والفجرمقدماتی -
والفجرمقدماتی - 4
✍ راوی فرمانده غدیر_علی_قصری
من هم در جریان کار تخریب تیپ روح الله بودم و با آقا رسول ارتباط داشتم . عراق کماکان منطقه را به صورت گسترده بمباران خوشه ای میکرد. و بیشترین خسارت و تلفات متوجه لشکر 8 نجف بود. در 11 بهمن ماه سال 61، آقاعبدالرسول_نکوئی_مهر در جریان یکی از همین بمباران ها به شهادت رسید. من به مقر بچه های لشگر 8 نجف اشرف رفتم و سراغ آقا رسول را گرفتم ولی بچه ها با حزن و اندوه گفتند درآنروز که بمباران عراقی ها شروع شد ، آقا رسول داخل چادر بودند و بر اثر بمباران به شهادت رسیدند. چند روز مانده به عملیات، که بعدا والفجر مقدماتی نام گرفت، از فرماندهی تیپ به منطقه آمدند. فرماندهی تیپ را در آن مقطعِ زمانی و حین عملیات، سردار شهید سنایی به عهده داشتند. هر قدر به زمان عملیات نزدیک تر می شدیم، تحرک عراقی ها خیلی بیشتر می شد. از جمله اقدامات آنها که ما از طریق دوربین متوجه می شدیم ایجاد خط پدافند و حفر کانال بود. بر اساس گزارش بچه های اطلاعات و عملیات، داخل کانال ها قیر ریخته بودند و همین طور شبکه های انفجار نیز در داخل آنها پیش بینی کرده بودند ، ایجاد یا کاشت میدان های مین به عرض حدودا 200 متر... در حقیقت موانع بسیار پیچیده ای جلوی حرکت بچه ها سد کرده بودند و این گزارش ها را ما مرتب از بچه های شناسایی می گرفتیم و مورد تحلیل و تجزیه قرار می دادیم.
این جا لازم شد که نیروهایمان را دوباره آموزش بدهیم و از نظر جسمی نیز توانایی آنها را بالا ببریم، چون در مرحله اول حدودا 12 کیلومتر پیاده روی داشتیم. برای این منظور مانور شبانه های خود را همراه با آتش سنگین برگزار میکردیم. این اجرای آتش موجب می شد که بچه ها به آتش دشمن در شب عملیات عادت داشته باشند و به محض شروع آتش بازی دشمن بعثی، ترس به خود راه ندهند و یا بطور کلی دلهره نداشته باشند و بتوانند در مقابل هر گونه مشکلات پیش رو مقاومت داشته باشند.