ستواندوم «قبـاد همتيان» آن يكهتاز عرصههاي خون و شرف، در حاليكه با استقرار دسته خمپاره انداز در مجاورت امامزاده عباس، تلفات و ضايعات سنگيني را به نيروهاي دشمن وارد كرد، بر اثر بمباران شديد هوايي و اصابت گلوله مستقيم تانك دشمن به نفربر حامل خمپارهانداز، به درجه رفيع شهادت نایل آمد. توصيف چنين قهرمانان، درجهداران و افسران با ايمان، سلحشور و از خود گذشته، كار من نيست. اين نام آوران بي نام و نشان را چه كسي ميتواند توصيف كند؟
نوید شاهد - «بهرام عرب» یکی از جانبازان ۷۰ درصد دوران دفاع مقدس و از اهالی روستای مارکده شهرستان سامان در چهارمحال و بختیاری است که در عملیات کربلای 5 مجروح شد.
نوید شاهد - جبهه های جنگ هرگز نام "سهراب نوروزی" را فراموش نخواهند کرد. او با فرماندهی گردان ذوالفقار، ماه ها در جبهه جنگید و در عملیات پیروزمند خیبر پس از خلق حماسه ها, به واسطه جراحت شیمیایی خلعت زیبای شهادت را به تن پوشید و عاشقانه پرواز نمود.
نوید شاهد - «بهنام بقچهاش را باز کرد و گفت: «بیا آقا محمد، برایتان کنسرو، نارنجک و خشاب آوردم. کروکی تانکها و مقر عراقیها را هم کشیدم.» تکه کاغذ را به نورانی داد. چشمان نورانی از پس شیشهی عینکش، گرد شد...» در ادامه خاطراتی از این نوجوان شهید میخوانیم.
هوا تازه داشت روشن می شد. یکباره چشممان به دو نفر از مجروحین گردان مقدس حضرت امیر افتاد. یکی از آنها سید محمد هاشمی و دیگری سید اسدالله هاشمی بود. سید اسدالله خیلی از ما درخواست آب می کرد ولی به خاطر جلوگیری از خونریزی بیشتر از دادن آب به او خودداری می کردیم...آنچه خواندید خاطرات سرهنگ پاسدار "حاج محمد کیانی " همرزم شهید "سید اسدالله هاشمی پور شیخ شبانی " است که در پایگاه خبری نوید شاهد چهارمحال و بختیاری منتشر می شود.
گریه امانش نمی داد، من هم به گریه افتادم. سعی کردم جلوی خودم را بگیرم. نگاهم را از صورتش دزدیدم و به گل های قالی خیره شدم که ادامه داد... «حالا باید اینطور توی بستر بیماری ذرّه ذرّه آب بشم و منتظر مرگ بمونم...» آنچه خواندید گزیده ایی از خاطرات "صدیقه باقری" همسر شهید "حشمت الله حیدری وانانی" است که در پایگاه خبری نوید شاهد چهارمحال و بختیاری منتشر می شود.