«ناگهان چشمم به جیپ ژاندارمری افتاد که با سرعت خیلی زیاد جلو آمد و در کنار خیابان پارک کرد و عده ای از نظامیان مجهز به اسلحه از ماشین پیاده شده و پس از اندکی درنگ سوار ماشین شدند تا بروند....» آنچه خواندید بخشی از یادداشت های شهید "بهرام زاهدی قهفرخی" است که متن کامل آن تقدیم حضورتان میشود.
به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران چهارمحال و بختیاری دفتر اول «وصیت نامه کامل شهدای استان چهارمحال و بختیاری » به کوشش دکتر «منوچهر اکبری» گردآوری و از سوی نشر شاهد منتشر شد.
«او از عملیات والفجر 8 به بعد، طوري دیگه شده بود. در نمازهاي شب، صداي گریه اش را می شنیدم. معمولاً در این مدت در تمام نمازهاي شب گریه می کرد. سجده هاي طولانی، ذکر هاي متعدد و صورتی خیس، براي من عادي شده بود، گاهی به شوخی به او می گفتم تو هم جزء شهدا شده اي!...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات نبی الله رفیعی وردنجانی همرزم فرمانده شهید " نگهدار رفیعی وردنجانی " است که متن کامل آن تقدیم حضورتان میشود.
کتاب «تانیش»، مجموعه خاطرات علی اکبر رییسی از رزمندگان دفاع مقدس چهارمحال و بختیاری و تلاشی برای ثبت تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی است که در ۳۶۸ صفحه از سوی انتشارات حوزه هنری این استان چاپ و در سال ۱۳۹۶ روانه بازار شده است.
به پاس رشادت، مجاهدت و ايثارگری شهدا و رزمندگان استان، نوید شاهد چهار محال و بختیاری مجموعه ای از عکس های تاریخی به جای مانده از رزمندگان استان چهارمحال و بختیاری با عنوان "در قاب خاطره ها"را برای علاقمندان منتشر می کند.
همسر عزیزم ! گرچه من از ميان شما رفتم ولي با رفتن من اسلام عزيز پايدارتر خواهد بود و اميدوارم كه بتوانيد فرزندانم را طوري تربيت كني كه مايه ي افتخارمان باشند .
دوری از هویت ملی دینی و پذیرش هویت دنیا گرایانه و بسیاری از مردم ما را تهدید میکند.
این وضعیت نشان میدهد که خانوادههای نیازمند توصیههای تربیتی و روان شناختی مذهبی هستند.
به منظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت معرفی و آشنایی عامه مردم با شهدا و 8 سال دفاع مقدس سوالات مسابقه از زندگینامه ، وصیتنامه ، خاطرات و ایثارگران استان طراحی شده بود .
او مانند بسیاری از فرزندان روستا برای مبارزه با فقر و تنگدستی که بر جامعه حاکم بود در کارهای کشاورزی و کارگری به منظور تامین معاش زندگی و کمک به خانواده تلاش می کرد .
و تواى همسر مهربانم كه دردوران زندگى در سختيها وخوشيها همراه من وغمخوار من وپشتيبان من ومادر فرزندان من بودى اميدوارم كه مرا حلال كنى وازاينكه شهيد شدم ناراحت نباشی .
هيچ فرصتي اينگونه و هيچ دوراني اينطور ديگر پيش نميآيد اگر به درس و كارتان لطمه وارد نمي شود سري هم در جبههها بزنيد و ببينيد كه عزيزان شما بيخودي داد نمي زنند كه جبهه دانشگاه انسان سازي است.