خاطرهای از شهید «بابک خورگویی»
پدر شهید تعریف میکند: شهید به من گفت «بابا برای من اینجا عروسی گرفتن، شما خبر نداری. ما اینجا زندگی خودمان را داریم و ...»
کد خبر: ۵۷۰۰۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۰
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کردستان با صدور پیامی درگذشت «سیفالله گورانی» پدر شهید والامقام «عبدالله گورانی» را تسلیت گفت.
کد خبر: ۵۶۹۹۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۰
«سیفالله گورانی» پدر شهید والامقام «عبدالله گورانی» پس از سالها صبر و استقامت و تحمل دوری و رنج فراق به علت کهولت سن دارفانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۹۹۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۰
خاطرهای از شهید «علی صفتزاده»
پدر شهید تعریف میکند: «همیشه جوابم را با مهربانی میداد. اگر او را برای کاری میفرستادم آن کار را با دقت تمام انجام میداد. ما هم همین قدر که او ما را دوست داشت و گرامی میداشت، دوستش داشتیم...»
کد خبر: ۵۶۹۹۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۹
خاطرهای از شهید «جمعه بذرافشان خیرآباد»
پدر شهید تعریف میکند: شهید میگفت: «اگر حالم کمی خوب شود دوباره به جبهه میروم و برای دفاع از میهنم تلاش میکنم و تا آخرین قطره خونم برای کوتاه کردن دست دشمنان از کشور عزیزم میجنگم.»
کد خبر: ۵۶۹۹۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۹
مرحوم حاج پیرمحمد کاووسی پدر شهیدان والامقام «محمدرضا و یونس کاووسی» پس از سالها صبر و استقامت در راه دفاع از ارزشهای انقلاب و اسلام دعوت حق را لبیک گفت و در قطعه ۳۸ بهشت زهرا (س) میهمان فرزندان شهیدش شد.
کد خبر: ۵۶۹۳۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۸
«یدالله حیدری» پدر شهید «فتح الله (ولی الله) حیدری» به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۹۲۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۷
خاطرهای از شهید «حسن سالارینژاد»
پدر شهید تعریف میکند: "هر وقت میخواستم به بندرعباس بروم او هم همراهم میآمد، به شهید گفتم: «چرا همراهم به بندرعباس میای؟» او گفت: «میآیم تا در راه دین شهید شوم»..."
کد خبر: ۵۶۹۱۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۶
مرحوم حاج رجبعلی محمدی دولتآبادی پدر شهیدان والامقام «حسین و علی اصغر محمدی دولتآبادی» پس از سالها صبر و استقامت در راه دفاع از ارزشهای انقلاب و اسلام دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۹۱۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۵
حاج علی ردانی پور پدر شهیدان «عباس و حسن ردانی پور» از اصفهان به دیدار فرزندانش شتافت.
کد خبر: ۵۶۸۵۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۳۰
پیکر مرحوم حاج صمد نعمت الهی پدر شهیدان والامقام سیدمهدی و سیدمحسن نعمت الهی از شهدای شهرستان آباده با حضور پرشور خانواده های معزز شاهد و ایثارگر، مردم و مسئولین در شهر بهمن تشییع و به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۵۶۸۴۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۴
نوید شاهد استان سمنان، نماهنگ «حس پدر دختری» را که به مناسبت دهه کرامت تهیه شده است، برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۶۸۴۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۹
خاطرهای از شهید «خلیل تختینژاد»
پدر شهید تعریف میکند: در روزهای اول به خاطر سوختگی کامل پیکر، هویت خلیل تایید نشده بود. بعد از انجام آزمایشهای پزشکی از ما پرسیدند: «خلیل دندان آسیاب سمت چپش را کشیده؟» خیلی تعجب کردم چون...
کد خبر: ۵۶۸۳۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۹
خاطره نگاری همسر و مادر شهید
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با همسر و مادر شهیدان سرافراز «علی اصغر و غلامحسین رحیمی رتکی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۶۸۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۶
پدر شهید «حسین برزگری» پس از سال ها دوری از فرزندش دارفانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست. پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد یزد پوستر مراسم پدر بزرگوار شهید را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۶۸۲۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۶
به مناسبت چهلمین روز درگذشت پدر شهید دانشآموز «احمد خوانساریان»، به حیات طیبه این شهید گرانقدر میپردازیم.
کد خبر: ۵۶۸۲۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۶
حاج ابراهیم قشقایی پدر گرانقدر شهید «داود قشقایی» به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۶۸۰۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۳
گزارش تصویری/
مراسم تشییع پیکر مطهر حاج محسن شیخ شعبانی پدر شهیدان شیخ شعبانی در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران برگزار شد.
کد خبر: ۵۶۷۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
خاطرهای از شهید «رقیه بینیاز»
پدر شهید تعریف میکند: «من و مادرش خیلی دوست داشتیم به دنیا آمدن فرزندش را ببینیم که متاسفانه این اتفاق باعث شد نتوانیم بچهدار شدن دخترمان را ببینیم و...»
کد خبر: ۵۶۷۶۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷
خاطرهای از شهید «اسکندر جعفری»
برادر شهید تعریف میکند: «اسکندر با دوستش مشغول بازی بود که نزد ما آمد و گفت "گرسنهام است"، مادرم گفت "هیچ چیزی برای خوردن نداریم، الان برایت آب آنار آماده میکنم تا بخوری"، اسکندر با اینکه خیلی خسته بود هیچ اعتراضی نکرد و نان را در آب انار ریخت و خورد.»
کد خبر: ۵۶۷۴۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۲