چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۵
نوید شاهد – همسر شهید «حسن طهرانی مقدم» می گوید: ستون اصلی علم موشکی در کشور توسط شهید طهرانی مقدم بنا شد و به طور قطع هر موفقیت و پیشرفتی که در این در زمینه حاصل می شود، شهید طهرانی مقدم در ثواب آن شریک است.

شهید طهرانی مقدم در ثواب پیشرفت های علم موشکی کشور شریک است

به گزارش نوید شاهد، بیست و یکم آبان ماه سال 1390، خبر شهادت شهید «حسن طهرانی مقدم» و همکارانش ایران را در حزنی عمیق فرو برد. پدر موشکی ایران که رهبر معظم انقلاب ایشان را «سردار عالیقدر، دانشمند برجسته و پارسایی بی ادعا» خواندند، شهیدی که امروز همگان از او با عنوان اسطوره صنعت موشکی ایران یاد می کنند به شهادت رسید. به مناسبت نهمین سالروز شهادت شهید «حسن طهرانی مقدم» اقتباسی از مصاحبه «الهام حیدری»، همسر شهید، که با ماهنامه «شاهد یاران» و پایگاه خبری «نوید شاهد» انجام شده است را می خوانید.

همسر شهید طهرانی مقدم درابتدا درباره انگیزه و علاقه شهید برای تحصیل در دانشگاه تعریف می کند: بعد از جنگ فرصتی پیش آمد تا حاج آقا درسش را ادامه دهد، چون در دانشگاه قبول شده بود. با خود قرار گذاشته بود که حتما درسش را بخواند، با وجود این که ما دو تا بچه کوچک داشتیم، فکر می کنم آن موقع سه و چهار ساله بودند. همیشه قبل از این که آقای مقدم بخواهد امتحان بدهد، فقط یکی دو ساعت برای درس خواندن به خانه می آمد. تازه همین یکی دو ساعت را هم این دو تا بچه مدام می رفتند پشت در و «بابا، بابا» می گفتند! به سرعت درسش را می خواند و می رفت امتحان می داد و بهترین نمره را هم می گرفت. خودش لازم می دانست که حتما درسش را ادامه دهد، برای همین به سرعت درسش را خواند تا لیسانس متالورژی گرفت. بعد مسئولیت های جدیدی برایش پیش آمد.

چشم پوشی از سختی های آموزشی های موشکی برای خدمت به نظام

شهید طهرانی مقدم آموزش های موشکی را در سوریه فرا می گیرد. همسر شهید در این باره خاطراتی را روایت می کند: سال 1363 یک مسافرت سه ماهه به سوریه داشت، برای یادگیری آموزش های موشکی که آن هم شرایطش خیلی سخت بود. از نامه هایی که همسرم می نوشت، مشخص بود شرایط خیلی سختی را می گذراند و چون سفر، سه ماه و خرده ای طول می کشید و من ایشان را ندیده بودم، محمد آقا برادرشان احساس کردد که بهتر است حالا که انتهای سفرشان نزدیک است، مرا هم به سوریه بفرستند. خلاصه شرایط سفر فراهم شد و مرا به اتفاق حاجیه خانم در سال 1363 به سوریه فرستادندسفر سختی بود. این، در نوشته های حاج آقا هم مشخص بود. گاهی از روی عکس هایی که می داد کاملاً محسوس بود. بعدها هم که من از خود ایشان شنیدم، دریافتم یکی از سخت ترین مراحل زندگی شان بوده ولی چون نظام واقعاً به یک چنین تخصصی احتیاج داشت، این چند نفر تمام توان شان را گذاشته بودند تا به نتیجه مطلوب برسند. به حدی توانشان را گذاشته بودند که افسر سوری تعجب کرده بود.

او ادامه می دهد: گویا این کار در مدت شش تا هفت ماه باید انجام می شد، ولی اینها کمتر از سه ماه تمامش کرده بودند، آنجا خیلی از دروس عمومی را نخوانده بودند ولی دروس تخصصی را گذرانده بودند. حتی جایی که برای این ها انتخاب کرده بودند، جای خیلی پرت و سردی بود و در همان پادگان هم بدترین اتاق ها دستشان بود، کنار جایی که زباله ها را می گذاشتند. ایشان گاهی یک گوشه هایی از این سفر را تعریف می کرد که معلوم بود خیلی بهشان سخت گذشته بود. به هر صورت با موفقیت، این دوره را گذراندند و خدا را شکر؛ نتایج پرباری هم داشت.

مساله شهادت برای شهید طهرانی مقدم مهم بود

عشق شهید طهرانی مقدم به شهادت، موضوع دیگری است که همسر شهید با اشاره به آن می گوید: مساله شهادت به شکلی فوق العاده برایش مهم بود و کارهای معنوی را نیز با عشق و محبت انجام می داد، نه حالت اجبار، و نه به صورت این که خودش را وادار به کاری بکند؛ بلکه خیلی با عشق و علاقه کارهای خیر را انجام می داد. همیشه نماز اول وقت را پاس می داشت و نماز جماعت و جمعه اش به هیچ عنوان ترک نمی شد- بالاخص نماز شبش- و با این که شب ها خیلی دیر می آمد ولی همیشه نماز شبش را می خواند. دعای سمات ایشان در بعد ازظهر جمعه هرگز ترک نمی شد.

خانم حیدری بیان می کند: تلاوت هر روزه قرآن و توسل به اهل بیت (ع) در تمام لحظات زندگی ایشان جاری بود. همیشه سال را با ذکر اهل بیت و توسل به اهل بیت (ع) شروع می کرد. بعد از جنگ تحمیلی که شرایط بهتری از جهت امنیتی برقرار شده بود که هر سال با خانواده به مشهد می رفتیم و سال را با توسل به عنایات ویژه علی بن موسی الرضا (ع) شروع می کردیم. به حدی نسبت به اهل بیت (ع) علاقه داشت به خصوص به سرورشان امام حسین (ع) که بعد از شهادت ما قطعه پارچه مشکی را در وسایل شخصی ایشان پیدا کردیم که با خط خودشان نوشته بودند: «بسمه تعالی عنایت فرمایید این پارچه مشکی را در کفن من بگذارید.»

روایت شهادت پدر موشکی ایران

همسر شهید طهرانی مقدم زمانی که خبر انفجار در محل کار همسرش را می شنود، جمله انالله و انالیه راجعون را می خواند. او تعریف می کند: بعد از بیست و هشت سال دلهره و دلشوره و اضطراب، احساس آرامش کردم ایشان به آنچه دوست داشت رسیده بود. هرچند که فراق سخت است، خیلی هم سخت است. همان شب شهادت تا صبح شاکر خداوند بودم و از خدا سپاسگزارم بودم که چنین افتخاری را به ما عنایت کرده و با استعانت از خداوند در نماز شب برای خودم و خانواده صبر زینبی را درخواست کردم. وجود ایشان، کلام گوهربارشان، همه این ها عنایات و خواسته ویژه خداوند بود که شامل حال ما شد. شهید همیشه به من می گفتند که شما تا به حال با عزت و افتخار زندگی کرده اید، کاری خواهم کرد که بعد از من نیز شما همین عزت و افتخار را بیش از موقعی که خودم حضور داشتم داشته باشید و بنده این موضوع را کاملا احساس کردم.

استاد حوزه علمیه «نورالزهرا» در پایان با تقدیر از جوانان دانشمند ایرانی که به درستی راه شهید طهرانی مقدم را ادامه داده اند، می گوید: پایه گذاری یک علم از ابتدا بسیار سخت تر و و دشوارتر از حرکت کردن در امتداد آن علم است. ستون اصلی علم موشکی در کشور توسط شهید طهرانی مقدم بنا شد و به طور قطع هر موفقیت و پیشرفتی که در این در زمینه حاصل می شود، شهید طهرانی مقدم در ثواب آن شریک است. ما مدیون این شهید بزرگوار و شهدای همراه ایشان هستیم که با اخلاص خود چنین ثمره هایی به یادگار گذاشتند. جوانان ایران هنوز هم می توانند در این زمینه خلاقیت های فوق العاده ای به عرصه ظهور برسانند و افتخار آفرین باشند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده