شهدای شاخص
سه‌شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۳۹
شهيد از هرحيث راه ائمه طاهرين را مي پيمود چون حضرت علي(ع) و فرزندانش هم درخت مي كاشتند و هم كشاورزي مي كردند و هم هدايت مي كردند و هم مبارزه مي كردند و هم در راه اسلام شهيد شدند. و ايشان هم همان كارها را ادامه مي داد.


نام شهید: عبدالعلى كاووسى

تاریخ تولد : 1344

محل تولد: دركوه يالسوز

تاریخ شهادت: 1361/5/5

محل شهادت: شلمچة

‏زیارتگاه : قبرستان روستاي گنجگان



زندگينامة

شهيدعبدالعلي كاووسي درسال1344دريكي ازخانواده هاي عشايري درمحلي دركوه يالسوز(ازكوههاي ممسني) در فصل سرما كه درختان درحال بارداري بودند((عرض از باداري اين است كه در زمستان درختان ازنظر ظاهري خشك بنظر مي رسد لكن آنطوركه يك كشاورز براي بذر افكني اول زمين را آماده مي كند خالق هم زمينه را از طفوليّت در ايشان بوجود آورده بود و ما نمي ديديم))كه وجود ثمر بخش ايشان در دنياي بشريت به بُعد الهي دست يافته بود و حال براي ما نمايان شد كه پرباري روزي به مكان و نتيجه اي مي رسد و از پدر و مادري متدين پا به عرصه وجود نهاد شهيدبزرگوار درهمان دوران طفوليت بسيار مؤدب و قابل تمجيد بود و چون پدر و مادرش درخط مكتبي اسلام بوده اند بالاخص پدرش كه آني از قرآن جدا نبود و همان اوايل عمر تاكنون تنها مونس و ياورش قرآن بود بنابرين بعيد نبود كه از او اين چنين ثمر تداوم بخش به اسلام بوجود بيايد اي كاش ما هم يا چنين پدر و مادرهاي را داشته باشيم يا چنين فرزنداني از ما بوجود آيد و...... در قيامت شفاعت كننده نداريم و ميدانيم كه عاصي هستيم و الهذا شهيد محترم در همان زمان پيش از مدرسه يعني قبل از 7سالگي همراه پدرش نمازهاي يوميه را مي خواند آثارمكتبي و مذهبي در همان دوران كودكي و ابتدايي در ناصية او پيدا بود پس از 6 الي 7 سالگي در روستاي گنجگان به دبستان راه يافت در همان دوران تحصيلي ابتدايي هميشه به عبادت زيادي متكي بود يعني با وجود اينكه به سن بلوغ نرسيده بود مكرر نماز مي خواند و حتي روزه هم مي گرفت در مدرسه و خانه آنقدر مؤدب بود كه هيچ وقت مورد خشم معلم و پدر و مادر قرار نمگرفت ((درسي را كه ايشان به عامه داده هيچ مربي و معلمي به شاگردش نداده مگر امام حسين (ع) وآن خلاصة آن درس تاشهادت في سبيل الله و اين درس را از آموزگار شهداءيعني سرور شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) آموخته بود و همانطور كه خودش در وصيت نامه اش مرقوم فرموده بود كه ((اگر امام حسين (ع) جان خود را در راه اسلام فدا نمي كرد الآن  اسلام نابود شده بود)) اين علاقه و هدف كه انتهايش را با خون سرخش امضاء كرد .در يكي از سالهاي تحصيلي ابتدايي يعني كلاس سوم ابتدايي كه راهنماي تعليماتي برابر آزمون دانش آموزان سركلاس ايشان آمده بود به دانش آموزان مي گويد كه سرود جاويد شاه را بخوانيد پدر شهيد در خانه به او مي گويد كه پسرم بگوئيد سر به تنش نباشد يعني اشاره به شاه معدوم ،كه فرداي آنروز در مدرسه با بچه هاي همكلاسي خود در ميان مي گذارد كه اين مسئله بگوش معلم مدرسه رسيدكه پس از صبحتهاي همراه شهيد باپدر شهيد راهي مدرسه شده ايشان احساس مي كرد كه جمله جاويد شاه را معلم عنوان كرده و به اين جهت از معلم دلگير شده بود و بعد از چند مدت فاصلة بين محصل و معلم براي ايشان يقين پيدا شد كه جملة جاويد شاه را راهنماي تعليماتي گفته است وشك ايشان به معلمش بوده است در بين همين روزها كه ايشان از اين جمله ناراحت شده بود معلم باو مي گويد كه امشب ما مهمان شما هستيم با آن لهجة محلي اظهار داشتند كه ما مهمان نمي خواهيم بعد صدا زد كرامت برويم خانه (كرامت برادر شهيد) كرامت گفت كه مي خواهم با معلم خودم بيايم خانه شهيد فرمود نمي خواهم كسي بيايد خانه مان بعلت اين كه احساس مي كرد شعار جاويد شاه را معلم گفته است تا با صحبتهاي پدرش يقين حاصل شد كه شعار را راهنماي تعليماتي گفته است نه معلم خودش. مطلب ديگري كه در همان دوران ابتدايي از ايشان سراغ داريم اين بودكه عكسهاي كه از خانواده خائن شاه معدوم مي آوردند در محل هركجا كه آنها را مي ديد ناراحت مي شد و يك بار در خانة يكي از همسايگانش چند عكس ديده بود و آمده بود در خانه با پدرش دعوا مي كرد كه چرا جلو اينها را نمي گيري؟

پس از دوران ابتدايي به يكي از دبيرستانهاي ياسوج رفت و در همين دوران بود كه بيشتر اوقات وقتش را صرف گوش گرفتن نوارهاي مذهبي مي كرد ايشان كلاً با موسيقي مخالف بود يكي از خاطرات دوران تحصيلي راهنمايي وي اين بود كه منزلي در ياسوج كرايه كرد بود. يكي از دوستان او روزي از او سؤال مي كند حالت چطور است؟ مي فرمايدكه هيچي درمنزلي هستم كه فقط نام خودم راگم نكرده ام. دعاكن خدا بمن كمك كندچون صاحبخانه مان مذهبي نيست. ايشان دبیرستانی بود وچون منزلش خانة يكي از آشنايان بود وقتي كه تلويزيون را روشن مي كردند طبق معمول آن شاه خائن و معدوم بر صحنة تلويزيون ظاهر مي شد يكروز يك نفر اظهار داشت كه همه مان فدايت شويم شهيد با همان لهجة محلي مي فرمايد نه قضامون من سرش اگر دوست داري خودت قربانش بشو ( قضامون من سرش يعني مرضهاي ما باو بزند) شهيد بزرگوار در همان اوايل انقلاب از اولين افرادي بود كه پا به ميدان تظاهرات و راهپيمايي عليه آن سلسلة خائن گذاشت. و از جمله نوارهاي مذهبي سياسي را به هر قيمتي كه بود تكثير مي كرد و بين مردم توزيع مي كرد و حتي به ممسني هم از آن نوارها فرستاد. در همان روزهاي اوايل جنگ تحميلي تحصيل را ترك كرد و به جبهه رفت يعني 12روز از مهرماه 59 گذشته بود كه ايشان ازطرف بسيج مستضعفين به جبهه هاي غرب كردستان رفته بود و پدرش براي علاقه به تحصيل او دنبالش به آ نجا مي رود و به او مي گويد شما بايد فعلاً درست را ادامه دهي مي فرمايدكه تا وقتي مردم مسلمان مورد تجاوز كشور عراق يعني دستمال ابر قدرتها و دست نشاندة آمريكاي جنايتكار است نمي توانم درس بخوانم اظهار داشت كه درس فايده اي براي من ندارد و علاقه دارم خدمت به اسلام كنم و معلوم بود كه ايشان چه راهي را مي خواهد برود و مانند عاشقي دنبال معشوق مي گردد. و آنچنان ريزنگر را مي زد. با هر كس و هر جا و (در راه دفاع از حق ) طرفش هر كس بود پدرش مي خواست باشد يا فرمانده يا مربي (عرض از فرمانده كه ولايت دارد بر يك زير دست با شناخت كامل به مسئله ولايت درباره مسائل اظهار مي كرد) يا همنشين يا حاكم و يا هركس كه باشد و حتي يك بار يكي از برادران رفيقش يك شوخي كرد شهيد فرمود از اين به بعد با هم صحبتي نداريم چرا با اين همه شهداء و مظلوميت مردم مسلمان درك نكردي و نفهميدي كه انقلاب براي چه و از ما چه مي خواهد؟ و ما چه مسئوليتي داريم و بايد داشته باشيم؟ شهيد مظلوم سر از پا غرق در عاطفة مذهبي بود شهيدكاووسي در اوايل آبانماه سال60 وارد سپاه پاسداران و در لباس مقدس پاسداري قرارگرفت در اينجا بودكه احساس مي كرد به هدف خودنزديك مي شود

شهيد در همان دوران تحصيل هم درس مي خواند و هم به پدرش در امركشاورزي كمك مي كرد بطوري كه دو قطعه كوچك باغ درگنجگان يعني محل زندگي خود احداث نمود. كه گواهي بر زحمات ايشان مي دهند. شهيد از هرحيث راه ائمه طاهرين را مي پيمود چون حضرت علي(ع) و فرزندانش هم درخت مي كاشتند و هم كشاورزي مي كردند و هم هدايت مي كردند و هم مبارزه مي كردند و هم در راه اسلام شهيد شدند. و ايشان هم همان كارها را ادامه مي داد. دوران پاسداري راسراسر مانند پروانه اي كه شمع را يافته باشد بدور آن مي گشت تا به هدف نهايش رسيد. در اين دوران پيوسته براي كشتن توطئه منافقين و سركوبي آنهاكوشيد و يكبار درشيراز كه براي دستگيري چندنفر ازمنافقين ميرود همراه چند پاسدار جان بركف ديگر و يك نفرشناسايي كه همراه آنها بود. اشاره مي كند به منافقي كه همراهش نارنجك بود وشهيد با فكر بزرگ خود مي گويد ممكن است اين منافق با فهميدن مسئله نارنجك را به ميان مردم بيندازد و عده اي مردم بيگناه را از بين ببرد و فوري مي پرد و منافقي كه نارنجك در دست داردمي گيرد كه بقيه منافقين براي رهاكردن آن منافق ميريزند روي شهيد و بسر وصورتش مي زنند ولي شهيد تا رسيدن بقيه پاسداران او را رها نمي كند و3 نفر ازمنافقين را دستگير مي كنند وگواه دهنده اين فداكاري آثارضرب وشتم در صورت مباركش پيدا بود. وي از بدو ورود به سپاه پس از2ماه آموزشي عازم جبهه شد و پس از طي مدت مأموريت وگذراندن دورةكامل آموزشي چند بار به جبهه اعزام شد.

 

از چوپان و كشاورز و تاجر و بازاري و اداري كه درخط مكتب اسلام .... هستيم براي هدايت همديگر و آگاه كردن يكديگر و مسائل شرعي و وظيفة الهي دريغ نورزيم نه موضع گيري بخاطر مسائل شخصي اما مسائلي را بخاطر حفظ اسلام تشخيص داديم هر چه مي خواهند بگويند ما از دست هر ظالمي و يا هر آلودهاي حق مظلومين را به خواست خدا مي گيريم چنانچه امام حسين(ع)خون داد ما هم از نظر جسمي اگر نتوانستيم با خون مي گيريم بعضيها مواظب اعمال خود و همسايه شان نيستند و نمي دانند اگر همسايه و يا همسنگر كار خلافي مرتكب شود ما هم شريك جرم هستيم چون بي تفاوت نسشته ايم يكي ازسخنان ايشان اين بودكه مي گفت ما كه نمي توانيم با زبان بمردم بفهمانيم كه جبهه دانشگاه است دوربيني گرفته بود و از هر لحظه به لحظه و صحنه هاي دورانش در جبهه فيلمي گرفت و مي گفت خدا تو با ديدن اين عكس ها مردم را به واقعيت و ايثار جانبازان و ايثارهاي مردم پشت جبهه آگاه كن كه قدرت خداست اين همه محبت در دل يكديگر دارند و براي دفاع از حق و تداوم اسلام از همديگرسبقت مي گيرند و در همين ايامي كه ايشان به لقاءالله پيوست پدرش مي خواست براي او حجله دامادي بپا دارد ولي همانطور خودش در وصيت نامه اش نوشته بود سنگرحجله اش و تفنگ همسرش بود و بهشت برين خانة ابديش گشت. شهيد كاووسي در تاريخ 5/5/61 در جبهه حق عليه باطل در منطقة شلمچة خوزستان بدرجة رفيع شهادت نائل گشت و در قبرستان روستاي گنجگان نزديك نقطه اي كه دوران تحصيلات ابتدايي را گذرانده دفن گرديده است.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده