بهمن را شروع کرديم، هوا آفتابی بود و حتی يک تکه ابر در آسمان پيدا نبود. آن روز هلیکوپترها 3 سری آمدند و همراه خود مقداری وسایل سوخت و تعدادی نیروی پاسدار برای تعويض پاسداران آوردند...»متن کامل خاطره پنجم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۴۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۲

خاطره خودنوشت شهید رستمی «4»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «پايگاه من بر فراز تپه‌های ملاين قرار داشت که از نظر اهميت منطقه‌ای حياتی بود... . سنگر بر روی خاک بنا شده بود و با سنگ‌های خيلی سنگين آن‌ها را ضد توپ کرده بوديم که به صورت دايره مانند تپه را محافظت می‌کرد. دور آن چند رشته سيم خاردار ده عدد يعنی‌ «ام 18» ضد نفر و مقداری نارنجک‌های روشن کننده يا منور تا بين تپه را فراهم می‌نموده تا...» متن کامل خاطره چهارم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۳۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۱

خاطره خودنوشت شهید رستمی «3»
شهيد « هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « فردای آن روز من به سمت تپه حرکت کردم و البته شب را پيش اسلحه‌دار و انبار گروهان در پائين خوابيدم و آنها با تواضع خاصی از من پذيرايی کردند چون صبح فردا خودرو بالا نمی‌رفت، قرار بود سربازان از جيره عملياتی يا جنگی استفاده کنند و من پياده به سمت پايگاه راه افتادم...» متن کامل خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۵۲۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰

نوید شاهد مازندران تصاویری از شهید « هوشنگ آقائی سادات محله» به مناسبت سالروز شهادت ایشان منتشر می‌شود که شما را به دیدن این تصاویر دعوت مى‌کنیم.
کد خبر: ۵۸۱۹۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۲۰

مدیرعامل انجمن کانادین ایران در گفتگو با نوید شاهد:
امیر هوشنگ غفران، جانباز قطع عضو و مدیرعامل انجمن کانادین ایران گفت: نخستین دوره مسابقات کشوری «فوسبال» ویژه معلولین و جانبازان کانادین به صورت قانون‌مند با «لباس»، «توپ» و «داوران» مناسب از هفتم تا یازدهم آبان‌ماه 1403 در هتل ثامن مشهد برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۷۸۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۵

برگی از خاطرات جانبازان؛
«علی‌اکبر علاقه زیادی به شهید بهشتی داشت. همه کتاب‌ها و جزوه‌های او را می‌خواند و در روز شهادت شهید بهشتی به‌سختی روی پاهایش می‌ایستاد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات جانباز سرافراز «عمران ثقفی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۷۷۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۸

برگی از خاطرات جانبازان؛
«معجزه را با چشم باز می‌توانستیم ببینیم که اگر یکی از آن آرپی‌جی‌ها نامناسب قرار داشت به سوی سنگری مملو از نیرو‌های خودمان آتش می‌شد و همه خوب می‌دانید که پشت سنگر را زیاد محکم نمی‌ساختند و نقطه قدرت سنگر رو به سوی دشمن قرار دارد. پس می‌توان تصور کرد که جهت نامناسب آرپی‌جی‌ها چه فاجعه‌ای می‌توانست ایجاد کند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات جانباز سرافراز «عمران ثقفی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۶۵۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۳

پدر شهید « هوشنگ گچی برازجانی» روایتی غم انگیز از انتظار ۴۰ روز خبر مفقود شدن پسرش می‌گوید. در ادامه خبر مصاحبه این پدر شهید عزیز را ببنید.
کد خبر: ۵۷۴۷۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۶

زندگی نامه شهید«امیر هوشنگ پذیرفت»
شهید«امیر هوشنگ پذیرفت» در (کلاله) از حومه گنبد طاوس دیده به جهان گشود. در زمان رژیم پهلوی به استخدام ارتش درمی‌آید و به او ابلاغ می‌شود که با نهضت مردم مقابله کند. اما شهید خود یکی از آحاد همین امت ستم کشیده بود و از این امر سرپیچی و بر اثر همین سرپیچی رژیم پهلوی او را به دادگاه اعزام و حکم اعدام برایش صادرمی‌کند.
کد خبر: ۵۷۳۳۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۵

در دومین جلسه شورای مرکزی نظارت بر نام‌گذاری شهرها، خیابان ها، اماکن و موسسات عمومی کشور با تغییر نام سد خرسان ۳ به نام شهید هوشنگ منصوری موافقت شد و این امر به تصویب رسید.
کد خبر: ۵۷۲۷۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۳

برگی از خاطرات جانبازان؛
«هنوز سرگیجه‌ام برای خون زیادی که در مجروحیت از دست داده بودم خوب نشده بود و همان ضربه اول کارم را ساخت. اول فکر کردم که دزدند و دست از موتور کشیدم، ولی آنان مرا می‌خواستند و موتور را رها کردند و دو نفری مرا به باد مشت و لگد گرفتند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات جانباز سرافراز «عمران ثقفی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۰۲۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید « هوشنگ گراوند» می گوید: پسرم وقتی به مدرسه می رفت بدون اینکه به ما بگوید به جبهه رفت. بعد از اینکه به شهادت رسید و خبر شهادتش را به ما دادند من تازه متوجه شدم که پسرم به جبهه رفته است.
کد خبر: ۵۶۹۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۹

وصیت‌نامه شهید «هوشنگ عزت‌زاده»
شهید « هوشنگ عزت‌زاده» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «اگر می‌خواهید پیش شهدا در قیامت رو سفید باشید حسین زمان را یاری کنید و... پشتیبان امام باشید...»
کد خبر: ۵۶۹۰۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۵

خاطره‌‌ای از شهید «هوشنگ عزت‌زاده»
پسر عموی شهید تعریف می‌کند: «یک شب که با هم در سنگر بودیم گفت شما استراحت کنید و من فهمیدم که می‌خواهد با خدای خود خلوت کند و همان گونه که مشغول پاسداری بود از راز و نیاز با خدا غافل نمی‌شد...»
کد خبر: ۵۶۹۰۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۵