سفارش شهید بهروز شفیعی به دانش آموزان/ با درس خواندن خود از خون شهيدان پاسداری كنيد

نوید شاهد کرمان، شهید بهروز شفيعي سرجازدر تیر ماه  1348در ر وستای سه جاز شهرستا ن جیرفت درخانواده ای مذهبی متو لد شد. بعد ازطی دوران طفولیت در سن شش سالگی راهی دبستان واقع در روستا ی سه جاز شد و سپس راهی مدرسه راهنمایی شهید ها شمی نژاد شهرستان جیرفت شد و مقطع راهنمایی  را هم با کوشش و جدیت پشت سر گذا شت.

 تا این زمان چون کشا ورز زاده بوده همزمان به درس خواندن کمک کار پد رش در کارهای  کشاورزی هم بود و در دوران انقلاب درصحنه های مختلف  انقلاب نیز شرکت فعال داشت و در راهپیمایی ها شرکت می کرد.

درسال 1360 با بسیج سپاه پا سدارا ن همکاری نمود و در پایگاه مقاومت مسجد سجاد جیرفت به نگهبانی شب می پرداخت وبا شروع سال تحصیلی در دبیرستان شهید مظلوم  دکتر بهشتی در رشته علوم تجربی نام نویسی و مشغول به تحصیل شد. اول دبیرستان را با موفقیت گذرانید و در سال دوم دبیرستان مشغول به درس خواندن شد.

شهید دفاع از اسلام و قرآن و پاسداری از خاک  میهن اسلامی را به درس خود ترجیح داد و طی دوران تحصیل آموزش های نظامی را د یده بود در بسیج شهرستان جیرفت  نام نویسی کرد و بلافاصله عازم کرمان شد و در پاد گان شهید بهشتی کر مان 45روز دوره  کوتاه  مدت نظامی را گذراند و سپس جهت دیدار از خا نواده و اقوام  و آشنا یان  به زاد گاه خودآمد.

در تار یخ 65/3/20عازم جبهه های  حق علیه باطل  گردید، در گردا ن  414از لشکر41ثار الله به فرما ندهی شهید بزرگوار علی بینا درعملیات کربلای یک درمنطقه مهرا ن شر کت نمود و به گفته  فرمانده محترمش شهید بهروز شفیعی ابتدا درقسمت امداد گری خدمت  میکرد وچند روز از عملیات  داوطلبانه  به نیروهای رزمی و به عنوان کمک آر پی جی زن درعملیات  کربلای یک شرکت کرد و پس از آزادی شهر مهرا ن  از دست مزدوران  بعثی مجددا"داوطلبانه روانه تپه های قلاویزان  که ازنظر استرا تژیکی  خیلی  مهم بو دند و همچنین  برشهر مهران مشرف  بودند گردید و پس از فتح  تپه ها و شکست دشمن  دراین  منطقه  درساعت 10/5شب هنگامی که ماموریت گردان آنها به پایان  رسیده بود مورد هدف گلوله دشمن قرار گرفته  و هما نند مولایش با لب تشنه به لقا ءالله می پیوندند وبه آرزوی خود که شهادت درراه  خدا بود  می رسد .

به خدا سوگند اگر علاقه من به هنگام پيكار با دشمن در(شهادت )نبود وخود راه را براى مرگ در راه خدا آماده ساخته بودم دوست مى داشتم . حتى يك روز بااين مردمى كه محمد ابن عبدالله را تنها گذاشتند روبرو نشوم .

اى شهادت تو چه عشقى هستى كه امام اول شيعيان حضرت على ابن ابيطالب اينگونه تو را مهم وب زرگ مى شمارد .

ملت مسلمان جيرفت ،آگاه باشيد، بيدار باشيد ،نگذاريد كه خون اين شهيدان ايثارگر، اين رزمندگان پايمال شود. شماها تا مى توانيد به جبهه ها بياييد و با عمليات هاى پى درپى دمار از روزگار اين ناجوانمردان بكشيد. اگر به جبهه نمى اييد با كمك هاى نقدى وجنسى و اگر هم نمى توانيد با شركت در نمازجماعت ها ،نمازجمعه ،مراسم وراه پيمايى وبا مشت هاى گره كرده دهان اين ياوه گويان را به خاك بماليد.

بيشتر اصرار من اين است كه در نماز جمعه شركت كنيد چون همانطور كه امام مى گويد نماز جمعه ما عزاى دشمن ماست ومساجد سنگر است ،سنگر ها را حفظ كنيد، پس بياييد بيدار شويد ونگذاريد كه خون اين عزيزانتان پايمال شود 

وشما اى ورزشكاران بايد با ورزش صحيح واسلامى وبا آمدن به جبهه انتقام خون ما را بگيريد . و شما اى دانش آموزان غيور جبهه ها را فراموش نكنيد و با درس خواندن ويك فرد خوب براى جامعه اسلامى شدن از خون شهيدان نگهدارى كنيد واز معلمان خود مانند يك فرمانده اطاعت كنيد .چون هر كس از فرمانده اش اطاعت كند از امام اطاعت كرده است 

وصيت آخر من به برادران وبه خصوص ياران ودوستان من مى باشد كه راه من را ادامه بدهيد وبدانيد كه موفق خواهيد شد.