به فکر روز محشر باشید
به گزارش نوید شاهد چهارمحال و بختیاری؛ شهید جان محمد اکبری احمدمحمودی، یکم اسفند ۱۳۳۲ در روستای میهه از توابع شهرستان شهرکرد به دنیا آمد. پدرش عیدی محمد کشاورز بود. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و سوم اسفند ۱۳۶۶، در شاخ شمیران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادر او نورمحمد نیز به شهادت رسیده است.
وصیت نامه شهید جان محمد اکبری احمدمحمودی
وصیت به خانواده و فرزندان مى کنم و اگر بنده لیاقت پیدا کردم که در راه حسین (ع) و دفاع از مملکتاسلامى و دین اسلام به شهادت رسیدم این وصیت نامه به فرزندان خود مى کنم.
محمد را قربانى کردم به راه حسین (ع) و پسر کوچکم را، امیدوارم همان طورى که از اسمش پیداست مثل زین العابدین تا توان دارد دین اسلام را دنبال کند و راه شهیدان اسلام را ادامه دهند.
انشا الله که پدرتان اگر خداوند قبول کند سعادت کرده است در راهى که حسین زهرا سرش را داده است، شهید شده است. امیدوارم که شما فرزندان ادامه دهنده راه من و شهیدان اسلام باشند و وصیت به برادران بزرگترم و بستگان دارم که بنده حقیر را حلال کنید. اگر بدى از بنده دیده اید امیدوارم که مرا ببخشید و از برادران تنها تقاضا دارم که بچه هاى مرا تربیت اسلامى کنند و آنان را به مدرسه بفرستید و نگذارید آنان بى سواد و بى تربیت بار بیایند که اسلام به وجود جوانانى که در راه حسین (ع) جان فدا مى کنند نیازمند است و مجددا از برادرانم حلالیت مى طلبم و امیدوارم که از بچه هاى من هم مانند بچه هاى خود محافظت کنند و آنان را نوازش دهند.
همسرم از بچه هاى من کوتاهى نکنید تا اینکه به سن بلوغ برسند و مانند زینب(س) صبر و استقامت داشته باش و مثل زینب(س) شجاع باش که زینب(س) تحمل ۷۲ تن شهدا را نمود. امیدوارم که مرا ببخشید و حلال کنید و از تو مىخواهم بچهها را چنان تربیت کنید که ادامه دهنده راه من و دیگر شهیدان اسلام و سالار شهیدان باشند.
وصیت به پدر زنم که ضمن عرض سلام و خداحافظى از شما مى خواهم که محمد و سجاد را همانند بچه هاى خود بزرگ کنید و به مدرسه بفرستید و آنان را در دل گرم بگیرید. به فکر من نیفتند و از وصیت من کوتاهى نکنید که بچهها را به امید تو گذاشتم و همسرم بعد از اربعین من بچهها را برمىدارى به خانه پدرت مى روى و اگر خانه را مشترى گرفت بفروشید و تا اینکه بچهها بزرگ شوند هم خدا کریم است؛ و آقا نجف یوسفى تو به فکر بچهها باش و من به امید تو این وصیت را کردم و بچهها را به دست تو سپردم و تو را به دست خدا مى سپارم.
اى امت اسلامى همگى جوانانتان را به جبهه بفرستید. اى مادران نکند از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیرى کنید که فرداى قیامت نمى توانید جواب زینب را بدهید زیرا زینب تحمل ۷۲ تن شهید را نمود.
اى مادران همه مثل خواندان وهب جوانانتان را به جبهه بفرستید زیرا مادر وهب فرمود: سرى را که در راه خدا دادم پس نمىگیرنم. اى مردم به فکر روز محشر باشید. این جهان محل امتحان است. هر که در امتحان الهى قبول شد، جایش در بهشت است و آن کس که در امتحان الهی قبول نشد، جایش در دوزخ است و از دوزخیان محسوب مىشود. در پایان از امت شهیدپرور مىخواهم که همگى جوانان خود را به جبهه بفرستید.
و السلام علیکم و الرحمة الله و برکاته