امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/
نوید شاهد: ساعتي از شروع حرکتمان مي گذرد و اکنون بر فراز ارتفاعي با نام خليچان در نزديکي دکلهاي مخابراتي ايستاده ايم . روبروي ما سد زيباي قشلاق در فاصله ي ميان کوهها آرميده است .

خداي تيمسار كه هست
ساعتي از شروع حرکتمان مي گذرد و اکنون بر فراز ارتفاعي با نام خليچان در نزديکي دکلهاي مخابراتي ايستاده ايم . روبروي ما سد زيباي قشلاق در فاصله ي ميان کوهها آرميده است .

به دنبال صياد شيرازي بر روي ارتفاعات منطقه ، بالا و پايين مي رويم تا بهترين نقطه را براي استقرار و فيلمبرداري پيدا کنيم . اکنون در موضع مناسبي قرار گرفته ايم . و تيمسار دستمزد ـ در برابر دوربين ـ سير عمليات ، ساعت درگيري ، حرکت ستونها و ...را باز مي گويد.

آثار گلوله در اطراف دکلهاي مخابراتي ديده مي شود . يکي از دکلها فاقد ديش ( بشقاب ) است . در نزديکي همين دکلها ،‌صياد که به هنگام شروع عمليات در شهر بانه بود و تکميل عمليات آزادسازي شهر بانه را دنبال مي کرد ، مي گويد : قرار بود از تهران سرگرد علي اکبر هاشمي يکصد نفر از داوطلبان ارتش را به کمک مان بياورد . بعداً متوجه شديم که نيروها آمده اند ولي درگير عمليات ديگري شده اند و چون عمليات به خاطر زخمي شدن سرگرد هاشمي به وضعيت نگران کننده اي رسيده بود ،‌خودم را با هلي کوپتر به منطقه عملياتي رساندم اما ديگر ، کار تمام شده بود .

از محوطه ي دکل که خارج مي شويم فرمانده ي پاسگاه خليچان ، کاغذي را به تيمسار مي دهد و تقاضا مي کند تا تيمسار مطلبي را برايشان به يادگار بنويسد . تيمسار نيز چنين مي نويسد :

بسم الله الرحمن الرحيم

من کان لله ، کان الله له

هرکه با خدا باشد ،‌خدا با اوست .

ضمن تشکر از همرزمان نيروي انتظامي در پايگاه خليچان که با ما همکاري کردند .

ياد شهداي عزيز خطه ي کردستان و ايثارگري رزمندگان اسلام را در اين منطقه گرامي مي داريم .

و من الله التوفيق

برادر شما سرتيپ علي صياد شيرازي

مورخ 3/6/74

تا آمدن هلي کوپتر فرصتي دست مي دهد تا بر روي قله اي پوشيده از گياهان و بوته هاي خاردار با عطر و بوي زياد ،‌قدم بزنيم ، صياد مي گويد :

‌اين گياهان چه بوي جالبي دارند . خدا مي داند اين منطقه براي کاشت گندم ،‌چقدر مناسب است ،‌اگر در مملکتمان حساب شده و اساسي کار کنيم ،‌خودکفا مي شويم ".

صداي هلي کوپتر به گوش مي رسد ،‌تيمسار به طرف بي سيم مي دود ، تا هلي کوپتر را هدايت کند :

" از سمت چپ دکلها ،‌اگر عبور کنيد ما را مي بينيد ما ساعت سه شما هستيم روي تپه ، تمرکز ماشينها مشخص است " تيمسار براي اين که گرد و غبار ،‌افراد را اذيت نکند هلي کوپتر را به سمت مخالف وزش باد هدايت مي کند . سوار هلي کوپتر مي شويم و لحظاتي بعد در دل آسمان جاي مي گيريم . مبهوت زيباييهاي منطقه هستم . براي درک زيبايي مناطق کردستان بايد آن را از بالا نگاه کرد . درياچه ي (سد) قشلاق در زير پاهاي ما به رنگ سبز ،‌خودنمايي مي کند ، ظاهراً سبزي آن ناشي از جلبکهاي بستر درياچه است . در دل کوهستان ، رگه ي سبزي نيز ديده مي شود که مربوط به انبوه درختان سبز کناره ي رود قشلاق است . سد قشلاق ،‌محصور به تپه ماهودها و يک ديواره بتوني است .

هلي کوپتر در کنار جويباري نزديک جاده " سنندج ـ ديوان دره ـ سقز " فرود مي آيد . براي رد شدن از جوي آب ، تيمسار صياد چند تخته سنگ را به داخل آب مي اندازد و معبري مي سازد و بعد ، افراد از روي سنگها و جوي آب رد مي شوند .

پس از استقرار دوربينها ، تيمسار هاشمي به نحوه ي ستون کشي به ديوان دره مي پردازد و خاطراتش را بيان مي کند .در دل کوه مشرف به جاده سوراخهايي ديده مي شود ،‌به درون يکي از آنها مي روم ، ارتفاع داخل آن حدود 5/1 متر است و در دو طرف آن سکوهايي وجود دارد . برخي همراهان مي گويند که نيروهاي ضد انقلاب از اين حفره ها به عنوان زاغه مهمات استفاده مي کردند و در مواقع اضطراري با کار گذاشتن مواد منفجره در درون آن به سرعت کوه را بر روي جاده خراب کرده ،‌راه را مي بستند.

اکنون تيمسار صياد و تيمسار دستمزد تمرين تيراندازي مي کنند با کلت . مي پرسم : " هدف کجاست ؟ "

صياد مي گويد :

ـ " هدف ،‌همان جايي است که مي خورد " کمي فکر مي کنم و بعد متوجه مي شوم که به خاطر دقتش در نشانه گيري ؛ هدف ،‌همان جايي است که تير به آن مي خورد !

براي اقامه ي نماز و صرف ناهار به پادگان سنندج باز مي گرديم . بعد از اقامه نماز ظهر و عصر ،‌صياد با قرائت سوره " والعصر" ‌از ميزبان تشکر مي کند و اظهار مي دارد که به خاطر نقص فني هواپيما برخي از همراهان بايد با ماشين به تهران برگردند .

دو خودروي تويوتا لندکروز براي حرکت به سمت تهران آماده مي شود و تيمسار صياد آخرين توصيه هايش را توأم با صدقه اي براي دفع خطر از دوستان ،‌همراهمان مي کند .

‌في امان الله ! ‌

هنگام بازگشت ، از شهرهاي قروه ،‌بهار ، کبودر  آهنگ و رزن مي گذريم ، دوستان نگرانند که نمازشان در اول وقت اقامه نشود ،‌و يکي به مزاح مي گويد : " نماز را بي وقت بخوانيم ،‌تيمسار ( صياد شيرازي ) هم که نيست " !! آقاي سلطاني جواب مي دهد : " خداي تيمسار که هست " !
 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده