شهید رفیعی / خدایا مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار ده
وصيت نامه شهيد
محمدرضا رفيعي طاقانکی (شیرزاده)
نوید شاهد چهرمحال و بختیاری ؛ شهيد
محمدرضا رفيعي فرزند محمد دوم مرداد 1342 در روستای طاقانک از توابع
شهرستان شهرکرد به دنیا آمد . تا پایان مقطع متوسطه درس خواند و از سوی بسیج عازم
جبهه شد . هیجدهم بهمن 1361 در رقابیه به شهادت رسید . واین است وصیتنامه شهید :
«الذين امنوا يقاتلون في سبيل الله و الذين كفروا يقاتلون
في سبيل الله الطاغوت فقاتلوا اولياء الشيطان ان كيد الشيطان كان
ضعيفاً » (نساء آية 75 )
ترجمه
: اهل ايمان در راه خدا و كافران در راه شيطان
جهاد مي كنيد پس شما
مؤمنان با دوستان شيطان بجنگيد. (و از ايشان هيچ بيم و انديشه مكنيد ) كه مكر و سياست شيطان ست
و ضعيف است
با
درود و سلام بر ولي عصر ( عج ) و نائب بر حقش پير جماران
، اميد مستضعفان خميني كبير و با
سلام و درود نثار روح پر فتوح شهداي
انقلاب و اسلام .
خدايا
از تو مي خواهم كه مرگم را شهادت
در راه خودت قرار دهي ،زير پرچم اسلام
و با اولياء خودت .
من
هرچند كوچكتر از آن هستم كه برای امتي
همچون امت اسلامي ايران
پيامي داشته باشم .
اما
نكته اي را ياد آوري شوم كه امام عزيزمان را تنها نگذاريد زيرا
تنها گذاشتن اسلام است . خداوند آنروز را نياورد كه اسلام را تنها
بگذاريم و لحظه اي از ياد امام عزيز دست بر داريم كه خشم خدا بر ما فرود آيد . و نعمتي
كه به ما ارزاني
داشته از دستمان بگيرد و باز همچون گذشته
زير بار ستم و ذلت و خواري برويم .
اي
امت حزب الله ايران بياييد تا همانگونه كه
تا كنون به ياري خدا
انقلاب را نگه داشته ايم هرچه بيشتر
در حفظ آن بكوشيم و به كوري چشم دشمنان آنرا به صاحب اصلي اش امام زمان (ع) بدهيم و مسئوليتي كه
داشته ايم بخوبي انجام دهيم تا
خداوند از گناهان ما در گذرد
و به ما توفيق ياري مهدي اش را بدهد .
انشاءالله
پدر و مادر عزيز و برادران و
خواهرانم با عرض سلام
از همة شما عزيزانم معذرت مي خواهم
كه بدون اجازه تان به جبهه رفتم اما چه مي توانستم بكنم در حالي كه دلم
هواي كربلا و زيارت
آنرا داشت و چند شب در خواب برادر
شهيدم خدا كرم آقا بابائي از من مي خواست كه پيش او بروم . و در
حالي كه جبهه ها نياز به نيرو داشتند
و حسين زمان نداي «هل من ناصر
ينصرني » سر داده بود . آري بايد
به اين ندا لبيك مي گفتم و قدم بسوي جبهه بر مي داشتم . اگر شهادت نصيب من كه يكي از بندگان حقير خداوند
هستم شد برايم گريه نكنيد و اگر خواستيد گريه كنيد به ياد حسين و علي
اكبر و علي اصغر و ديگر عزيزان گريه كنيد و گريه تان آنچنان باشد
كه به گوش ضد انقلاب نرسد و آنرا شاد نكند . توصية ام به شما عزيزان اين
است كه در نماز غفلت نكنيد و آنرا به موقع
بجا آوريد و از امام بزرگوار روي گردان
نشويد كه واقعاً حسين (زمان ) است و
همچنين از شما مي خواهم كه با از دست دادن من هيچ
ناراحت نباشيد زيرا امانتي كه خداوند به شما داده بود به خودش بر گردانديد و پاداش آنرا
خواهيد گرفت . انشاءالله
پدر
و مادر و برادران و خواهرانم در شهادت من
صبور باشيد و بي تابي نكنيد و سعي كنيد تا آنجا كه مي
توانيد از هر جهت راه شهيدان را
ادامه دهيد. و مسجد ها را كه به قول
امام سنگر هستند ترك نكنيد . با
عرض معذرت و شرمندگي مجدد اگر چه نتوانستم برايتان فرزند خوبي باشم
اما حلالم كنيد و از تقصيرات من در
گذريد تا خداوند نيز از من
راضي باشد . انشاءالله
«امام
را فراموش نكنيد . امام را
دعا كنيد .»
در
خاتمه از كليه دوستان و آشنايان و هم ولايتيها
و هم كلاسيها و مخصوصاً از امام بزرگوارم كه دين بزرگي به گردنم
داشته طلب حلاليت مي كنم و اميدوارم كه از من راضي و خشنود باشند . «والسلام علي من اتبع الهدي »
مرا در
نزد خدا كرم كه زياد به سراغم مي آمد
دفن كنيد .
خدايا ،خدايا ، تا انقلاب مهدي
خميني را نگهدار
نكته «ديگري
كه فراموش كرده بودم اگر اتفاقي كه جسدم بدستتان نرسيد به گلستان شهدا
برويد و با گريه براي دیگر شهدا قلبهايتان
را آرام كنيد . و چنان فرض كنيد كه
من هم آنجا هستم زيرا
شهداء از آن خداوند بزرگ است «والسلام » به
اميد پيروزي جندالله و به اميد جهاني شدن اسلام بر رهبري
مهدي موعود
ما زنده
برآنيم كه آرام نگيريم
موجيم كه آسودگي ما عدم ماست .
وصيت نامه رزمنده بسيجی محمد
رضا رفيعي طاقانكي