نوید شاهد سمنان - صفحه 12

نوید شاهد سمنان

گزارش تصویری/ یادواره شهدای مقاومت در دبیرستان دخترانه شاهد دامغان برگزار شد

یادواره شهدای مقاومت در سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) با سخنرانی حجت‌الاسلام رستمیان در دبیرستان دخترنه شاهد شهرستان دامغان برگزار شد. در ادامه تصاویر نوید شاهد از این مراسم را ببینید.

یادی از شهید «محمدمهدی خادمیان» در قاب تصویر

به مناسبت سالگرد شهادت شهید «محمدمهدی خادمیان»، تصاویری از این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

گزارش تصویری/ دومین اجلاسیه ۱۲۴ شهید فرهنگی استان سمنان برگزار شد

در راستای دومین کنگره سه هزار شهید استان سمنان، دومین اجلاسیه ۱۲۴ شهید فرهنگی این استان و یادبود ۷۶ شهید سردار معلم کشور با حضور مسئولان، خانواد‌ه‌های معزز شاهد و ایثارگر و اقشار مختلف مردم با سخنرانی حمیدرضا حاجی‌بابایی و سردار سید محمدتقی شاهچراغی، با نوای حاج محمدرضا بذری، با اجرای محسن ترکاشوند، رونمایی از نرم‌افزار جامع شهدای فرهنگی استان سمنان و کتاب علم و ایثار در مکتب معلمان شهید و اجرای برنامه‌های متنوع، سوم اردیبهشت در سالن هلال‌احمر شهرستان سمنان برگزار شد. در ادامه تصاویر نوید شاهد از این مراسم را ببینید.

«عباسعلی» از ایثارگران و جان‌برکفان عرصه مقاومت انقلاب اسلامی بود

شهید «عباسعلی حیدرزاده» فرزند علی‌اکبر، بیست و هشتم آذرماه ۱۳۳۸ در روستای نعیم‌آباد دامغان چشم به جهان گشود. عباسعلی حیدرزاده از ایثارگران و جان‌برکفان عرصه مقاومت انقلاب اسلامی بود که تا آخرین نفس و قطره خون با منافقان، چریک‌های فدایی خلق، کومله‌ها و ضدانقلاب داخلی دست و پنجه نرم کرد. وی سرانجام در یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۹ در منطقه سنندج به شهادت رسید.

شهید «محمدحسین تولی» در قاب تصویر

به مناسبت سالگرد شهادت شهید «محمدحسین تولی»، تصاویری از این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

انسان آزاده، پیرو حسین(ع) و یار و یاور امام خمینی(ره) و ولایت است

شهید «غلامعلی صداقتی» در نامه‌ای به خانواده‌اش می‌نویسد: «انسان آزاده، فرزند اسلام، پیرو حسین(ع) و یار و یاور امام خمینی(ره) و ولایت است و هرگز توجهی به دنیا نخواهد داشت.»

ادامه دادن راه شهدا تنها به شعار نیست

شهید «غلامعلی صداقتی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «عزیزانم! ادامه دادن راه شهدا تنها به شعار نیست. به نظر حقیر هیچ‌یک از شهدا حاضر و راضی نخواهند بود که در برهه‌ای از زمان که جنگ بر ما تحمیل و در محاصره اقتصادی هستیم، کار، اداره و درس و مشق را تعطیل کنیم، یعنی راه، راه حسین‌گونه است که باید ادامه دهید.»
قسمت دوم خاطرات شهید «غلامعلی صداقتی»

روزی که گناه نکنم برایم عید است

مادر شهید «غلامعلی صداقتی» نقل می‌کند: «گفتم: عیده! همه دارن لباس نو می‌خرن! اونوقت تو نمی‌خوای؟ خندید و گفت: مادر عزیزم! هر روز که من گناه نکنم، برام روز عیده.»
قسمت نخست خاطرات شهید «غلامعلی صداقتی»

سعی کنید نسبت به انقلاب بی‌تفاوت نباشید

هم‌رزم شهید «غلامعلی صداقتی» نقل می‌کند: «همیشه می‌گفت: این جنگ تموم می‌شه و بازنده اون‌هایی هستن که به انقلاب، دهان‌کجی کردن و انقلاب رو قبول نداشتن! سعی کنین نسبت به انقلاب بی‌تفاوت نباشین!»

می‌شد روی خلق و خوی حیدری‌اش حساب باز کرد

شهید «غلامعلی صداقتی» یکم فروردین ۱۳۳۳ در روستای بق از توابع شهرستان دامغان چشم به جهان گشود. پس از هجوم دشمنان به مرزهای ایران اسلامی، می‌شد روی خلق و خوی حیدری‌اش حساب باز کرد. او از نخستین جوانانی بود که برای پاسداری از آرمان‌های مردم این سرزمین به سپاه پاسداران پیوست و جان فشانی کرد و سرانجام در سی و یکم اردیبهشت ۱۳۶۵ در مهران به شهادت رسید.

شور و حال جبهه مانند بهشت است

شهید «محمدتقی خیمه» در نامه‌ای به خانواده‌اش می‌نویسد: «این چند کلام را برای فرزندم نوشته‌ام که بداند بابای او اینجا هم به فکر او می‌باشد. واقعاً اینجا صفای دیگری دارد چون واقعاً شور و حال جبهه مانند بهشت می‌باشد.»
قسمت سوم خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»

امام به ما وعده بهشت داده

همسر شهید «محمدتقی خیمه» نقل می‌کند: «گفت: این دنیا ارزش نداره که این‌قدر غصه بخوریم! گفتم: بالاخره باید وسایل خونه جور بشه. گفت: حالا وقت تلاشه! آب و خاک‌مون نیاز داره که بریم. هر کسی می‌تونه باید برای دفاع بره. امام(ره) وعده بهشت رو داده. ما هم اگه قسمت باشه بریم اونجا!»
قسمت دوم خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»

به قول خودش، عاشق بوی مادر بود

مادر شهید «محمدتقی خیمه» نقل می‌کند: «به قول خودش، عاشق بوی مادر بود. اگر خواسته‌هایش را خوب انجام می‌دادم، حسابی خوشحال می‌شد. از حرف دلش با خبر بودم. میان جدی و شوخی، حرف دلش را می‌زد.»
قسمت نخست خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»

دنیا بدون مادر معنی نداره

مادر شهید «محمدتقی خیمه» نقل می‌کند: «به او می‌گفتم: روزی دو بار من رو می‌بینی، کافی نیست؟ می‌گفت: دنیا بدون مادر معنی نداره! من به‌خاطر تو زندگی می‌کنم! اما نمی‌خوام توی رختخواب بمیرم و شرمنده امام(ره) و مردم بشم.»

مرد باید در راه وطن جان بدهد

شهید «محمدتقی خیمه» چهاردهم شهریور ۱۳۳۹ در روستای تویه‌رودبار شهرستان دامغان به دنیا آمد. از طریق جهاد به جبهه اعزام شد. وقت خداحافظی گفت: در رخت خواب مردن ننگ است! مرد باید در راه وطن جان بدهد! وی هفدهم اردیبهشت ۱۳۶۵ به شهادت رسید.
قسمت دوم خاطرات شهید «غلامحسن خان‌محمدی»

با دیدنش یاد جانبازی حضرت ابوالفضل(ع) افتادم

عمه شهید «غلامحسن خان‌محمدی» نقل می‌کند: «دستم را گرفت و گفت: عمه‌جان! چرا گریه می‌کنی؟ با گوشه چادر اشکم را پاک کردم و گفتم: بهت افتخار می‌کنم عزیز دلم! یاد جانبازی حضرت ابوالفضل(ع) افتادم و گریه می‌کنم.»
قسمت نخست خاطرات شهید «غلامحسن خان‌محمدی»

روزه گرفتن در ماه رمضان، صفای دیگه‌ای داره

مادر شهید «غلامحسن خان‌محمدی» نقل می‌کند: «گفتم: اینکه ناراحتی نداره، ان‌شاءالله خوب می‌شی و بعد از ماه رمضون، روزه قضا رو به‌جا می‌آری! گفت: توی ماه رمضان، روزه گرفتن صفای دیگه‌ای داره. بیست و یک ماه رمضان به شهادت رسید.»

صبر و آرامشی مثال زدنی داشت

عمه شهید «غلامحسن خان‌محمدی» نقل می‌کند: «رنگ به رو نداشت، ولی صدایش درنمی‌آمد. پرستاری که داشت پانسمان زخمش را عوض می‌کرد، گفت: خیلی صبوره! خیلی! دردی رو که او داره نه آخی نه واخی. هرکس دیگه‌ای جای او بود، آه و ناله‌اش گوش فلک رو کر می‌کرد.»

دستگیری از فقرا به شیوه مولا علی

برادر شهید «محمدرضا خالصی‌دوست» نقل می‌کند: «از در خانه که بیرون می‌رفت، جیبش پر از پول بود، اما وقتی برمی‌گشت، جز کرایه تاکسی چیزی تهِ جیبش نبود. روزی به دنبالش رفتم و سر از خرابه‌ای درآوردم. ترس برم داشت. کوبه در چوبیِ رنگ و رو رفته را کوبید. پیرمردی با لباس کهنه در را باز کرد و بچه قدونیم‌قد دور محمّدرضا را گرفتند. از توی گونی چیز‌هایی را درمی‌آورد و به بچه‌ها می‌داد. بچه‌ها شادی می‌کردند و من گریه.»

دلش حال و هوای شهادت داشت

مادر شهید «محمدرضا خالصی‌دوست» نقل می‌کند: «از مزار شهدا که برگشت، رنگش شده بود مثل گچ. زد زیر گریه و آرام نمی‌شد. گفت: توی امامزاده دوستام رو دیدم که یکی‌یکی شهید شدن و کنار هم هستن. خیلی دلم گرفت به یاد اون روز‌هایی که با هم بودیم. یک سال بعد خودش هم رفت کنارشان.»
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه