شهید علي اشرف خزایي (115)
پنجشنبه, ۱۱ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۱۹
زماني كه انقلاب اسلامي ايران شروع شد، علي اشرف خزایي دست از درس كشيد و به صف عظيم تظاهركنندگان پيوست تا رسالت عظيمي را كه بر دوش داشت به قوه انجام برساند. وقتي كه خانواده اش به او مي گفتند درست را بخوان از اين كارها دست بردار. او در جواب مي گفت: « من هرگز به اين حرف ها گوش نمي دهم. حالا موقع جنگ است

نام: علي اشرف خزایي

تولد: 1343

محل شهادت: درگیری با مجاهدین خلق( منافقین) در مهاباد

تاریخ شهادت: 10/10/1361

 

فرازي از زندگينامه شهيد:

شهيد علي اشرف خزاني به سال 1343 در روستاي سيه باز شهرستان خوي پا به عرصه وجود نهاد. دوران كودكي را سپري نمود، تا به سن هفت سالگي رسيد و تا كلاس دوم راهنمايي درس خواند و هر سال هم به عنوان شاگرد اول كلاس شناخته مي شد. زماني كه انقلاب اسلامي ايران شروع شد، علي اشرف خزایي دست از درس كشيد و به صف عظيم تظاهركنندگان پيوست تا رسالت عظيمي را كه بر دوش داشت به قوه انجام برساند. وقتي كه خانواده اش به او مي گفتند درست را بخوان  از اين كارها دست بردار. او در جواب مي گفت: « من هرگز به اين حرف ها گوش نمي دهم. حالا موقع جنگ است و كشورمان احتياج به نيروي انساني دارد و وظيفه ما حالا درس خواندن نيست، بلكه بايد در يك دستمان اسلحه و در دست ديگرمان قرآن را بگيريم و راهي جبهه هاي حق عليه باطل شويم و برادران رزمنده را در جبهه هاي جنگ تنها نگذاريم. وظيفه شما اين نيست كه مرا از جبهه رفتن باز داريد، بلكه وظيفه شما اين است كه به من بگوئي برو به جبهه جنگ.»

از نظر اعتقادی فردی با ایمان بوده در مخالفت با ضد انقلابیون تأکید بسیار داشت. علی همیشه می گفت و در وصیت نامه هایش نیز اشاره کرد که امام را زیاد دعا کنید و باز می گوید اگر من شهید شدم برای من گریه نکنید. بلکه بخندید چون خنده شما تیری است بر قلب دشمنان اسلام.

 یکروز پس از مدت حدود يك ماه با لباس پاسداري به خانه آمد و خانواده اش با ديدن اين صحنه خیلي حيرت زده شدند و گفتند كه تو كي پاسدار شدي؟ و او جواب داد در اروميه به سپاه پاسداران استخدام شدم.

شهيد عزيز در سپاه سمت منشي گري را داشت. پس از مدتي همراه با ديگر برادران رزمنده به جبهه گيلانغرب اعزام شد و پس از سه ماه جنگ به مرخصي آمد و سپس به سپاه خوي منتقل شد و مشغول خدمت گرديد .

جنگ را تحمیلی و استقامت و پایداری در مقابلشان را دفاعی مقدس می دانست و عقیده داشت این یک امتحان الهی است.

روحیه بسیار خوب داشت و از اینکه به جبهه اعزام می شد خوشحال بود و همواره از جانبازی و رشادت سربازان اسلام در این جنگ سخن می گفت.

 پس از چندي به منطقه مهاباد رفت و پس از 20 روز به تاريخ 1361/6/10 در برخورد با ضدانقلابيون از خدا بي خبر به درجه والاي شهادت نائل آمد.

روحش شاد و راهش پررهرو باد.

انشاءا...

 

منبع : مرکز اسناد

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده