شهید انقلاب خسرو سلیمی ناغانی؛
سه‌شنبه, ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۱۶
همیشه قرآن می‌خواند؛ نمازش ترک نمی‌شد. روزی او را در خواب دیدم که می‌گفت: مادر نگران من مباش؛ من پیش حسین زهرایم! همیشه روضه خوانی می‌کرد و در سوگ امام حسین (ع) گریان بود.

به گزارش نويد شاهد چهارمحال و بختياري؛ شهید خسرو سلیمی ناغانی، سوم فرودین ۱۳۳۴ در خانواده‌ای مذهبی با نوای دل انگیز قرآن کریم در شهر ناغان چشم به جهان گشود.

من پیش حسین زهرایم!

تحصیلات

تحصیلات خود را تا ششم نظام قدیم در زادگاهش به پایان رسانید. از دانش آموزان مستعد و با انگیزه و از هوش سرشاری برخوردار بود. همیشه با معدل عالی قبول می‌شد؛ به دلیل کمبود امکانات نتوانست در سطح بالاتر، ادامه تحصیل دهد.

مداح و ذاکر اهل بیت بود

خسرو از محبان و علاقه‌مندان به ائمه اطهار (ع) به خصوص سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) بود و فعالیت چشمگیری در این زمینه داشت. در طول ۲۳ سال زندگی خود علاوه بر شغل کشاورزی و نجاری در زمینه نوحه خوانی، نوحه نویسی و گردآوری نوحه‌ها تلاش می‌کرد و هم اکنون کتاب‌ها و مجموعه نوحه‌های گردآوری شده به دست وی موجود است.

مداح و ذاکر اهل بیت بود. در مراسم عزاداری سید و سرور شهیدان شرکت می‌کرد. مؤسس هیئت عزاداری و میزبان عزاداران اباعبدالله (ع) بود. کسانی که دوران کودکی و جوانی شهید را درک کرده‌اند؛ با نوحه‌های جانسوز وی آشنایی دارند.

مادر نگران من مباش؛ من پیش حسین زهرایم!

همیشه قرآن می‌خواند؛ نمازش ترک نمی‌شد. روزی او را در خواب دیدم که می‌گفت: مادر نگران من مباش؛ من پیش حسین زهرایم! همیشه روضه خوانی می‌کرد و در سوگ امام حسین (ع) گریان بود. صدای گیرایی داشت.

سجایای اخلاقی

از نظر اخلاقی و روحی شخصی منحصر به فرد و خوش اخلاق بود؛ حسن خلق، آداب معاشرت و سلوک شهید مثال زدنی بود. بسیار کوشا، پرتلاش و زحمتکش بود. روحیه فداکاری و خدمت به همنوع از ویژگی‌های بارز او بود. مطیع پدر و مادر بود و در کار کشاورزی به آن‌ها کمک می‌کرد. با خواهران و برادرانش بسیار مهربان بود؛ با دوستان و همسایگان رفتار شایسته‌ای داشت و در مشکلات و سختی‌ها کمکشان می‌کرد.

برای زلزله زدگان نفت و لوازم خانه می‌برد

نوع دوستی شهید آن قدر بالا بود که هنوز سخن از خوبی‌هایش در میان است. فروردین ماه۱۳۵۶که در شهر‌های اردل و ناغان زلزله‌ای به وقوع پیوست. همه خانه‌ها خراب و ویران شدند. در زمان وقوع زلزله به همشهری‌های خود کمک فراوانی می‌کرد. به زلزله‌زدگان امداد و کمک رسانی می‌کرد. روحیه‌اش طوری بود که به اهالی شهر در ساختن خانه‌های جدیدشان کمک می‌کرد.

برای زلزله زدگان نفت و لوازم خانه می‌برد. به درد مردم می‌رسید و به آن‌ها کمک می‌کرد. حتی تخته الوار درست می‌کرد برای حمل پیکر اموات؛ روزی که تراکتور گرفت با آن سنگ، الوار، شن و ... برای ساخت خانه‌های مردم می‌برد. حتی در روستا‌های جَغدان و باجگیران در ساخت خانه‌هایشان به کمک آن‌ها می‌رفت.

 پیرو خط امام بود

قبل از انقلاب به شهر‌های قم، اصفهان و شهرضا زیاد سفر می‌کرد، در آن موقع ما اطلاعی از این فعالیت‌ها نداشتیم وقتی از سفرهایش سوال می‌کردم؛ می‌گفت شما بچه هستید بعدا متوجه می‌شوید! بعد‌ها متوجه شدم ایشان در جلسات انقلابی که توسط انقلابیون در شهر‌ها برگزار می‌شد، شرکت می‌کرد.

در تظاهرات و راهپیمایی‌ها و پخش اعلامیه‌های امام شرکت فعال داشت؛ یکی از فعالان سیاسی شهر و پیرو خط امام بود. بعد از شهادتش، عکس‌ها و اعلامیه‌های حضرت امام (ره) در منزلش پیدا شد.

نور عجیبی احساس کردم

پدر شهید امینی می‌گوید: موقع دفن شهید، زمانی که خواستم پیکر او را در قبر بگذارم؛ نور عجیبی احساس کردم و چشمانم را خیره کرد؛ این عظمت شهید و پاکی او را می‌رساند. شهید در دوران زندگی‌اش بسیار روضه خوانی و مرثیه‌سرایی امام حسین (ع) می‌کرد.

نمی‌دانستم که برادرم است!

خواهر شهید می‌گوید: موقع شهادت و تشییع پیکر شهید کوچک بودم از مدرسه می‌آمدم؛ دیدم جمعیت انبوهی به طرف گلزار شهدا در حرکتند؛ انگار کسی رحمت خدا رفته بود؛ نمی‌دانستم که برادرم است! لحظه‌ای دیدم برادرم عقب جمعیت در حال حرکت است! خواستم او را در بغل بگیرم؛ دیدم که غیب شد، اول فکر کردم که می‌خواهد سر به سرم بگذارد، ولی بعداً فهمیدم آن کسی که در تابوت حمل می‌کردند همان برادرم خسرو سلیمی است که به شهادت رسیده بود.

شهادت 

بیست و یکم آذر ۱۳۵۷ در بروجن هنگام شرکت در تظاهرات توسط عوامل رژیم شاهنشاهی به شهادت رسید. به خاطر فداکاری و از خودگذشتگی او، فلکه محل شهادتش را به نام شهید سلیمی نام‌گذاری شد تا یاد و خاطره او برای همیشه در ذهن مردم شهیدپرور شهر‌های بروجن و ناغان باقی بماند. مزار این شهید گرانقدر در گلزار شهدای شهر ناغان قرار دارد.

منابع:

دايرة المعارف فرهنگ اعلام شهداي استان چهارمحال و بختياري

پرونده فرهنگي شهدا، اداره اسناد و انتشارات بنياد شهيد استان چهارمحال و بختياري

خاطرات مادر و خواهر شهید

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده