سه آرزویی که برآورده شد

بسم الله الرحمن الرحيم

"و لا تقولو لمن يقتلو في سبيل الله امواتا بل احياء و لکن لاتشعرون"

و آن کسي که در راه خدا کشته شده است را مرده نپنداريد بلکه او زنده ابدي و لکن همه شما اين حقيقت را در نخواهيد يافت (سوره بقره آيه 152)

بارالها به پيامبر (ص) بگو که اسلام از ايران ظهور کرده

بارالها به علي (ع) بگو ذوالفقارت دوباره برق مي زند

بارالها به حسينت بگو قافله تو به کربلا مي آيد

بارالها به مهديت (عج) بگو سربازانت قيام کرده اند و به سوي کربلا در حرکت مي باشند

بارالها در اين لحظاتي که اين وصيت نامه را مي نويسم نمی دانم تقدير من چه خواهد شد آيا شايستگي آن را دارم که براي اعتلاي قرآن و اسلام در راهت شهيد شوم.

بارالها براي اطاعت از حکم تو، لبيک به پير جماران اميد مستضعفان جهان و نايب امام زمان (عج)، عازم جبهه های جنگ حق عليه باطل با کفر شده ام از تو مي خواهم که در هنگام نبرد با دشمنان اسلام و قرآن بر من آرامش بخشي تا از انبوه آتش آنها ترس در دلم راهي نيابد تا براي رضاي تو همچنان با غرش به پيش بروم.

خداوندا از تو مي خواهم از وسواس شيطاني که هميشه در هر حال ما را تهديد مي کند به تو پناه مي برم که مرا کمک کني تا از شر هواهاي نفساني در امان باشم.

با سلام بر امت شهيد پرور مادران شهدا .

پدر و مادر عزيزم سلام مرا از ميان سنگر هاي پرشور و حال بپذيريد و دانسته باشيد که انسان در سختي ها آزمايش مي شود هر چه پيش آيد از طرف خداوند و صاحب تمام جهان به دست اوست.

من افتخار مي کنم که همچون شما پدر و مادري دارم که اين گونه در دامان پاکتان پروريديد و در خدمت اسلام و قرآن گذاشتید.

از برادران همرزم و سپاهيان جان بر کف اين تقاضا را دارم که وحدت را ميان امت حزب الله حفظ کنند چون با همين وحدت است که ما پيروز شديم و از شما مي خواهم به سراغ خانواده هاي شهدا برويد و يادي از شهدا کنيد.

صحبي با برادران و خواهران هم روستايي خودم دارم که هر چه مي شود کوشش کنيد که مسجد ها را پر کنيد و دعاي کميل و توسل را به شما عزيزان پيشنهاد مي کنم. امام امت را ياري کنيد چون انقلاب ما با ياري شما و امام امت مي باشد و اميدوارم که امام عزيز را در هيچ موقع تنها نگذاريد.

من از خداوند سه چيز را درخواست کرده ام اول به سپاه بيايم دوم ازدواج کنم چون نيمي از دين هر فرد مسلمان با همين امر الهي کامل مي شود سوم شهادت را نصيبم کند.

همسر عزيزم از تو مي خواهم مرا حلال کنيد و با اين سختي ها اميدوارم که بتوانيد مقابله کنيد و همسر خوب من اگر فرزندي به جاي من ماند آن را به مدرسه بگذار و تمام اخلاق هاي اسلامي را به آن ياد بدهيد تا رهرو راه شهدا باشد و اگر فرزند ما دختر بود نام آن را زينب و اگر پسر بود نام آن را حنظله بگذار چون يکي از چيزهايي که فرزند حق دارد نام نيکو مي باشد.

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي(عج) حتي کنار مهدی(عج) خميني را نگهدار.

خلاصه زندگینامه شهید حسین رفیعی:

حسین رفیعی اول شهریور ماه 1340 در شهرستان ملایر به دنیا آمد. پدرش حاجی آقا و مادرش سیمین تاج نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.

سال 1361 ازدواج کرد و از وی دختری به یادگار مانده است.

با ورود به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و در عرصه های مختلف خدمت کرد.

حسین رفیعی در 27 بهمن ماه 1362 به عنوان نیروی واحد ترابری در منطقه مهران بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

پیکر مطهر وی در گلزار شهدای روستای کسب از توابع شهرستان ملایر زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.