مناجاتنامه خواندنی شهید براتعلی راستی
مناجاتنامه شهید براتعلی راستی
خدا را شکر می کنم که به من توفیق داد تا لباس مقدس بسیجی را به تن کنم و در راه او با کافران بجنگم و در راه او شربت شیرین شهادت بنوشم .
خدایا ! چگونه می توانم شکر این همه عنایت و نعمت را به جا آورم ،
بار خدایا ! چگونه شکر تو را به جا آورم تو بزرگتر و بلند پایه تر و رحیم تر از آنی که ما فکر می کنیم .
خدایا ! با این زبان قاصر زبانی که تو خود به من عطا کردی تو را شکر می کنم، تو را شکر می کنم که توفیق شرکت در جبهه های حق علیه باطل را به من دادی، توفیق دادی در دانشگاه حسین (ع) در پیش مخلصین درگاهت باشیم و درس جانبازی و ایثار و شجاعت از آنان بیاموزم .
بارالها ! کاش چشمی گریان داشتم تا بر گناهان و جهالتها و نادانی ها گریه کنم. ای کاش دهها جان داشتم تا در راه تو بدهم . ای کاش دو بال داشتم تا در آسمانها پرواز کنم و جانبازی یاران حسین (ع) در کربلای ایران را به ثبت می رساندم.
ای خدا ! کاش در بستر نمیرم و ای کاش در راه تو زودتر شربت شهادت بنوشم خدایا تو خودت مصلحت می دانی اگر لیاقت دارم و اگر مصلحت می دانی پس هر چه زودتر توفیق شهادت نصیب من کن و اگر مصلحت می دانی که زنده باشم از تو می خواهم مرا یک لحظه به خود وامگذار،
خدایا ! تو خود می دانی که نه برای ترس از جهنمت تو را شکر می کنم و نه به خاطر نعمت هایت در بهشت تو را شکر می کنم بلکه به خاطر بلند مرتبه و بزرگواریت به خاطر این که رحیمی، قادری و بخشنده به خاطر اینکه این همه نعمت به من عطا کردی.