شهید سلیمانی / شهدا بار مسئولیت سنگینی به دوش ما گذاشته اند
وصیتنامه روحانی شهید علی سلیمانی
نوید شاهد
چهارمحال و بختیاری ؛ شهید علی سلیمانی فرزند موسی دوازدهم شهریور 1346 در
فارسان به دنیا آمد . در حوزه علمیه درس خواند و روحانی بود که از سوی بسیج در
جبهه حضور یافت . بیست و سوم اسفند 12366 در شاخ شمیران
به شهادت رسید . وصیتنامه عرفانی شهید است که قبل از عملیات به رشته تحریر
درآورده است :
بسم الله الرحمن الرحيم
و لاتقولوا لمن يقتل في سبيل الله
امواتا بل احياء و لكن لا تشعرون. قرآن
كريم .
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله
و اشهد ان عليا و اولاده المعصومين حجه الله.
اينجانب علي سليماني فارساني فرزند موسي با علم و
آگاهي و يقين شهادت به وحدانيت خدا و ارسال رسول از جانب او و خاتميت پيامبر اسلام
محمد ابن عبدالله (ص) و امامت ائمه معصومين (ع) (علي و يازده پسرانش) مي دهم.
اللهم خاطر السموات و الارض عالم الغيب و الشهاده
الرحمن الرحيم اني اعهد اليك اني اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و ان
محمدا صلي الله عليه و اله عبده و رسوله و ان الساعه اتيه لا ريب فيها و ان الله
يبعث من في التبور و ان الحساب حق و ان الجنه حق و ان ما وعد فيها من النعيم من
الماكل و المشرب و النكاح حق و ان النار حق و ان الايمان حق و ان الدين كما وصف و
ان الاسلام كما شرع و ان القول كما قال و ان القرآن كما انزل و ان الله هو الحق
المبين و اني اعهدا ليك في دار الدنيا اني رضيت بك ربا و بالاسلام دنيا و بمحمد
(ص) نبيا و بعلي وليا و بالقرآن كتابا و ان اهل بيت لبيك عليه و عليهم السلام
ائمتي اللهم انت ثقتي عند شدتي و رجائي عند كربتي و عدتي عند الامور التي تنزل بي
و انت وليي في نعمتي و الهي و اله ابائي صل علي محمد و اله و لا تكلني الي نفسي طرقه
عين ابدا و انس في قبري وحشتي و جعل لي عندك عهدا يوم القاك منشورا.
خرم آن روز كزين منزل ويران بروم راحت جان طلبم و ز پي جانان
بروم
به هواداري او ذره صفت رقص كنان طالب
چشمه خورشيد درخشان بروم
دلم از وحشت زندان سكندر بگرفت رخت بر بندم و تا ملك سليمان
بروم
حال كه قلم به دست گرفته و مي خواهم چند سطري را به
عنوان وصيت ذكر كنم بايد عرض بدارم كه پروردگارا: من بنده خوبي براي تو نبودم و
گناهان بسياري انجام دادم و كله باري پر از مصيبت با خود برداشته ام و شيطان را كه
خود فرمودي دشمن آشكار شما است و از او پيروي نكنيد پيروي خالص بودم و هيچ گاه
كاري كه مورد رضاي تو باشد انجام ندادم و تو را عبادت نكردم. خدايا اعتراف به
گناهان خود مي كنم و از تو مي خواهم كه مرا مورد لطف و رحمت خود قرار دهي و از سر
تقصيراتم در گذري چون تنها چيزي كه من دارم اميد به رحمت توست زيرا كه خود فرمود و
لا تقنطوا من رحمه الله از رحمت خدا نوميد نشويد و مي دانم كه تو اميدواري را كه
در خانه ات بيايد نا اميد بر نمي گرداني. خدايا از تو مي خواهم كه ائمه معصومين را
كه وسيعهاي رحمتند از دست من راضي نمائي و از آنها مي خواهم كه به بزرگواري خودشان
مرا ببخشند. خدايا آنان را در وقت جان دادن و در شب اول قبر بر بالين من حاضر
گردان و شفاعت آنها را نصيب من بفرما. بار الها: تا
زنده بودم كاري كه براي پيشبرد اسلام مؤثر باشد انجام ندادم و كاري كه بتوانم با
آن باعث زينت ائمه شوم انجام ندادم و بار سنگين مسئوليتي را كه شهيدان بر دوش ما
گذاشتند از عهده اش بر نيامدم. ولي خدايا در تاريخ خوانديم و شنيديم كه امام حسين
(ع) چگونه با نثار خون خويش درخت اسلام را آبياري كرد و اسلام خودمان تاثير خون
شهداي 15 خرداد و 17 شهريور و 21 بهمن را ديديم كه چگونه ريشه رژيم ستم شاهي را از
كشور امام زمان ريشه كن كرد و اثر خون شهداي 7 تير و 8 شهريور را ديديم كه چگونه منافقين
داخلي را ريشه كن كرد و اثر خون شهدايي همچون استكي ها و توسلي ها و... را در
مناطق خودمان ديديم كه چگونه آنجا را عوض كرد و جوانان غيور و شير مردان جبهه ها را
ساختند. پس اي معبود و معشوق من اگر قطرات خون من هم مي تواند در پيشبرد
اسلام مؤثر باشد و باعث افتخاري براي اسلام گردد و گمراهي را به راه حق رهنمون
باشد اي خداي بزرگ شهادت را كه زندگي دوباره است و خوني در پيكر اجتماع است و باعث
افتخار اسلام و مسلمين است نصيبم فرما تا شايد توانسته باشم قسمتي از دين خود را
نسبت به اسلام و انقلاب و شهداء ادا كرده باشم و در روز قيامت بتوانم با آنان
محشور شوم. امين يا رب العالمين.
با عرض معذرت از امت حزب الله و شهيد پرور لازم مي
دانم تذكراتي چند و لو تكراري را به عرضتان برسانم :
1- شما كه آرزو مي كرديد در روز عاشورا بوده و نداي
اهل من ناصر حسين را لبيك گو مي بوديد اكنون خداي بزرگ به شما لطف كرده و فرزندي
از تبار حسين را رهبر شما قرار داده است و اين پير بزرگوار صحنه كربلا را تكرار
كرده است پس نكند كه خداي نا كرده مانند مردم كوفه امام خود را تنها بگذاريد و
نداي هل من ناصرش را لبيك گو نباشيد. به شما توصيه مي كنم كه تا آخرين لحظه دست از
امام امت برنداريد و همواره او را يار و ياور باشيد و نكند كه قدر اين نعمت بزرگ
الهي را ندانيد و شكر نعمت را بجاي نياوريد كه در آن هنگام عذاب خدا شديد است.
ولان كفرتم ان عذابي لشديد (اگر كفر نعمت كنيد همانا عذاب من هر آيينه شديد است).
2- جنگ را كه مسئله اصلي كشور و يكي از نعمتهاي
بزرگ الهي است تا پيروزي نهايي ادامه دهيد و خدايي ناكرده لحظه اي سستي به خود راه
ندهيد و از جوانان عزيز مي خواهم كه همچون گذشته به جبهه رفته و همواره حماسه
آفريني كنند كه مورد افتخار رسول الله قرار گيرد.
3- روحانيت را كه هميشه حافظان اسلام بوده و اسلام
را از خطرهاي گوناگون نجات دهنده بوده اند را هميشه پشتيبان باشيد تا به مملكتتان
آسيبي نرسد و قدر روحانيت عزيز مخصوصا حجه الاسلام و المسلمين توسلي كه فردي عالم
و متعهد و با تقوي هستند بدانيد و همواره با آنان باشيد و شكر اين نعمت را هم بجا
آوريد. و از شما مي خواهم كه حوزه هاي علميه مخصوصا حوزه علميه فارسان را تقويت
كنيد و فرزندان خوش استعداد خود را به حوزه بفرستيد تا با اين كار چشم دشمنان
اسلام كور شود و قلب امام زمان شاد گردد.
4- وحدت خويش را كه عامل اساسي در هر پيروزي است
حفظ كرده و از هرگونه اختلافات قبيله اي و حزبي و گروهي بپرهيزيد كه خدايي نكرده
آب به آسياب دشمن نريزيد و در نمازهاي جمعه و جماعت هر چه با شكوهتر شركت كنيد تا
باعث عزاي دشمنان گردد.
5- از مسئولين محترم ادارات و ارگانها برادرانه
تقاضا مي كنم كه مسئوليت خويش را به نحو احسن انجام دهند و خداي ناكرده كار شكني
نكنند و نارضايتي براي انقلاب درست نكنند و به آنان كه عمدتا كار شكني مي كنند مي
گويم كه بدانيد دشمن ما بعد از صدام شما هستيد و بعد از باز كردن راه كربلا رزمندگان
اسلام شما را هم مثل صدام از بين خواهند برد و به دانش آموزان عزيز توصيه مي كنم
كه با جديت هر چه تمام تر درس بخوانند تا انشاء الله بتوانند در آينده نزديك جاي
اين كار شكنان را بگيرند و كشور را بسوي استقلال رشد دهند.
6- پدر جان مي دانم بعد از شهادتم بعضي از غافلان
از خدا شروع به نق زدن مي كنند و مي گويند كه مثلا چرا بايد فرزند تو اينگونه شود.
دوست دارم در مقابلشان همچون عدي ابن حاتم مقاومت كني كه وقتي معاويه به او مي
گويد كه علي به تو جفا كرد چون فرزندان خودش سالم مانند و فرزندان تو كشته شدند در
مقابلش همچون شير مي ايستد و مي گويد كه من به علي جفا كردم چون علي به شهادت رسيد
و من سالم هستم .
پدر جان : اگر چه من فرزند خوبي براي شما نبودم
و حق فرزنديتان را ادا نكردم ولي از شما تقاضا دارم كه به بزرگواري خود مرا ببخشيد
و از خدا هم بخواهيد كه مرا ببخشد.
مادرم دوست دارم همچون ام سلمه اي
باشي كه وقتي فرزندان او اطراف پيغمبر را خالي كرده بودند و از ميدان جنگ فرار مي
كردند همچون شير در مقابلشان ايستاد و گفت به خدا قسم اگر به ميدان بر نگرديد شيرم
را حلالتان نمي كنم و هر سه فرزندش برگشتند و هر سه در ركاب پيغمبر به شهادت
رسيدند و خود تا آخرين لحظه دست از پيامبر بر نداشت . مادر جان مي دانم حق فرزنديت را ادا نكردم و ذره
اي از زحماتت را جبران نكردم و خلاصه فرزند خوبي براي شما نبودم ولي اميدوارم كه به
بزرگواري خود مرا حلال كنيد و شيرت را حلالم نمايي و اميدوارم كه خدا اجر و مزدتان
را در آخرت بدهد و شما هم در نزد حضرت زهرا (س) رو سفيد باشيد.
و به برادرانم توصيه مي كنم كه با جديت هر چه
تمامتر درس بخوانند و اگر توانستند به حوزه رفته تا جايي خالي مرا پر كنند و انشاء
الله در آينده از مفاخر اسلام قرار گيرند و از آنها مي خواهم كه به بزرگواري خود
مرا ببخشند و حلال نمايند. و در پايان از كليه دوستان و آشنايان تقاضا دارم كه مرا
ببخشند و اگر حقي از آنان بر گردن من است به بزرگواري خود حلال نمايند و اگر كسي
پول يا هر چيز ديگري از من مي خواهد و من يادم نيست به پدرم مراجعه كند و حق خود
را بگيرد كه من در آخرت ديگر طاقت جواب دادن به آنها را نخواهم داشت. و باز هم به
امت حزب الله توصيه مي كنم كه امام را تنها نگذاشته و همواره براي طول عمر ايشان
دعا نمايند.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي حتي كنار مهدي خميني را
نگه دار.
و السلام علينا و علي عبادالله الصالحين.