بازگشتش همزمان با حمله عراق به ایران بود
نوید شاهد چهارمحال و بختیاری؛ خداوندا قلم را به نام تو و برای تو میزنم و به یاد حسین ات، او که عاشق تو بود. از پرتو عشقش، جمعی را عاشقانه به سوی خود کشید و آرام آرام در خود حل کرد. آنان که همچون سَروَرشان در اوج مظلومیت و غریبانه به معبودشان پیوستند و ما بازماندگان جزکلامی اندک از آنان چیزی نداریم بگوییم. کاش میتوانستیم مصداق این کلام معنادار باشیم که «آنانکه رفتند کاری حسینی کردند، آنانکه ماندند باید کار زینبی کنند وگرنه یزیدند.»
شهید حسن ریاحی زانیانی دهم شهریور ۱۳۳۷ در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود. پدرش محمدحسین پاسدار بود و مادرش عزت نام داشت.
دوران نوجوانی
از دوران نوجوانی همراه خانواده به شهر اصفهان عزیمت نمود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر ادامه داد و پس از اخذ دیپلم فنی برق در سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی رفت.
شرکت در جلسات استاد پرورش
قبل از انقلاب در جلسات سخنرانی انقلابیون مذهبی از جمله استاد پرورش و زهتاب شرکت میکرد و بینش و آگاهی سیاسی را کسب مینمود.
خدمت سربازی
با گذراندن دوران سربازی و اعتصاب و تظاهرات مردم انقلابی، مرتباً از طریق اعلامیهی امام خمینی (ره) دستورات لازم را همانند دیگر انقلابیون دریافت میکرد. تا اینکه در پایان خدمت سربازی قصد کرد از خدمت سربازی که در شهرگرگان بود سر باز زند و به مردم بپیوندد. در این ایام بود که انقلاب اسلامی به پیروز رسید.
بعد از طی کردن یک سال خدمت سر بازی به اصفهان برگشت و در آزمون سراسری انسیتوتکنولوژی شرکت کرد و در رشته کاردانی برق پذیرفته شد. در شهر شهرکرد به تحصیلات اش ادامه داد و در حین تحصیل به شغل پر افتخار معلمی در منطقه کیار (روستای شلمزار) پرداخت.
شرکت در جنگ افغانستان
به فرمان رهبرش لبیک گفت و به مدت ۶ ماه در کشور افغانستان با دشمنان متجاوز مبارزه کرد و زمانی که به میهن اسلامی بازگشت، حمله عراق به ایران شروع شده بود.
ازدواج
بیست و ششم اسفند ۱۳۵۹ ازدواج کرد و ثمره ازدواج یک دختر ۵ ماهه به نام نجمه بود.
اعزام به جبهه
اسفندماه سال ۱۳۶۰ به عنوان بسیجی به همراه برادرش بهرام که همرزمش بود به منطقه خوزستان اعزام شد و دوم فروردین ۱۳۶۱ در عملیات فتح المبین شرکت کرد. عملیات فتح المبین از آغاز تا پایان یک هفته طول کشیدکه همراه با دستاوردها و نتایج فراوان و چشمگیری بود.
پس از عملیات فتح المبین و انعکاس پیروزی رزمندگان اسلام تا آغاز عملیات بیت المقدس در تاریخ ۱۰/۲/ ۶۱ در رسانههای خارجی، تصویر مناسبتری از اوضاع عمومی، در آستانه عملیات بزرگ رزمندگان اسلام را ترسیم کردند.
عملیات بیت المقدس
عملیات بیت المقدس با رمز علی بن ابیطالب (ع) شروع شد؛ حسن همراه برادر همرزمش بهار را در سرزمین عشق، در جبهه حق علیه باطل استشمام نمود.
در عملیات بیت المقدس قصد بر این بود که از طریق جاده اهواز - آبادان به خرمشهر برسند و خرمشهر را آزاد کنند، در این عملیات حسن مانند دیگر رزمندگان اسلام از قدرت معنوی و روحیه قوی برخوردار بود.
فرمانده قرارگاه کربلا با قرائت رمز عملیات بیت المقدس فرمان حمله به سر میبردند در تمام محورهای عملیات به دشمن حمله ور شدند و بدین ترتیب عملیات سرنوشت ساز رزمندگان اسلام شروع شد.
شهادت در عملیات بیت المقدس
هدایت عملیات به همراه طنین دعای ملکوتی توسل، معنویت خاصی را بر قرارگاه مرکزی حاکم کرده بود. شهید صدوقی و آیت اله مشکینی به طور جداگانه پیامهایی را به وسیله بی سیم خطاب به رزمندگان اسلام قرائت میکردند. تقریباً ۳ ساعت پس از آغاز عملیات همه یگانها با دشمن درگیر شده بودند. حسن و بهرام عزیز این دو برادر و همرزم دوازدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ مصادف با شهادت استاد مطهری در مرحله اول عملیات بیت المقدس به شهادت رسیدند.
پیکر مطهرشان به مدت ۲۰ روز در خاک خوزستان باقی ماند تا اینکه سربازان اسلام در حملات بعدی پیکرهای آنان را به پشت جبهه رساندند. به طوری که وقتی پیکر دو عزیز هم سفر را به آغوش خانواده بازگرداندند، بر اثر آفتاب سوزان خوزستان قابل شناسایی برای خانواده نبودند.
تنها ملاک شناسایی پیکر این عزیزان، قرآنهای آنان که قرائت سحرهایشان بود، دفتر یادداشت شان که مونس تنهاییشان بود و پلاک شناسایی که نماد احرازشان.
اوایل خرداد ماه ۱۳۶۱ در گلزار شهدای اصفهان به خاک سپرده شدند. برادرانش بهرام و بهمن نیز به شهادت رسیده اند.