قدرت برگشت و تحمل دنیا را نداشتم
به گزارش نوید شاهد چهارمحال و بختیاری: شهید مدافع حرم «علیرضا جیلان» فرزند مصطفی بیست و هشتم بهمن 1362، چند روز بعد از شهادت عمویش در شهر بروجن به دنیا آمد. بنیانگذار هیئت فاطمیون در بروجن بود که بصورت داوطلب عازم سوریه شد. فرمانده تیپ رسول اکرم (ص) از لشکر زینبیون بود که سرانجام در آزادسازی شهر بوکمال در بیست و هشتم آبان 1396 به فیض شهادت نایل شد. او دارای یک فرزند به نام امیرعلی است.
وصیت نامه شهید مدافع حرم علیرضا جیلان
کُلُّنا عباسُکِ یا زینب
۲۲ رمضان سال ۱۳۹۵ منطقه حلب - گردان امام رضا (ع) گروهان حضرت معصومه (س)
بنده گناهکار خدا، سروپا تقصیر هستم. از طرف ایشان خیر و لطف و از طرف من بدی و نافرمانی. چه بسیار بود زمانهایی که من حتی از جلد انسانی خود خارج و خوی حیوانی میگرفتم.
حمایت از ولایت در رأس همه کارهای شما باشد
اول به اصل مسئله امروز حکومت اسلامی اشاره میکنم، عزیزانم، همه کسان من، اصل ولایت و حمایت از ولایت در رأس همه کارهای شما باشد. این سید بزرگوار مظلوم هست، نه برای ایشان بلکه برای سعادت خودتان به ولایت چنگ بزنید.
شما خدایی دارید که عالم در ید تولایی اوست
همسرم و امیر عزیزم شاید این رسم رفاقت نبود که شما را تنها بگذارم و بروم، ولی خدا میداند هر بار که به شما فکر کردم؛ اولین چیزی که به ذهنم آمد که از من درمانده چه کاری برمیآید؛ شما خدایی دارید که عالم در ید تولایی ایشان است و برشما نظارت و حفاظت دارد.
در مقابلم چیزی هست به مانند دریا و دنیا یک قطره ناچیز
خدا میداند هر وقت که به برگشت فکر میکنم دنیا برایم تیره و تار میشود آخر این راه، این راه به این بزرگی و عظیمی باید برگشت داشته باشد، خداوکیلی قدرت برگشت و تحمل دنیا را نداشتم. درست که شیرینیهایی مثل شما و پدر و مادرم و خواهر و برادرم را برایم داشته، ولی این سفر برایم بدون بازگشت است، چون در مقابلم چیزی هست که به مانند دریا بوده و دنیا یک قطره ناچیز.
تو بزرگترین لطف خدا بودی
کوثرم، عزیزم، همه چیزم تو بزرگترین لطف خدا بودی، ولی من نتوانستم در حقت همسری کنم. راستی فراموش نکن امیرم حتما باید شبها یک لیوان آب بخوره و یک لیوان دربدار آب هم بالای سرش باشه. لطف کن دیگه بهش شکلات کاکائو نده.
من به مادرم حضرت زهرا (س) اقتدا کردم
در آخر میدانم که سخت است برای خانوادهام، اما من به مادرم حضرت زهرا (س) اقتدا کردم و نمیخواهم چیزی از من بماند پس خواهش میکنم سنگ قبر عمو علیرضا را عوض کنید و بنویسید (شهیدان علیرضا جیلان) این کار کمتر فضا را برای من ناچیز اشغال میکند. یه دلیل دیگه هم داره و اینکه من همیشه عاشق گلزار شهدا بودم چه افتخاری بالاتر از اینکه اینجا اسم من هم باشه.
پرچمش را بالا نگه دارید
بچههای فاطمیون لذت تمام عمر من بودن در این لوا بود و یک عمر افتخارم یدک کشیدن این اسم. تو را به مادر پهلو شکسته، پرچمش را بالا نگه دارید.
فاطمیون محفل شور و عز است. بیعت ما هیأتیها با حضرت زهراست.
والسلام
مبلغ ۵۰ هزار تومان همراه با ۱۴ شاخه گل رز لطفا بدهید به سرای سالمندان بروجن. پیگیری کنید یه بنده خدایی که آمد خانه گودرزیان را تخریب کرد برای هیأت، از دست ما ناراحت بود (اگر اشتباه نکنم فامیلش افضلی بود) لطفا بروید و رضایتش را بگیرید.