خلاصه ای از زندگینامه طلبه شهید محمد حسین سر شاد قهفرخی
خلاصه ای از زندگینامه طلبه شهید محمد حسین سر شاد قهفرخی
نوید
شاهد استان چهارمحال و بختیاری ! شهید محمدحسین سرشاد
صحرگاه بیست و هفتم ارد یبهشت ماه سال 1347 خورشیدی در شهر فرخشهر از توابع استان
چهارمحال و بختیاری به و در خانواده ای
روحانی زاده به دنیا آمد . او را ابوالقاسم هم صدا می کردند .پدرش عبدالعلی
روحانی بود و مادرش سکینه نام داشت که به شغل خانه داری مشغول بود . تولد این
نوزاد در خانواده عبدالعلی تحولی معنوی در افکار خانواده به وجود آورد که این تحول
موجب پیشبرد خدمت به روحا نیت و فراهم شدن تشکیل مکتب درس و قرآن در این کانون
قرار گرفت .
به
گزارش نوید شاهد چهارمحال و بختیاری ! و به نقل از پدر شهید بطوری
که اعلان الفقاد مکتبی بنام معارف جعفری و قبول نمودن تعداد چهل نفر از فرزندان
همین قریه (فرخشهر ) با تشکیل پرونده و شرکت
در جلسات که با تشویق پدران فرزندان رونق گرفت . در طول برگزاری جلسات مورد هجوم حکومت طا غوت قرار گرفت . جلسات هفتگی و در خفا
برگزار میشد و شهید هم از همان اوان کودکی در این جلسا ت در کنار پدر می نشست و از
سن شش سالگی آثار نبوغ و روشنفکری در وی هویدا بود . به گاه علم آموزی مشغول به تحصیل شد و دوران ابتدائی و راهنمائی را
با موفقیت و تشویقات مکرر مربیان پشت سر گذاشت .
این
پدر شهید می گوید : وی چون دائما با روحانیت در ارتباط بود و معاشرت داشتند ، علاقه
بسیار زیادی به دروس طلبگی پیدا نمود برای ادامه تحصیلات وارد حوزه علمیه قائمیه
فرخشهر شد .
هوش
و استعداد شهید ؛
وی
گفت ؛ هوش و زکاوت شهید به قدری بالا بود که توانست
(جامع المقدمات) مدارج سه ساله حوزه را در مدت چهار ماه باتمام برساند .
عبدالعلی به علاقه
مندی فرزندش به مطالعه کتب مذهبی و خصوصا کتابهائی از استاد مطهری- شهید بهشتی-
شهید دستغیب و کتبی که در رابطه با ولایت حضرت ولی عصر(عج) آمده اشاره کرد و گفت :
محمدحسین زهد و تقوای خود را از راهنمای دوستانش بدست
آورد و تسلطی در تجزیه و ترکیب ایات قرآن و احادیث معصومین پیدا کرده بود و با
موفقیت دوره قرائت قرآن و علم تجوید را به اتمام رسانید . و بیشتر به کتب
عرفانی علاقه خاصی داشت و دو کتب اخلاقی(معراج السعادت)بیشتر اوقات بطور دقیق
مطالعه می کرد ودر مسائل فقهی رساله امام کاملا مسلط شده بود که جوابگوی مسائل
ارباب الرجوع در خانه و مسجد بود و همچنین تحریر الوسائل امام را صحیح می خواند و
معنی می نمود .
تفکرات
صنعتی و عمرانی ؛
ایشان در ادامه
صحبتهای خود به نبوغ فکری و ابتکارات صنعتی و مکانیکی فراوان که در وجود ابوالقاسم
بود اشاره کرد و گفت : که وی همچنین در امورساختمانی حوزه علمیه قائمیه فرخشهر
صاحب نظر بود و سهم بسزائی در نظارت و اجرای آن داشت . نسبت به پیشبرد دروس طلاب
سعی و کوشش فروانی داشت.و اغلب از تاکتیکهای
ضد انقلابی و ضد روحانیت پرده برمی داشت ودر بیشتر مواقع ضد انقلاب و
گروهکهای مخارب را افشاء می نمود از این جهت چون این کارهارا عملا انجام می داد
مورد تهاجم گروهکها قرار می گرفت و چون کوهی استوار مقاومت می کرد .
معاشرت
و اخلاق اجتماعی ؛
در
معاشرت و اخلاق اجتماعی با مردم همیشه با روی خندان- صابر- فکور بر خورد می کرد ، تا اینکه روزی در یادداشتی
نوشته بود : پدر جان من درک کرده ام که اسلام خون می خواهد و من که فرزند اسلام می
باشم و فعلا که انقلاب و اسلام مورد هجوم دشمنان واقع شده است باید از اسلام و
نهضت اسلامی پشتیبانی ودفاع نمایم بنابراین بهترین راه برای من رفتن به جبهه و
مبارزه با کفر جهانی می باشد و ما که از حریم ولایت و فقاهت و رهبری الحمدولله بر
خورد داریم . این چراغ ولایت را باید در این خانواده ثابت و روشن نگهداریم و رفتن به
جبهه را مقدم بر همه کارها مي دانم .
اعزام
به جبهه ؛
وقتی تشخیص داد که باید برای دفاع از نظام و میهن به جبهه برود ، هفدهم
فروردین 1365 به فرمان امام امت لبیک گفت و از طرف بسیج روانه میدان جنگ گردید . ایشان
پس از یک دوره فشرده آموزش نظامی در سوسنگرد به گردان امام سجاد (ع) در تیپ مقدس 44 قمر بنی هاشم (ع) پیوست و بهمراه دیگر همرزمان عزیزش به جزیره فاواعزام شد
. پنجم اردیبهشت 1365 که مصادف با پانزدهم شعبان روز ولادت با سعادت حضرت قائم(عج)
بود ، در خط مرزی فاو عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به
درجه رفیع شهادت نائل گردید و به دیدار معبود خویش شتافت . مزار او در
گلزار زادگاهش قرار دارد .
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد