وصیت نامه شهید «محمدعلی اعتدالپور»

به گزارش نوید شاهد استان چهارمحال و بختیاری وصیتنامه شهید را در ادامه می‌خوانیم:

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم.

اِنَّ اللّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا اِنَّ اللّهَ لایُحِبُ کُلِّ خَوّانٍ کَفور.

اَذِنَ لِلَّذینَ یُقاتِلونَ بِاَنَّهُم ظَلَموا وَ اِنَّ اللّهَ عَلی نَصرِهم لَقَدیر.

خدا مومنان را از هر شر و مکر دشمنان نگاه می­دارد و به درستی­که خدا هرگز جنایتکار و ناسپاس را دوست نمی دارد. رخصت جنگ به جنگجویان اسلام داده­ شد زیرا آنها از دشمن ستم کشیده­اند و خدا بر یاری آنها قادر و تواناست.                                                                                             

خدایا شهادت بر وحدانیت و یگانگی تو دادم و شهادت بر رسالت انبیا و رسولان و ائمه­ی معصومین از علی(ع) تا مهدی(عج)، خدایا به معاد تو و قیامت تو معتقدم و امید بخشایش تو دارم.                                                

خدایا از عدلت به فضلت و جودت پناه می­برم، ای خدا از تو می­خواهم پیش از آنکه گمراه شوم ارشادم به راه حق فرمایی و از هول قیامت ایمنی بخشی و به لطف و عنایت خود از من دفاع فرمایی و به من نعمت و قوت بخشی و به کرمت مرا شایسته و صالح گردانی و امراض جسم و جان را به توجه کاملت شفا عنایت فرمایی و لباس رضا و خشنودیت را بر من بپوشانی، از تو می­خواهم به لطف و کرمت از گناهانم درگذری و مرا در حرکت به­سوی خودت زنده ­دل گردانی.                                                                                                                       

با درود بر پیامبر بزرگ اسلام که چگونه زیستن را به ما آموخت و درود بر فرزند رشیدش حسین(ع) که چگونه مردن را به ما آموخت و با درود بر امام زمان (عج) و نائب برحقش این نور تابیده­ بر زمین و این روح خروشان اللّه که قیام پیامبر گونه­اش را به خویشتن اسلامیمان بازگردانید و از اسارت چند صد ساله طاغوت رهایی بخشید و می­رود تا پرچم لا اله الا الله و محمّد رسول اللّه را بر بلندترین قلّه­ی گیتی به اهتزاز درآورد و با سلام بر امت مستضعف ازجان گذشته­مان، مطالبی را براساس وظیفه خدمتتان معروض می­دارم.                                      

 1-اول هدفم را از رفتن به جبهه اعلام می­کنم تا دنیاپرستان بدانند حرکت این رزمندگان برای چیست؟ همه بدانند هدف من از رفتن به جبهه همان است که مولایم حسین (ع) هنگام حرکت از مدینه بیان کردند و آن این است که من برای اقامه­ی امربه معروف و نهی از منکر حرکت کردم، من برای حفظ اسلام دست از همه چیز شستم و برای اقامه­ی صوم و صلاة حرکت کردم چون دیدم که اسلام را خطری بزرگ تهدید می­کند و نیاز به یاری دارد و همین­جا به آنهایی که توجهی به جنگ ندارند و نماز هم نمی­خوانند و وقتی به آنها می­گویی که چرا به جبهه نمی­روید زود می­گویند مشکلات نمی­گذارند و حضور ما پشت جبهه لازم است، می­گویم چه مشکلی بالاتر از خطری که امروز اسلام را تهدید می­کند شما خوب می­دانید که امروز اگر ما در این جنگ شکست بخوریم یعنی اسلام شکست خورده است. ای برادران! آخر ما که دو راه بیشتر نداریم یا پیرو ولایت فقیه هستیم یا مخالف او، اگر پیرو هستید چرا گوش به فرمان او نیستید ( نکند از آنهایی باشید که حسین (ع) فرمود: مردم بندگان دنیا هستند و دین چون آب دهان که بر روی زبان­های آنها جاری است و دین را برای دنیا می­خواهند که معیشت­های آنان تأمین شود اما زمانی­که به بلا و مشکلات آزمایش شوند دین­داران حقیقی کم هستند.) و این جنگ آزمایش خوبی است که مرد را از نامرد مشخص می­کند و نکند از آنهایی باشید که توجه به جنگ نکردند و علی(ع)درباره ­ی آنها فرمود: مرد نیستند بلکه زنانی هستند شبیه مرد.                                                                          

2- رهبریت و مرجعیت و نیابت از واسطه­ی فیض خداوندی امام عصر(عج) امروز در دستان الهی امام امت است. پس شما را سفارش می­کنم که خود را ملزم بدانید به اطاعت قلبی و عملی او. ولایت این امام بزرگوار که تنها راه سعادت و کمال است که شما را به قرب الهی نزدیک می­کند و به­یقین انحراف از خط ولایت فقیه طی کردن مسیر هلاکت و ضلالت و بالاخره نابودی است پس دقت کنید که افکار و اعمالتان دقیق و میزان با قول و فعل امام باشد و توجه داشته باشید که گرایش­های نفسانی و غیرالهی را با توجیه به اسلام و ولایت نچسبانید که انحرافتان قطعی است.                                                                                                                 

 3- اما پدر و مادر بزرگوارم شما بر گردن من حق بسیاری دارید چون آن هنگام که کودک بودم شما به نیابت از اولیا و شریعتمداران اسلام مرا که امانتی بودم در دستان شما حمد و تکبیر و صوم و صلاة آموختید و مرا با دینم و رهبرم حسین(ع) آشنا کردید. اما من بخوبی می­دانم که فرزند خوبی برای شما نبودم، از شما تقاضای عفو و بخشش دارم و می­خواهم که درحقم دعا کنید و برایم آمرزش بخواهید که با توفیقات خاصّه­ی امام عصر(عج) همین طریق را طی نمایید و بدانید زمین و زمان در پی ابتلای من و شما هستند. از ملامت و سرزنش احدی و یا شیطنت شیاطین از راه نایستید و در همه­ی حال حاضر در صحنه باشید تا شاید آن­طور که از من و شما خواسته­اند بتوانیم زینت آل محمد(ص) باشیم و باشید (کونوا لنا زینا و لاتکونوا علینا شینا) و نکته دقیقتر اینکه علاوه بر شما همه­ی امت اسلام هم باید به آن توجه داشته باشند اینکه خود نه ظالم باشید نه مظلوم بلکه شیعه مذهب باشید.                                                                                                                              

اما خواهران و برادران عزیزم ضمن اینکه اگر رفتار بد یا نافرمانی از من مقابل شما سرزده است تقاضای عفو دارم. به شما توصیه می­کنم که فقط به اسلام فکر کنید و خود را به اسلام عرضه کنید و بدانید تنها راه سعادت در همین مکتب اهل بیت یافت می­شود و شرط ماندن و استمرار در این راه به یاد خدا بودن و قرب به اوست و راه قرب به او به یاد مرگ بودن و دعا و صلاة است و بس.                                                                         

4- اما خویشان و دوستان عزیزم ضمن اینکه از همه­ی شما می­خواهم که مرا حلال کنید می­خواهم یک نکته را به شما تذکر بدهم و آن این است که همانطور که می­دانید انقلاب اسلامی و اسلام در مقطع حساسی از حرکت خویش قرار گرفته است و نیاز بیشتری به ایثارگری شما ایثارگران دارد اکنون که انقلاب و اسلام مورد هجوم تبلیغات تبلیغات­چیان ابرقدرتها از داخل و خارج قرار گرفته است در چنین مقطع حساس (بخصوص عزیزان سپاه) هوشیاری، صبر، استقامت و حرکت در جهت اهداف اسلام را باید شعار خود قرار دهید و در برابر سختی­ها و مشکلات همدیگر را تواصی به صبر و حق نمایید.                                                                              

5- از آنجایی که حرکت ما برای اسلام و اقامه­ی نماز و امربه معروف و نهی از منکر است به همین دلیل توصیه می­کنم کسانی­که تارک الصلاة هستند (اگر شهید شدم و جنازه­ام به دستتان رسید) در مراسم و تشییع جنازه­ام شرکت نکنند و بدنم را به خاک نسپارید تا این­گونه افراد که نافرمانی خدا را می­کنند و به درگاه شیاطین سجده می­کنند از آنجا بروند، مگر اینکه با خدای خود عهد کنند که از این به بعد سربر فرمان خدا نهند و اطاعت او را بکنند و از کفر به اسلام و خدا روی آورند زیرا اینان دارای کفر عملی هستند و ما را با کافر رابطه­ای و کاری نیست. قل یا ایّها الکافرون ...                                                                                                       

در محضر دوست بی ­وضو نتوان رفت                          کآلوده به زیب و رنگ و بو نتوان رفت

چون حضرت دوست اینچنین دارد دوست                    در خون زلال خود فرو باید رفت

6-درمورد اموالم آنچه در دنیا دارم پدرم را وصی خود قرار می­دهم و هیچکس حق دخالت در این امر را ندارد.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

والسّلام...

انتهای پیام/