شهيد عشقم و پيكر ندارم / من آن شمعم كه خاكستر ندارم
در واحد تخريب تيپ شروع به مبارزه با صداميان كافر كرد و در اين ايام از چنان شجاعت و فداكاري برخوردار بود كه قلم و كاغذ توان وصف ايشان را ندارد و شهيد در عملياتهاي متعددي شركت نمود.


نام شهید: رضاقلي

نام پدر: نورعلی

تاریخ تولد: 1343

محل تولد: روستاي   كوشك

تاریخ شهادت:66/4/22

محل شهادت: سلیمانیه

زیارتگاه : روستاي   كوشك

 

زندگینامه

بسم الله الرحمن الرحيم

اي چرخ فلك خرابي از كينه توست         بيدادگري شيوه ديرينه توست

اي خاك اگر سينه تو شكافند               بس گوهر قيمتي كه در سينه توست

برادر شهيد رضاقلي پاك نسب در سال 1343 در روستاي محروم كوشك دشمن زياري در يك خانواده مذهبي چشم به جهان گشود و حدود دو سال از عمر مباركش را در دامن پرعطوفت پدر و مادرش گذراند كه ناگهان چرخ روزگار به سياهي گراييد و مادر مهربان خود را از دست داد و از اينجاست كه زندگاني شهيد ديگر با نداشتن مادر رنگي ديگر به خود مي گيرد و در كنار پدرش شروع به رشد كردن مي كند و شهيد به علت محروميت منطقه و نداشتن مدرسه در منطقه تا چندين سال از درس خواندن محروم شد تا اينكه در سال 1354 مدرسه ابتدايي در زادگاهش افتتاح شد و ايشان در سن ده سالگي راهي مدرسه شد و دوران ابتدايي را با موفقيت كامل در زادگاهش به پايان رساند و از منطقه محروم و كم فرهنگ روانه شهرستان دهدشت شد و در مدرسه راهنمايي استاد شهيد مرتضي مطهري ثبت نام نمود و شروع به درس خواندن كرد ولي اين بار زندگي شهيد عوض شد و رنگي تازه به خود گرفت بطوري كه رفتن به جبهه را به ماندن در شهر ترجيح داد و براي ياري رساندن به رزمندگان در تاريخ 65/1/30 از طريق هلال احمر شهرستان دهدشت به جبهه هاي نور عليه ظلمت كردستان اعزام گرديد و سه ماه مأموريت كامل خود را با فداكاري و شجاعت به اتمام رسانيد و به سوي ديار و سرزمين خود مراجعه نمود و با توجه به اينكه شهيد در منطقه محروم و دورافتاده زندگي مي نمود كه برابر جهل و ناداني مردم هيچ وقت گرفتار دسته بنديها و باندگراييهاي محلي نبودند و ايشان فردي آزاد و مستقل بود و هيچگاه حقيقت را فداي مصلحت نمي نمود و از چنان اخلاقي برخوردار بود كه تمامي اقوام و خويشان و حتي آنان كه يك مرتبه با ايشان همنشين مي شدند از ايشان درس اخلاق مي آموختند و هيچگاه در زندگي پرعطوفتش دچار اشتباه نشده بود و هركسي كه او را مي شناخت كاملاً از او راضي بود . شهيد در تاريخ 65/5/18 از طريق پايگاه ژاندارمري كلات براي انجام وظيفه سربازي خود فراخوانده شد و شهيد فوري خود را به حوزه وظيفه بخش لنده معرفي نمود و در يك تقسيم بندي و با توجه به علاقه فراواني كه خود به سپاه پاسداران داشت سهميه سپاه شد كه از طريق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان دهدشت به پادگان آموزشي ياسوج اعزام گرديد و دوران آموزش خود را به طور احسن به پايان رسانيد و از آنجا راهي جبهه هاي جنوب گرديد و وارد تيپ 48 فتح شد و در واحد تخريب تيپ شروع به مبارزه با صداميان كافر كرد و در اين ايام از چنان شجاعت و فداكاري برخوردار بود كه قلم و كاغذ توان وصف ايشان را ندارد و شهيد در عملياتهاي متعددي شركت نمود كه از جمله اين عملياتها مي توان كربلاي چهار و پنج و ده و نصر يك و غيره را نام برد و ايشان در كربلاي چهار دچار مسمويت شيميايي شد كه بعد از يك بستري كوتاه دوباره راهي جبهه شد تا اينكه در نيمه هاي شب در تاريخ 65/4/22 در شهر سليمانيه عراق براثر منفجر شدن يك مين چشمهاي گرم و مهربان وي را براي هميشه از اين دنياي مادي چشم بست . روحش شاد و راهش پررهرو باد .  

منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده