سالروز شهادت
بارالها من نمي توانم صحراي محشر را در نظر آورم در حالي که ابا عبدالله الحسين (ع) را بي سر ببينم و خود سر بر بدن داشته باشم . خدايا چطور ببينم اباالفضل العباس (ع) دست ندارد ولي من دست داشته باشم . خدايا چطور پيکر پاره پاره علي اکبر را ببينم در حالي که بدن من سالم است.


نوید شاهد فارس: شهید سعید کابلی در یکم فروردین ماه سال 43 در آباده فارس چشم به جهان گشود. دوران تحصیلات را تا مقطع دیپلم در آباده گذراند .
وي هيچ گاه از مسائل اجتماعي کناره گيري نمي نمود و همواره سعي بر اين داشت تا آنچه مي آموزد به منزله ابزاري در کنار ايمان و اخلاص خود بکار گيرد و دوستان و آشنايان را از علم و ايمان خود بهره مند مي ساخت. سعید به ظاهر فردي بي سر و صدا اما سري پر شور و قلبي آکنده از عشق به شهادت داشت، وی در 29 دی ماه سال 65 در عملیات کربلای 5 در شلمچه به ديدار معشوقش شتافت.





وصیت نامه شهید:

سلام به پيشگاه امام عصر حضرت حجه بن الحسن (عج) و نائب بر حقش خميني کبير و با درود برپيکارگران صحنه هاي نبرد حق عليه باطل و با سلام بر معلولين و مجروحين شهدا. از شهداي کربلاي حسيني تا کربلاي خميني و از شهداي کربلاي ايران تا شهداي انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج).


سخنم را با نام خدا ، با ياد خدا و براي خدا آغاز مي کنم .

خدايي که جانم در دست اوست . خدايي که جان را داد و مرگ را هم مي دهد ، خدايي که از خاک مرا آفريد و به خاک باز مي گرداند.

سپاس و حمد و ستايش خدايي را که از قطره آب ناچيزي مرا آفريد و سپس به من هستي داد و توان داد تا با دشمنانش بجنگم و آنگاه مرا به ملاقات با خويش فرا خواند .


بارالــها ، معبــودا، معشوقـا، مولاي من :

من ضعيف و ناتوان چيزي ندارم تا به پيشگاه پر عظمت تو تقديم کنم. بارالها آن چيزي را که لايق و شايسته تو باشد ندارم . به جز جان ناقابلي که آن را هم خودت به من دادي و من در پيشگاهت خجالت مي کشم که عرض کنم .

خداوندا مي خواهم جانم را در راهت بدهم چرا که خودت دادي و چيزي که خود دادي مسئول گرفتنش هم خودت هستي . خداوندا با بند بند اجزاء بدنم گناه کردم . چطور بگويم خدايا جانم را در راهت مي دهم بپذير.

خدايا اگر تو مرا نبخشي به که رو کنم و در خانه چه کسي را بکوبم. شهادت چه واژه زيبايي است در طول تاريخ اسلام . شهادت بارها و بارها و در زمان هاي مختلف انسانهاي عاشق الله را در آغوش کشيده . شهادت هزار و چندين سال قبل در محراب کوفه فرق شکافته اميرالمومنين و چندي بعد در گودي قتلگاه پيکر بي سر حسين (ع) را در آغوش کشيده .


خداوندا آرزو دارم که تو را نه به خاطر طمع بهشت و نه به خاطر ترس از جهنم عبادت کنم، بلکه فقط براي خدائيت و عظمت و جلالت باشد. بارالها اگر تو راضي باشي که در قيامت مرا به آتش جهنم بسوزانند راضيم به رضاي تو .

الان که اين وصيتنامه را مي نويسم شايد بيش به پايان عمرم نمانده باشد .

لحظات زيبايي را مي گذرانم بي صبرانه انتظار مي کشم تا شهادت را در آغوش گيرم . خدايا من بي صبرانه در انتظار ملاقات با تو هستم . هر چند شايد آرزوي کربلا در دلم بماند ، ليکن مطمئن هستم که حسين (ع) را ملاقات مي کنم .

بارالها من نمي توانم صحراي محشر را در نظر آورم در حالي که ابا عبدالله الحسين (ع) را بي سر ببينم و خود سر بر بدن داشته باشم . خدايا چطور ببينم اباالفضل العباس (ع) دست ندارد ولي من دست داشته باشم . خدايا چطور پيکر پاره پاره علي اکبر را ببينم در حالي که بدن من سالم است. چطور انصار ابي عبدالله الحسين (ع) را ببينم در حالي که هر کدام از آنها بدنهايشان از ضربت شمشير تکه و پاره است ولي بدن من حتي جاي يک ترکش و گلوله هم در درونش نيست . چطور سرم را بالا کنم و نگاه در چهره منور رسول الله (ص) کنم . جواب فاطمه الزهرا (س) را چه بدهم . بارالها آرزو دارم که بدنم مثل حسين (ع) بي سر و دستانم همچون اباالفضل (ع) از تن جدا و پيکرم چون ياران حسين (ع) قطعه قطعه باشد. خدايا آرزو دارم که گمنام بميرم و نمي خواهم از اين تن گنهکارم هيچ در زمين بماند دوست دارم که تنم در اين بيابانها تکه تکه شود و زير تابش آفتاب بماند تا در قيامت با سرافرازي در چهره پيغمبر و فاطمه زهرا (س) و ائمه اطهار نگاه کنم ولي خدايا با اين همه آرزوها راضيم به رضاي تو . هر چه خواهي همان را بر سرم بياور.


پيام به رهبرم :

اي رهبر عزيزم من با شما ميثاق بسته بودم و عهد کرده بودم و به عهد خود وفا کردم . اي رهبر عزيزم به جبهه رفتم تا شما زنده بمانيد ، رفتم تا در پيشگاه خداوند شما و امام عصر را سرافراز نمايم و حاضرم ده ها هزار بار زنده شوم و باز در اين راه شهيد شوم . رهبر عزيزم اي قلب تپيده امت جانها به فداي تو و عمرها به فداي تو و فداي لحظه هاي زندگي تو .


و سخني چند با شما امت حزب الله :

هر چند که من کوچکتر از آني هستم که بتوانم براي شما امت ايثارگر پيام بدهم. شما بوديد که با در صحنه بودن، در لحظات سرنوشت ساز انقلاب را ياري نموديد . اي امت حزب الله هيچگاه امام عزيز را تنها نگذاريد و جبهه ها را مملو از جمعيت خودتان سازيد. .....


اي امت مسلمان و عزيز ايران :

امام زمان (عج) به شما افتخار مي کند . خداوند به اين ملت منت نهاد و اين همه نعمت نصيبش فرمود. پس اي ملت قهرمان گوش به فرمان رهبر خويش باشيد و سخنان گهر بارش را آويزه گوش کنيد و در صحنه ها حضور فعال داشته باشيد . نماز هاي جماعت مخصوصا نماز جمعه را با شکوه هر چه تمام تر بجا آوريد . دنيا را فراموش کنيد و بيشتر به فکر آخرت باشيد. به اميد فتح کربلا و قدس عزيز و به اميد فرج آقا امام زمان (عج) ، طول عمر رهبر انقلاب اسلامي ، نصرت رزمندگان و شفاي معلولين و مجروحين و به اميد برافراشته شدن پرچم لا اله الا الله در سراسر گيتي و به اميد ديدارمان در آن دنيا که اميدوارم همگي پشت سر امام زمان (عج) و امام عزيزمان خميني بت شکن و پشت سر امام حسين (ع) و ائمه اطهار و رسول الله (ص) قرار گيريم . انشاء ا....

والسلام علي عبادالله الصالحين انک سميع مجيب

سرباز حقير آقا امام زمان (عج)

سعيد کابلي

منبع: مرکز اسناد ایثارگران فارس

انتهای متن/


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده