سه روایت از مادر و همرزم شهید «محسن کرموند» را در ادامه می خوانید.
کد خبر: ۵۸۳۵۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۴
پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی نامهی شهید والامقام «صابرعلی ندائی» به دستخط خودش را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۸۳۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۱
خاطره شهید «محمد کرم دکامی» به نقل از برادر شهید؛
سال 64 پدرم برای انجام حج واجب اعزام شد و برادرم نیز همزمان برای شرکت در عملیات عاشورای 2 اعزام شد که در همین عملیات و در زمانی که پدرم در سفر حج بود به شهادت رسید و مفقودالاثر شد.
کد خبر: ۵۸۳۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۱
کلیپی از تصاویر شهید «روح اله سپهوند» تهیه شده که در ادامه می بینید.
کد خبر: ۵۸۳۱۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۹
همسر شهید «قدرت بابا»:
«حال عجیبی داشتم، آرام و قرار نداشتم و مدام در حال گریه کردن بودم. دو روز دلم آشوب بود، حس غریبی داشتم تا اینکه خبر شهادت همسرم را به من دادند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «قدرت بابا» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۸۳۱۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۹
خاطرات شهيد «تيمور بارانی بيرانوند» به نقل از مادر شهيد؛
مادر شهید «تیمور بارانی بیرانوند» درخصوص خاطرات فرزند شهیدش میگوید: من مخالف رفتن او به جبهه بودم ولی او با اصرار توانست به جبهه برود.
کد خبر: ۵۸۳۰۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۸
همرزم شهید «حسین چلوویان» نقل میکند: «میگفت: با اینکه گناهکاریم، اما خدای مهربان باز هم به ما لطف داره و نعمت خودش رو از ما نمیگیره. بعد میگفت: دوست دارم گمنام باشم.»
کد خبر: ۵۸۲۹۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۸
«از کربلای ۴ تجربه اندوختیم و خیلی درسها به ما داد. یکی اینکه پی بردیم که هر چقدر بدنسازی و آموزشهای آبی و خاکی را با بچهها کار کنیم، اثر مثبتی دارد ...» ادامه این خاطره از جانباز «حمزهعلی قربانی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۲۹۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۶
«پنج یا شش روز به عید سال ۱۳۶۱ مانده بود. ساعت ده شب شهید بابایی به منزل ما آمد و مقداری طلا که شامل یک سینه ریز و تعدادی دستبند بود به من داد و گفت: فردا به پول نیاز دارم. اینها را بفروش ...» ادامه این خاطره از همرزم شهید سرلشکر خلبان «عباس بابایی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۲۹۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۹
برگی از خاطرات سید آزادگان؛
«وقتی به ایشان گفتند «کان عندی فلوس من حردان»، نزد من مقداری پول از روستای حردان است. آن پیرمرد دستها را به سوی آسمان بالا برد و شروع کرد به گریه کردن و شکرگزاری از خداوند. مادر ایشان که حدود صد و ده سال سن داشت، خود را روی زمین به جلو کشاند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۲۹۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۱
برگی از خاطرات شهید مدافع حرم «چگینی»؛
«الیاس آرام جواب میدهد سلام کبلاعلی چرا اینقدر داد میزنی مگه نمیبینی همه خوابیدند. کبلاعلی به سرعت به او نزدیک میشود به پایین شلوارش اشاره میکند و میگوید اینها چیه از خودت آویزون کردی؟ ...» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم «الیاس چگینی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۲۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۰
برگی از خاطرات شهید رئیسجمهور «رجایی»؛
«وقتی میخواست برگردد راننده به احترام ایشان در عقب ماشین را باز کرد تا آقای رجایی سوار شود. ایشان نه تنها سوار نشد، بلکه در عقب ماشین را هم بست ...» ادامه این خاطره از شهید رئیسجمهور «محمدعلی رجایی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۲۹۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۳
همسر شهید «قدرت بابا»:
«تلاش کردم با گفتن جملاتی مانند تحمل دوریاش را ندارم و نمیتوانم بدون او دوام بیاورد، از رفتن به جبهه منصرفش کنم، اما نشد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «قدرت بابا» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۸۲۸۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۵
«بیسیمچی پایگاه که بچه تهران بود موج بیسیم را با موج رادیو هماهنگ کرده بود. وقتی که با بیسیم صحبت میکرد در رادیو پخش میشد ...» ادامه این خاطره از رزمنده دفاع مقدس «عباس مرادی» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۲۸۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۴
«روز بعد از تصرف ارتفاعات یعنی سیزده آبان 62 مصطفی در اثر اصابت گلوله به شکمش شهید شد و نهایتا عملیات والفجر 4 درحالی که بخش بزرگی از ارتفاعات کانی مانگا آزاد شده بود، پایان یافت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید دانشآموز «سید مصطفی حاجیمیری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۸۲۸۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۴
«خانوادهام مصمم بودند ما را از خانه پدری علی خارج کنند و دنبال راه و چاره، روز و شب نداشتند تا اینکه در همین ایام و بر اثر اتفاقی، مادرم بیمار شد و به بهانه اینکه فرزند بزرگ خانواده هستم و باید بروم بیمارستان و از مادرم مراقبت کنم، من و بچههایم به خانه پدر و مادرم بازگشتیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همسر شهید «علیکرم چگینی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۸۲۷۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۳
«دیدم در پارکینگ ساختمان که حاجآقا در آن سکونت داشت، باز شد و یک نفر دارد ماشین حاجآقا را هل میدهد و از پارکینگ خارج میکند.
من ابتدا فکر کردم سارق است سریع خودم را به کوچه رساندم ...» ادامه این خاطره را از سید آزادگان، شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» همزمان با سالروز این شهید بزرگوار در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۲۷۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۳
پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «سیدابراهیم فرشبافیآذر بناب» را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۸۲۷۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۳
پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «اسمعیل عبهر صبح» را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۸۲۶۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۳
پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «رحیم حاجی اندریان» را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۸۲۶۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۲